اراده انسان بالاتر از ارتشهای کلاسیک است. یکی از فرماندهان ارتش آزادی سوریه که در نبردها با نظامیان اسد مجروح شده و هر دو پای خودش رو از دست داده از روحیه بالا و اشتیاقش برای برگشتن به زندگی انقلابی در جبههها میگوید.
فرمانده مجروح ارتش آزادی:
من عادت ندارم که در خانه باقی بمانم چون زندگی خسته کنندهای است. من از طراحان و فرماندهای عملیات وادی ضیف بودم و در آن عملیات فعالیت میکردم. من مدتی قبل از شروع عملیات به شهر مورک رفتم و آنجا مجروح شدم. مدتی بعد از جراحت به یکی از مراکز درمانی رفتم که در آنجا پاهای مصنوعی خیلی ساده و ابتدای برایم ساختند. الحمدلله روحیهام بسیار عالیست و این جراحت هم لطف خدا به من بوده است.
فرمانده مجروح ارتش آزادی:
من عادت ندارم که در خانه باقی بمانم چون زندگی خسته کنندهای است. من از طراحان و فرماندهای عملیات وادی ضیف بودم و در آن عملیات فعالیت میکردم. من مدتی قبل از شروع عملیات به شهر مورک رفتم و آنجا مجروح شدم. مدتی بعد از جراحت به یکی از مراکز درمانی رفتم که در آنجا پاهای مصنوعی خیلی ساده و ابتدای برایم ساختند. الحمدلله روحیهام بسیار عالیست و این جراحت هم لطف خدا به من بوده است.

روحیه بالا و جسم سالم به من کمک کرد که مرحله راه رفتن را پشت سر بگذارم و بتوانم راه بروم. بعد از مدتی تلاش کردم که یک ماشین بخرم که همین کار را کردم و با ابزار خودرو کار کردم که رانندگی را خوب انجام دهم. بعد مرا فراخواندند که در نبرد شرکت کنم من هم رفتم و شناسایی کردم. من بسیار مشتاق هستم که به زندگی انقلاب بازگردم و قلبم برای آن میتپد. من همین درخواست را دادم که ابتدا رد کردند.
همه به من میگفتند که دیگر کافیست تو بهای خودت را پرداخت کردی. اما من به خودم میگفتم این بهاء کافی نیست. من چیزی در مقایسه با کسانیکه جان خود را به انقلاب تقدیم کردند، پرداخت نکردهام. ما باز هم پرداخت میکنیم. چرا پرداخت نکنیم؟ وقتیکه از من خواستند که به زندگی انقلاب برگردم با قدرت تمام برگشتم.
