آخوند مصباحی مقدم در نمایش جمعه آخر سال تهران به صحنه آمد و از جمله گفت: «در دوران بعد از انقلاب توانستیم با مهندسی معکوس نمونه مشابه خارجی تولیدات پیشرفته را تولید کنیم. شاهد آن هم این است که در تولید نیروگاه، ایران الآن در کل جهان بعد از آمریکا و آلمان حرف اول را میزند». آخوند مصباحی مقدم نگفت در ساخت کدام مدل نیروگاه در مقابل آمریکا و آلمان حرف اول را میزند. از آن مدل نیروگاههایی که به اندازه طول عمر نظام دنبال روسها بودند که در بوشهر راه بیندازند یا از آن مدلهای دیگر که قطعاتش را جدا جدا شرکتهای پوششی و «برادران قاچاقچی» برای دور زدن حلقه تحریمها دو دور دور دنیا میچرخانند تا «ایز» گم کنند و «استکبار» بو نبرد چی به چیه؟ مقدمتاً کاری به کار «نیروگاه» مورد نظر آخوند مصباحی مقدم نداریم. بیشتر «مهندسی معکوس» وی مد نظر است.
اولین و مهمترین مهندسی معکوس وی مربوط به ضعف مفرط خامنهای در پیش برد خط و خطوطش است. وی که برای درست کردن «ابرو» وضع «اقتصاد مقاومتی» به صحنه آمده بود چشم «مقام عظما» را کور کرد و با یادآوری بندهای مختلف «اقتصاد مقاومتی» نشان داد دولت حسن روحانی افسار را به سمت دیگری کشیده است. آخوند مصباحی لاعلاج مجبور شد «صفت کارشناس ارشد نظام» در زمینههای «اقتصاد و دکترای فقه» را ببوسد و در «طاقچه بلند» بگذارد تا بتواند به شیوهٔ عوام نظام، مثل پاسدار نقدی برای اینکه «حرف رهبری روی زمین نماند» توصیه کند: «بسیج میتواند نقش مهمی در این زمینه (اقتصاد مقاومتی) داشته باشد دولت باید از بسیج حمایت کند. این همت را بهکار گیرید که رهنمودهای رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی روی زمین نماند». البته آخوند مصباحی مقدم خودش بهتر میداند که «رهنمودهای رهبری» از همان اول روی زمین مانده است. وی در اول فروردین 95 به خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) گفته بود: «طی دو سالی که از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی گذشته است به یک معنا دولت اقدام عملی نسبت به این موضوع نداشته و کشور در راستای این امر گامهای اساسی در میدان عمل برنداشته است». همین مصباحی مقدم، پیش از این در مورد «پیشرفتهای اقتصادی» نظام به روش معکوس «حق سپاه پاسداران» و «برادران قاچاقچی» را لاپوشانی کرده و اعتراف کرده بود «قاچاق در دو سال اخیر دو برابر شده است. این دولت (دولت روحانی) اجرای قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز را تا حد زیادی متوقف کرده است، بهطور مثال یکی از مواد این قانون این بود که همه کالاها باید برچسب و شناسنامه داشته باشد تا از مبدأ واردات تا خرده فروشی قابل شناسایی باشد، ولی آقای نعمتزاده که وزیر شدند این کار را متوقف کردند». آخوند مصباحی مقدم که نقش سپاه پاسداران در قاچاق را لاپوشانی کرده بیحکمت نکرده. او خواسته است که «نمکدان» سپاه را نشکند چون بابت «ریاست مرکز تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران» حتماً که مختصر «چرب و شیرینی» دریافت میکند. بگذریم که سهامداری در بانک پارسیان و متعلقات پشت صحنه آن و دریافتیها از دانشگاه تهران، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت، سازمان بورس، دانشگاه امام صادق، وزارت علوم، شورایعالی پول و اعتبار هم بی نصیب نیست. به همین دلیل وقتی از دو برابر شدن قاچاق صحبت میکند حرفی از فرودگاهها و اسکلههای اختصاصی لو رفته سپاه به میان نمیآورد.
