یکی نیست که به این ولیفقیه وافوری با اون چشمای باباغوری بگه، آقا جان! مگر در این مملکت آدم، ببخشید آخوند قحطی است که دست میکنی ته توبره و یک مشت اره و اوره و شمسی کوره را میگذاری روی میز و صاف صاف میدهی جلوی دوربین عالم و آدم و بعد زبان اپوزیسیون نظام را در فضای مجازی دراز میکنی؟ که از آن حرفها بزنند و آبرو برای نظام باقی نگذارند...
نمیشود یک آخوند [ولو سوگلی و نظرکردهٴ خمینی]، که تا دیروز در سایه بوده، امروز یک فتوکپی تمامقد از قاضیالقضات باشد، بعد تولیت آستان قدس رضوی و بچاپ بچاپهای نجومی آن را داشته باشد، و او را برای شرایط اضطراری بعد از خودت بهعنوان نایب ولیفقیه در تغار ترشی نگهداشته باشی و بعد هم او را کاندید ریاستجمهوری بکنی... والله به پیر، به پیغمبر این کارها بیشتر هرهری مسلکی و توخالی بودن شعارهای نظام را برملا میکند...
- تو سادهیی چرا نمیشود. وقتی «قحط الرجال آبلیمو» باشد، یکی باید در چند نقش بازی کند...
- چی؟! چی گفتی؟!... قحط الرجال آبلیمو!؟ قحطالرجال را شنیده بودم ولی این آبلیمو دیگر چه صیغهییست؟!
- میدانستم نشنیدهیی... بله، آقای من که شما باشید... میگویند حاج علی اکبر دهدشتی از نمایندگان مجلس شورا در دورههای ابتدای مشروطیت، مردی بود عامی. روزگاری در شکایت از اینکه آبلیمو در بازار به دست نمیآید، گفته بود: «قحط الرجال آبلیمو است»، در آن روزگار، عبارت قحط الرجال آبلیمو بسیار گفته میشد که درد شناخته شده ملی بود و دهدشتی که به درستی از معنای عبارت سر در نمیآورد، آن را به مفهوم مطلقِ «نایابی» بهکار گرفته بود. عبارت او بیدرنگ بر سر زبانها افتاد و مصطلح شد، و در ریشخند کسانی که به قصد ادیبنمایی، قلمبهپردازی میکنند بهکار رفت. نیز به مزاح، از آن روز به قحطالرجال نیز قحطالرجال آبلیمو گفتند (1)
علیایحال، گمان نکنی این اصطلاح مخالفان نظام است، من از خودم در نیاوردهام، خود نفرات حکومت میگویند، از جمله همین آخوند محسن غروی که یک موقع از شاگردان ارشد آخوند مصباح یزدی بود، بدون لکنت زبان، بدون حاشیهپردازی و لفافهپیچی، میگوید: «کاندیداهایی که در فهرست جمنا معرفی شدهاند همگی از شخصیتهای درجه سه و چهار اصولگرا بهشمار میروند، به قول معروف از باب قحطالرجال این فهرست تشکیل شده است».
ولی خودمانیم آیا فکر میکنی ولیفقیه دارد روی اسب مرده قمار میکند و همینطور هپلهپو و باری به هر جهت باد در آستین رئیسی میکند و اصلاً و ابداً این حرف صادق زیباکلام به گوشش نخورده است که گفت: «اعلام کاندیداتوری رئیسی خیلی وضعیت جالبی را رقم نخواهد زد. به این دلیل که به احتمال خیلی زیاد آقای رئیسی از آقای روحانی شکست خواهد خورد و نمیتواند رأی بیاورد. اگر قرار باشد آقای رئیسی بعدها در مناصب مهمتری بهعنوان یک گزینه جدی مطرح شود، این مسأله سابقه خوبی در پرونده شخص آقای رئیسی نخواهد بود. بسیاری خواهند گفت که کسی که در انتخابات ریاستجمهوری شکست خورده است و مردم به او رأی ندادهاند، میتواند مناصب بالاتری داشته باشد؟».
هههههههههههه!
