خانم رجوی عزیز، به خانه دوم خودتان، آلبانی، خوش آمدید. خواهران و برادران عزیز ایرانی-آلبانیایی، من به زبان آلبانیایی خوشآمد خواهم گفت زیرا من یک آلبانیایی هستم، در نتیجه، شما به زبان آلبانیایی بهتر خواهید فهمید تا به زبان انگلیسی. من بهعنوان یک فعال صلح و حقوقبشر، همواره از خودم میپرسیدم: گناه زنان چیست؟ گناه یا تقصیر ما چیست؟ گناه شما چیست؟ گناه زنانی که به قتل میرسند و شکنجه میشوند چیست؟ گناه کسانی که جهان را به جنگ میکشانند چیست؟ به همین دلیل است که همه ما در این جنبش عظیم جهانی بهنام ”گروه بینالمللی صلح زنان ”گرد آمدهایم.
من رئیس یک کمیته طرفدار صلح هستم و ما بیانیهای را به تصویب رساندهایم که از همه کشورهای جهان، برای خاتمه دادن به جنگ و برقراری صلح دعوت بهعمل میآورد. این ممکن است یک خیال باطل به نظر برسد، اما اینطور نیست، این یک استراتژی است، یک طرح است، و ما باید بر اساس یک طرح کار کنیم تا بتوانیم همگام با هم بسوی یک جهان مسالمتآمیز حرکت کنیم، چرا که ما فقط یک بار زندگی میکنیم و باید در صلح زندگی کنیم. جنبشی که توسط خانم رجوی اداره میشود، به من الهام میبخشد، همچنین شجاعت و توان غلبهٴ او بر مشکلات برایم الهامبخش است. من همچنین از سبعیت بنیادگرایی عظیمی که علاوه بر قدرت اقتصادی کشوری مانند ایران، حتی از قدرت یک بنیادگرایی ”کهن ”برخوردار است، الهام میگیرم. از پدیدهیی که به نظر میرسد مستقیماً از قرون وسطی آمده است. و حالا یک زن، سمبل جنبشی است که برای برابری میجنگد، کسی است که باید مورد تحسین و حمایت قرار بگیرد و همبستگی خود را با او نشان دهیم. در سال 2013، ما تنها تعداد اندکی از آلبانی بودیم، دریتا و من. از آنجایی که دریتا رئیس و سرپرست مهاجرت در کشورهای غرب بالکان است، او از اولین گروه 200نفره مجاهدین استقبال کرد و پیشداوریهای منفی را، که نه تنها در آلبانی، بلکه در سراسر اروپا وجود داشت، کنار گذاشت. او بر آن موانع غلبه کرد و این انتقال را به همراه دولت آلبانی ممکن ساخت تا مجاهدین به اینجا بیایند.
بدلیل شغلی که من دارم، روزانه پیش میآید که گریه کنم و سر به شورش بزنم، زیرا من با فقیرترین مردمان کار میکنم، با آنهایی که در رنج و محنت هستند. وقتی که من سابقا به داستانهای زنان ایرانی گوش میدادم، خیلی گریه میکردم. اما حالا دیگر گریه نمیکنم. می خواهم قوی باشم، زیرا تنها به این طریق قادر خواهیم بود که وضعیت را تغییر دهیم. اگر همه ما برای جنگیدن، نه تنها برای 8مارس، بلکه برای اینکه به جهان بگوییم که ما هستیم، در کنار هم قرار بگیریم، در آنصورت، 8مارس متفاوتی را در یک تهران آزاد، جشن خواهیم گرفت. متشکرم!
من رئیس یک کمیته طرفدار صلح هستم و ما بیانیهای را به تصویب رساندهایم که از همه کشورهای جهان، برای خاتمه دادن به جنگ و برقراری صلح دعوت بهعمل میآورد. این ممکن است یک خیال باطل به نظر برسد، اما اینطور نیست، این یک استراتژی است، یک طرح است، و ما باید بر اساس یک طرح کار کنیم تا بتوانیم همگام با هم بسوی یک جهان مسالمتآمیز حرکت کنیم، چرا که ما فقط یک بار زندگی میکنیم و باید در صلح زندگی کنیم. جنبشی که توسط خانم رجوی اداره میشود، به من الهام میبخشد، همچنین شجاعت و توان غلبهٴ او بر مشکلات برایم الهامبخش است. من همچنین از سبعیت بنیادگرایی عظیمی که علاوه بر قدرت اقتصادی کشوری مانند ایران، حتی از قدرت یک بنیادگرایی ”کهن ”برخوردار است، الهام میگیرم. از پدیدهیی که به نظر میرسد مستقیماً از قرون وسطی آمده است. و حالا یک زن، سمبل جنبشی است که برای برابری میجنگد، کسی است که باید مورد تحسین و حمایت قرار بگیرد و همبستگی خود را با او نشان دهیم. در سال 2013، ما تنها تعداد اندکی از آلبانی بودیم، دریتا و من. از آنجایی که دریتا رئیس و سرپرست مهاجرت در کشورهای غرب بالکان است، او از اولین گروه 200نفره مجاهدین استقبال کرد و پیشداوریهای منفی را، که نه تنها در آلبانی، بلکه در سراسر اروپا وجود داشت، کنار گذاشت. او بر آن موانع غلبه کرد و این انتقال را به همراه دولت آلبانی ممکن ساخت تا مجاهدین به اینجا بیایند.
بدلیل شغلی که من دارم، روزانه پیش میآید که گریه کنم و سر به شورش بزنم، زیرا من با فقیرترین مردمان کار میکنم، با آنهایی که در رنج و محنت هستند. وقتی که من سابقا به داستانهای زنان ایرانی گوش میدادم، خیلی گریه میکردم. اما حالا دیگر گریه نمیکنم. می خواهم قوی باشم، زیرا تنها به این طریق قادر خواهیم بود که وضعیت را تغییر دهیم. اگر همه ما برای جنگیدن، نه تنها برای 8مارس، بلکه برای اینکه به جهان بگوییم که ما هستیم، در کنار هم قرار بگیریم، در آنصورت، 8مارس متفاوتی را در یک تهران آزاد، جشن خواهیم گرفت. متشکرم!