ولی از آنجا که «مهندسی معکوس» در نظام یک «سبک» است، زیبا کلام مهره باند رقیب با همین شیوه در وسط جنگ انتخابات ریاستجمهوری بین باندها با یک «اعتراف معکوس» به چند خال نظام زده است: «روحانی با مردم بیپرده سخن بگوید. روحانی صراحتاً اعلام کند، درست است که دولت وی نتوانسته اقتصاد را از رکود کامل خارج و اشتغال ایجاد کند، اما مردم باید اطلاع پیدا کنند چه میزان از اقتصاد ایران زیر نظر قوه مجریه و چه میزان از آن خارج از قوه مجریه زیر نظر بنیادها و سازمانهاست که نه تنها زیر نظر دولت قرار ندارند، بلکه زیر نظر مجلس هم نیستند و به فعالیت اقتصادی کلان مشغولند. روحانی باید این واقعیتها را با مردم در میان بگذارد» (روزنامه حکومتی آرمان 28اسفند).
بگذریم که علاوه بر اعتراف معکوس به نقش سپاه و سایر نهادهای زیر دست ولیفقیه ارتجاع در غارت و چپاول اموال مردم ایران و تخریب زیرساختها و بنیادهای اقتصادی، تا حدودی هم به «این همانی» آخوند روحانی با شرکای سابق و رقبای فعلی «معکوس» اعتراف کرده و زیر آب ادعاهای دولت روحانی را هم زده است.
برگردیم به ادعاهای مصباحی مقدم در نمایش جمعه روز 27اسفند که با یک فقره «اعتراف معکوس» دیگر زیر آب ادعاهای «خودکفایی هوا فضای» «برادران متخصص و متعهد» را زد و با اشاره به برنامه دولت برای خرید 200 هواپیما گفت «دولت تولید داخلی هواپیما را ساماندهی کند. آنها که میتوانند فضانورد و ماهواره بسازند از فناوری بالایی برخوردارند آیا نمیتوانند موتور هواپیما و قطعات آن را بسازند».
انصافاً برای مفتضح شدن ادعاهای «بومی سازی فنآوریهای نوین» حرجی بر آخوند مصباحی مقدم نیست. هر چه باشد او یک مهره همه فن حریف نظام است. از اقتصاد و بانکداری تا فقه و اصول و پول و اعتبار و الهیأت همه را به کار گرفته تا لااقل با زدن توی سر کارنامه روحانی آبروی نظام را بزک کند. اما از آنجا که شیرازهٔ امور چنان از هم گسیخته که هر توجیه و تقلایی نتیجهٔ عکس میدهد. دیگر کار به جایی میرسد که باید مستقیم بگوید: «در برجام قرار شد پولهای بلوکه شده برگردد که هنوز برنگشته است» یا «از هزار موافقتنامه با کشورهای دیگر یکی به نتیجه رسیده است و آن هم مربوط به خودروسازی است». در این اوضاع که چسب بحرانها به یکدیگر مکندگی بالاتر از باتلاق ایجاد کرده، لاجرم هر تقلایی برای مثبت وانمود کردن اوضاع اعتراف به یک خرابی دیگر میشود. مضحکه اظهارات این آخوند آچارفرانسه نظام این است که جابهجا ناخواسته یا ضعف و زبونی ولیفقیه را با «اعتراف معکوس» مهندسی میکند و یا شکست ادعاهای خامنه یا روحانی را. وی در حالی که سنگ اقتصاد مقاومتی به سبک «مقام عظما» را به سینه میزند نمیتواند به سبک آخوند روحانی چشم از غرب بر دارد. لا علاج ضمن اینکه ادعا میکند: «زمینه بسیاری برای اقتصاد مقاومتی فراهم است» میگوید: «معنای آن این نیست که روابط اقتصادی خود را با دنیا قطع کنیم». همین تناقض است که وی را ناگزیر به اعتراف به خام خواری نظام از نفت و خوردن کفگیر اقتصاد به ته دیگ کرده است: «در اقتصاد مقاومتی تأکید شده باید برنامهریزی شود بودجه عمومی از درآمد حاصل از نفت خام حذف شود آنچه رخ داده چیست ۱۳۹۴ اتکای به نفت ۲۵ بوده در بودجه ۹۶، ۳۵ درصد شده است. البته بگذریم از برخی مصوبات دیگر که برداشت از صندوق توسعه ملی برای دولت است همچنان مثل حساب ذخیره ارزی باز هم دولت از این صندوق برداشت میکند». صحنه نمایش جمعه که محل «لاف» برای تقویت روحیه ریزشیهای نظام بود، اکنون همراه با رسانههای حکومتی تبدیل به محل «اعترافهای معکوس» و ناخواسته شده است. و این آخوند مصباحی نیست که این اعترافهای معکوس را کرده است. رسانهها و مهرههای باند علی خامنهای در دعوای انتخاباتی برای زدن به روحانی ناگزیر به عمق پرت بودن تئوری بافیهای خامنهای اذعان کردهاند: «امسال، سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» بود، ولی شاهد رشد صددرصدی واردات، خودروهای لوکس چندصد میلیون تومانی به کشور بودیم، سال اقتصاد مقاومتی بود، ولی صنایع پوشاک ما با واردات بیضابطه و هماهنگ شده در رفت و آمدهای هیأتهای تجاری ترکیه، به مسلخ رفته و تعطیل شدند و بازار پوشاک ایران را اجناس ترکی و چینی پر کردند. سال اقتصاد مقاومتی بود، ولی شاهد واردات صدها تن از بیارزشترین کالاها مثل نخ و سوزن، سوزن تهگرد و... بودیم» (روزنامه حکومتی جوان 26مهر).
