در جهانی زندگی میکنی که خبرهای امروز، اکسیژنهای لازم برای نفس کشیدن، زندگی، مبارزه و درک ضرورت آزادی هستند.
در جهانی زندگی میکنی که اگر مدام با متنها و تصویرهای روز، نو نشوی، مشتی متن و تصویر بیات شده روی دستت میماند.
در جهانی زندگی میکنی که میتوانی تصویری از افق «اتحاد آرزوها» و «همبستگی رؤیاها» را تصور کنی.
در جهانی زندگی میکنی که تداعیهای «زبانیِ » آن، ارتباط را سیال میکند، حصارها و دیوارها را از هم میدرد و مرز فرهنگها، قومیتها و جنسیت را کمرنگ و کمرنگتر میکند. تحقق چشمانداز محو این مرزها، کوبش مـهـریست ناگزیر.
در جهانی زندگی میکنی که باید هر روز به صفحهی «تازههای کتابخانه»ات نگاه کنی! این صفحه، آینهیی برابر تو است. بترس از روزی که از آینه بشنوی: به نظر ت این خجالتآور نیست؟
در جهانی زندگی میکنی که قدرت «وب»، «تصویر» و «کلمه»، بسا فراتر از مجموع قدرت امپراطوریهای جهان در قرن نوزدهم و بیستم میباشد.
در جهانی زندگی میکنی که روی طناب راه میروی. تاب و لرزش طناب را قدرت تپش قلب تو پاسخ میدهد...
در جهانی زندگی میکنی که وقتی سمفونی بامدادان، بر عرشهی چشمانت پرتو بیداری مینوازد، همزادی مدام مجابت میکند که: حواست کجاست! در جهانی زندگی میکنی که رعشه بر دیوار عمارتهای اعصار ثبوت افتاده است. گوش بر فریاد این دیوار بگذار:
گُـر گرفته این دیاران، این همیشه شب ـ سکوت
میشکنه توفان تغییر، عرش دیوار ثبوت….
در جهانی زندگی میکنی که اگر مدام با متنها و تصویرهای روز، نو نشوی، مشتی متن و تصویر بیات شده روی دستت میماند.
در جهانی زندگی میکنی که میتوانی تصویری از افق «اتحاد آرزوها» و «همبستگی رؤیاها» را تصور کنی.
در جهانی زندگی میکنی که تداعیهای «زبانیِ » آن، ارتباط را سیال میکند، حصارها و دیوارها را از هم میدرد و مرز فرهنگها، قومیتها و جنسیت را کمرنگ و کمرنگتر میکند. تحقق چشمانداز محو این مرزها، کوبش مـهـریست ناگزیر.
در جهانی زندگی میکنی که باید هر روز به صفحهی «تازههای کتابخانه»ات نگاه کنی! این صفحه، آینهیی برابر تو است. بترس از روزی که از آینه بشنوی: به نظر ت این خجالتآور نیست؟
در جهانی زندگی میکنی که قدرت «وب»، «تصویر» و «کلمه»، بسا فراتر از مجموع قدرت امپراطوریهای جهان در قرن نوزدهم و بیستم میباشد.
در جهانی زندگی میکنی که روی طناب راه میروی. تاب و لرزش طناب را قدرت تپش قلب تو پاسخ میدهد...
در جهانی زندگی میکنی که وقتی سمفونی بامدادان، بر عرشهی چشمانت پرتو بیداری مینوازد، همزادی مدام مجابت میکند که: حواست کجاست! در جهانی زندگی میکنی که رعشه بر دیوار عمارتهای اعصار ثبوت افتاده است. گوش بر فریاد این دیوار بگذار:
گُـر گرفته این دیاران، این همیشه شب ـ سکوت
میشکنه توفان تغییر، عرش دیوار ثبوت….
س.ع.نسیم.