حضرتآقا روباش! چه دارد ادای روشنفکرهای کافهنشین پاریس را درمیآورد، گمان میکند ما از پشت کوه آمدهایم و هر را از بر تشخیص نمیدهیم، از رأی صحبت میکند که انگار فرستادهٴ ویژه دبیرکل سازمان ملل برای نظارت بر انتخابات آزاد است! از قدیم گفتهاند: «کج بنشین و راست صحبت کن»، مگر خود خامنهای با رأی مردم روی کار آمد و یکشبه، ولیفقیه و مرجع تقلید و امید مستضعفان جهان شد؟!... البته در این نظام، آنموقع هم قحطالرجال آبلیمو بود! الآن هم قحطالرجال آبلیمو است؛ فردا هم...
خدا پدر آبلیمو را بیامرزد که 14 خاصیت دارد، اما اینها...
پانوشت:---------------------------------
(1) احمد شاملو. کتاب کوچه
- تو سادهیی چرا نمیشود. وقتی «قحط الرجال آبلیمو» باشد، یکی باید در چند نقش بازی کند...
- چی؟! چی گفتی؟!... قحط الرجال آبلیمو!؟ قحطالرجال را شنیده بودم ولی این آبلیمو دیگر چه صیغهییست؟!
- میدانستم نشنیدهیی... بله، آقای من که شما باشید... میگویند حاج علی اکبر دهدشتی از نمایندگان مجلس شورا در دورههای ابتدای مشروطیت، مردی بود عامی. روزگاری در شکایت از اینکه آبلیمو در بازار به دست نمیآید، گفته بود: «قحط الرجال آبلیمو است»، در آن روزگار، عبارت قحط الرجال آبلیمو بسیار گفته میشد که درد شناخته شده ملی بود و دهدشتی که به درستی از معنای عبارت سر در نمیآورد، آن را به مفهوم مطلقِ «نایابی» بهکار گرفته بود. عبارت او بیدرنگ بر سر زبانها افتاد و مصطلح شد، و در ریشخند کسانی که به قصد ادیبنمایی، قلمبهپردازی میکنند بهکار رفت. نیز به مزاح، از آن روز به قحطالرجال نیز قحطالرجال آبلیمو گفتند (1)
علیایحال، گمان نکنی این اصطلاح مخالفان نظام است، من از خودم در نیاوردهام، خود نفرات حکومت میگویند، از جمله همین آخوند محسن غروی که یک موقع از شاگردان ارشد آخوند مصباح یزدی بود، بدون لکنت زبان، بدون حاشیهپردازی و لفافهپیچی، میگوید: «کاندیداهایی که در فهرست جمنا معرفی شدهاند همگی از شخصیتهای درجه سه و چهار اصولگرا بهشمار میروند، به قول معروف از باب قحطالرجال این فهرست تشکیل شده است».
ولی خودمانیم آیا فکر میکنی ولیفقیه دارد روی اسب مرده قمار میکند و همینطور هپلهپو و باری به هر جهت باد در آستین رئیسی میکند و اصلاً و ابداً این حرف صادق زیباکلام به گوشش نخورده است که گفت: «اعلام کاندیداتوری رئیسی خیلی وضعیت جالبی را رقم نخواهد زد. به این دلیل که به احتمال خیلی زیاد آقای رئیسی از آقای روحانی شکست خواهد خورد و نمیتواند رأی بیاورد. اگر قرار باشد آقای رئیسی بعدها در مناصب مهمتری بهعنوان یک گزینه جدی مطرح شود، این مسأله سابقه خوبی در پرونده شخص آقای رئیسی نخواهد بود. بسیاری خواهند گفت که کسی که در انتخابات ریاستجمهوری شکست خورده است و مردم به او رأی ندادهاند، میتواند مناصب بالاتری داشته باشد؟».
هههههههههههه!
حضرتآقا روباش! چه دارد ادای روشنفکرهای کافهنشین پاریس را درمیآورد، گمان میکند ما از پشت کوه آمدهایم و هر را از بر تشخیص نمیدهیم، از رأی صحبت میکند که انگار فرستادهٴ ویژه دبیرکل سازمان ملل برای نظارت بر انتخابات آزاد است! از قدیم گفتهاند: «کج بنشین و راست صحبت کن»، مگر خود خامنهای با رأی مردم روی کار آمد و یکشبه، ولیفقیه و مرجع تقلید و امید مستضعفان جهان شد؟!... البته در این نظام، آنموقع هم قحطالرجال آبلیمو بود! الآن هم قحطالرجال آبلیمو است؛ فردا هم...
خدا پدر آبلیمو را بیامرزد که 14 خاصیت دارد، اما اینها...
پانوشت:---------------------------------
(1) احمد شاملو. کتاب کوچه