بگذریم که هر میزان در باند خامنهای تلاش میکنند صورت نظام را از داخل با «اقتصاد مقاومتی» و از خارج با «محور مقاومت از حلب تا بغداد و یمن» سرخ نگهدارند، رسانهها و مهرههای باند رفسنجانی – روحانی با اشاره به «قالب تخریب منطقهیی و بینالمللی» نظام، تنها راه نجات را «تجربه جدید» در خوردن جامهای زهر بعدی تجویز کرده و نوشتهاند: «دولت آمریکا تلاش دارد در قالب تخریب منطقهیی و بینالمللی، زمینههای احیای اجماع بینالمللی علیه ایران و محاصره منطقهیی تهران را فراهم کند. آمریکاییها در بعد بینالمللی همگرایی با انگلستان، فرانسه و روسیه را در برخورد با تهران در دستورکار قرار دادند و در بعد منطقهیی با همکاری رژیم صهیونیستی و مجموعه کشورهای عربی با مرکزیت اجرایی عربستان محاصره ایران را دنبال میکنند... دیکته کردن اراده عربستان به کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس در دستور کار آینده آمریکا برای کنترل و مهار ایران قرار دارد. از این رو اگر اخبار را ردیابی و این سفرها و مذاکرات آشکار و پنهان را مورد بررسی قرار دهیم، در خواهیم یافت که این مسأله چندان دور از انتظار نیست که در آینده، تهران بار دیگر باید تصمیمی بزرگ را تجربه کند» (روزنامه حکومتی ابتکار 26اسفند).
اولین و مهمترین مهندسی معکوس وی مربوط به ضعف مفرط خامنهای در پیش برد خط و خطوطش است. وی که برای درست کردن «ابرو» وضع «اقتصاد مقاومتی» به صحنه آمده بود چشم «مقام عظما» را کور کرد و با یادآوری بندهای مختلف «اقتصاد مقاومتی» نشان داد دولت حسن روحانی افسار را به سمت دیگری کشیده است. آخوند مصباحی لاعلاج مجبور شد «صفت کارشناس ارشد نظام» در زمینههای «اقتصاد و دکترای فقه» را ببوسد و در «طاقچه بلند» بگذارد تا بتواند به شیوهٔ عوام نظام، مثل پاسدار نقدی برای اینکه «حرف رهبری روی زمین نماند» توصیه کند: «بسیج میتواند نقش مهمی در این زمینه (اقتصاد مقاومتی) داشته باشد دولت باید از بسیج حمایت کند. این همت را بهکار گیرید که رهنمودهای رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی روی زمین نماند». البته آخوند مصباحی مقدم خودش بهتر میداند که «رهنمودهای رهبری» از همان اول روی زمین مانده است. وی در اول فروردین 95 به خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) گفته بود: «طی دو سالی که از ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی گذشته است به یک معنا دولت اقدام عملی نسبت به این موضوع نداشته و کشور در راستای این امر گامهای اساسی در میدان عمل برنداشته است». همین مصباحی مقدم، پیش از این در مورد «پیشرفتهای اقتصادی» نظام به روش معکوس «حق سپاه پاسداران» و «برادران قاچاقچی» را لاپوشانی کرده و اعتراف کرده بود «قاچاق در دو سال اخیر دو برابر شده است. این دولت (دولت روحانی) اجرای قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز را تا حد زیادی متوقف کرده است، بهطور مثال یکی از مواد این قانون این بود که همه کالاها باید برچسب و شناسنامه داشته باشد تا از مبدأ واردات تا خرده فروشی قابل شناسایی باشد، ولی آقای نعمتزاده که وزیر شدند این کار را متوقف کردند». آخوند مصباحی مقدم که نقش سپاه پاسداران در قاچاق را لاپوشانی کرده بیحکمت نکرده. او خواسته است که «نمکدان» سپاه را نشکند چون بابت «ریاست مرکز تحقیقات اسلامی سپاه پاسداران» حتماً که مختصر «چرب و شیرینی» دریافت میکند. بگذریم که سهامداری در بانک پارسیان و متعلقات پشت صحنه آن و دریافتیها از دانشگاه تهران، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت، سازمان بورس، دانشگاه امام صادق، وزارت علوم، شورایعالی پول و اعتبار هم بی نصیب نیست. به همین دلیل وقتی از دو برابر شدن قاچاق صحبت میکند حرفی از فرودگاهها و اسکلههای اختصاصی لو رفته سپاه به میان نمیآورد.
ولی از آنجا که «مهندسی معکوس» در نظام یک «سبک» است، زیبا کلام مهره باند رقیب با همین شیوه در وسط جنگ انتخابات ریاستجمهوری بین باندها با یک «اعتراف معکوس» به چند خال نظام زده است: «روحانی با مردم بیپرده سخن بگوید. روحانی صراحتاً اعلام کند، درست است که دولت وی نتوانسته اقتصاد را از رکود کامل خارج و اشتغال ایجاد کند، اما مردم باید اطلاع پیدا کنند چه میزان از اقتصاد ایران زیر نظر قوه مجریه و چه میزان از آن خارج از قوه مجریه زیر نظر بنیادها و سازمانهاست که نه تنها زیر نظر دولت قرار ندارند، بلکه زیر نظر مجلس هم نیستند و به فعالیت اقتصادی کلان مشغولند. روحانی باید این واقعیتها را با مردم در میان بگذارد» (روزنامه حکومتی آرمان 28اسفند).
بگذریم که علاوه بر اعتراف معکوس به نقش سپاه و سایر نهادهای زیر دست ولیفقیه ارتجاع در غارت و چپاول اموال مردم ایران و تخریب زیرساختها و بنیادهای اقتصادی، تا حدودی هم به «این همانی» آخوند روحانی با شرکای سابق و رقبای فعلی «معکوس» اعتراف کرده و زیر آب ادعاهای دولت روحانی را هم زده است.
برگردیم به ادعاهای مصباحی مقدم در نمایش جمعه روز 27اسفند که با یک فقره «اعتراف معکوس» دیگر زیر آب ادعاهای «خودکفایی هوا فضای» «برادران متخصص و متعهد» را زد و با اشاره به برنامه دولت برای خرید 200 هواپیما گفت «دولت تولید داخلی هواپیما را ساماندهی کند. آنها که میتوانند فضانورد و ماهواره بسازند از فناوری بالایی برخوردارند آیا نمیتوانند موتور هواپیما و قطعات آن را بسازند».
انصافاً برای مفتضح شدن ادعاهای «بومی سازی فنآوریهای نوین» حرجی بر آخوند مصباحی مقدم نیست. هر چه باشد او یک مهره همه فن حریف نظام است. از اقتصاد و بانکداری تا فقه و اصول و پول و اعتبار و الهیأت همه را به کار گرفته تا لااقل با زدن توی سر کارنامه روحانی آبروی نظام را بزک کند. اما از آنجا که شیرازهٔ امور چنان از هم گسیخته که هر توجیه و تقلایی نتیجهٔ عکس میدهد. دیگر کار به جایی میرسد که باید مستقیم بگوید: «در برجام قرار شد پولهای بلوکه شده برگردد که هنوز برنگشته است» یا «از هزار موافقتنامه با کشورهای دیگر یکی به نتیجه رسیده است و آن هم مربوط به خودروسازی است». در این اوضاع که چسب بحرانها به یکدیگر مکندگی بالاتر از باتلاق ایجاد کرده، لاجرم هر تقلایی برای مثبت وانمود کردن اوضاع اعتراف به یک خرابی دیگر میشود. مضحکه اظهارات این آخوند آچارفرانسه نظام این است که جابهجا ناخواسته یا ضعف و زبونی ولیفقیه را با «اعتراف معکوس» مهندسی میکند و یا شکست ادعاهای خامنه یا روحانی را. وی در حالی که سنگ اقتصاد مقاومتی به سبک «مقام عظما» را به سینه میزند نمیتواند به سبک آخوند روحانی چشم از غرب بر دارد. لا علاج ضمن اینکه ادعا میکند: «زمینه بسیاری برای اقتصاد مقاومتی فراهم است» میگوید: «معنای آن این نیست که روابط اقتصادی خود را با دنیا قطع کنیم». همین تناقض است که وی را ناگزیر به اعتراف به خام خواری نظام از نفت و خوردن کفگیر اقتصاد به ته دیگ کرده است: «در اقتصاد مقاومتی تأکید شده باید برنامهریزی شود بودجه عمومی از درآمد حاصل از نفت خام حذف شود آنچه رخ داده چیست ۱۳۹۴ اتکای به نفت ۲۵ بوده در بودجه ۹۶، ۳۵ درصد شده است. البته بگذریم از برخی مصوبات دیگر که برداشت از صندوق توسعه ملی برای دولت است همچنان مثل حساب ذخیره ارزی باز هم دولت از این صندوق برداشت میکند». صحنه نمایش جمعه که محل «لاف» برای تقویت روحیه ریزشیهای نظام بود، اکنون همراه با رسانههای حکومتی تبدیل به محل «اعترافهای معکوس» و ناخواسته شده است. و این آخوند مصباحی نیست که این اعترافهای معکوس را کرده است. رسانهها و مهرههای باند علی خامنهای در دعوای انتخاباتی برای زدن به روحانی ناگزیر به عمق پرت بودن تئوری بافیهای خامنهای اذعان کردهاند: «امسال، سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» بود، ولی شاهد رشد صددرصدی واردات، خودروهای لوکس چندصد میلیون تومانی به کشور بودیم، سال اقتصاد مقاومتی بود، ولی صنایع پوشاک ما با واردات بیضابطه و هماهنگ شده در رفت و آمدهای هیأتهای تجاری ترکیه، به مسلخ رفته و تعطیل شدند و بازار پوشاک ایران را اجناس ترکی و چینی پر کردند. سال اقتصاد مقاومتی بود، ولی شاهد واردات صدها تن از بیارزشترین کالاها مثل نخ و سوزن، سوزن تهگرد و... بودیم» (روزنامه حکومتی جوان 26مهر).
بگذریم که هر میزان در باند خامنهای تلاش میکنند صورت نظام را از داخل با «اقتصاد مقاومتی» و از خارج با «محور مقاومت از حلب تا بغداد و یمن» سرخ نگهدارند، رسانهها و مهرههای باند رفسنجانی – روحانی با اشاره به «قالب تخریب منطقهیی و بینالمللی» نظام، تنها راه نجات را «تجربه جدید» در خوردن جامهای زهر بعدی تجویز کرده و نوشتهاند: «دولت آمریکا تلاش دارد در قالب تخریب منطقهیی و بینالمللی، زمینههای احیای اجماع بینالمللی علیه ایران و محاصره منطقهیی تهران را فراهم کند. آمریکاییها در بعد بینالمللی همگرایی با انگلستان، فرانسه و روسیه را در برخورد با تهران در دستورکار قرار دادند و در بعد منطقهیی با همکاری رژیم صهیونیستی و مجموعه کشورهای عربی با مرکزیت اجرایی عربستان محاصره ایران را دنبال میکنند... دیکته کردن اراده عربستان به کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس در دستور کار آینده آمریکا برای کنترل و مهار ایران قرار دارد. از این رو اگر اخبار را ردیابی و این سفرها و مذاکرات آشکار و پنهان را مورد بررسی قرار دهیم، در خواهیم یافت که این مسأله چندان دور از انتظار نیست که در آینده، تهران بار دیگر باید تصمیمی بزرگ را تجربه کند» (روزنامه حکومتی ابتکار 26اسفند).