728 x 90

نمايش انتخابات رياست جمهورى ,

صورت مسألهٴ واقعی بحران رژیم در نمایش انتخابات، نه در درون، بلکه با بیرون رژیم است

-

محمدعلی توحیدی
محمدعلی توحیدی
(گفتگو با محمدعلی توحیدی)
سؤال: برخی بینندگان سیمای آزادی سؤال کرده‌اند: با توجه به این‌که نمایش انتخابات، به‌طور واقعی نمایشی است بین باندهای مختلف رژیم و انتخاباتی جدی در کار نیست، چرا این‌قدر انرژی گذاشته می‌شود؟ چرا این‌قدر حول این موضوع بحث می‌شود؟

محمدعلی توحیدی: به نظر من این سؤال یا علامت سؤال روی انتخابات رژیم از طرف ایرانیان آزاده، از طرف نیروهای مبارز، بسیار جدی و به حق است. صددرصد درست می‌گویند. از سرفصل 30خرداد به این طرف، نمایشهای انتخابات، اعتباری به‌عنوان یک انتخابات ندارند. چرا؟ به‌خاطر این‌که از اساس با حذف هر مخالفی با نظام ولایت‌فقیه برپا شده است؛ یعنی هیچ اپوزیسیونی در آنجا ندارد. هر کس که کاندید می‌شود، بایستی کتباً و رسماً التزام عملی و اعتقاد قلبی به ولی‌فقیه بدهد؛ یعنی به نقض اصل حاکمیت مردم.

اصل انتخابات برای این بنا می‌شود که مردم بیایند رأی بدهند. اما در این انتخابات هر کس که شرکت می‌کند، باید اول امضاء بدهد که هم به ولایت‌فقیه معتقد است و هم ملتزم است به ناقض حاکمیت مردم. پس این هیچ اعتباری پیدا نمی‌کند. باز بی‌اعتبار است، به‌خاطر تقلبات و دست کاریهایی که در آن می‌شود. این حرفها را، هم شرکت کنندگان در انتخابات و هم خود رژیم بارها گفته‌اند.
بی‌اعتبار است به‌خاطر این‌که همان سرسپردگان امضاء داده به ولایت‌فقیه کاندید می‌شوند، از یک صافی شورای نگهبان تحت‌امر ولی‌فقیه و مورد اختلاف بقیهٴ همین رژیم، رد می‌شوند و به‌طور فله‌ای حذف می‌شوند. آنهایی هم که در می‌آیند، از همین صافی عبور کرده‌اند. یعنی هیچ اعتبار عاقلانه و اعتبار آزادانه برای این انتخابات باقی نمی‌گذارد.

این علامت سؤال واقعی و جدی است، اما نمایش انتخابات در درون رژیم، در تعادل این رژیم، در نشان‌دادن بحرانها و مسائل درون رژیم، خیلی جدی است. این جدی بودن، از تفاوت این رژیم با هر دیکتاتور کلاسیک بورژوایی ناشی می‌شود ـ یا حتی با رژیمی مثل کره شمالی ـ . واقعاً تفاوت وجود دارد. چرا؟ چون این رژیم یک رژیم قرون‌وسطایی است. این رژیم یک ساخت و بافت ارتجاعی ـ فئودالی دارد که در دستگاه آخوندی و ولایت‌فقیه می‌باشد، یک خان خانی و یک تفرق مادون بورژوایی در آن است؛ اصلاً نهادینه شده و جزء ذاتش است.

بنابراین بر سر قدرت، بر سر غارت و بر سر غصب حق حاکمیت ملت، با هم بحران و تضاد دارند و این در نمایش انتخابات هم بیرون می‌زند. در نتیجه جدی است. از این بابت، قابل مقایسه با بقیهٴ دیکتاتوریها نیست. پس بایستی از زاویهٴ تعادل این رژیم، همیشه به آن توجه داشت. الآن هم ضریب خاصی می‌خورد؛ به‌خاطر این‌که آن جنبهٴ تمرکز و به‌اصطلاح مهار این بحرانها، بعد از خمینی و روی کار آمدن یک ولی‌فقیه پوشالی ـ که در همان دستگاه خان‌خانیِ مادون ارتجاعی، حکمرانی و سلطه بلامنازع خمینی را ندارد ـ دچار این اتفاق شده است.

ولی‌فقیه در چنین وضعیتی است. اخیراً هم با مرگ رفسنجانی، تعادل این رژیم یک مقداری بیشتر به‌هم خورده است. در نتیجه از بابت سنجش وضعیت و بحران رژیم و صورت مسأله و مشکلاتی که دارد، قابل‌توجه است و باید به آن دقت و پرداخته شود.

سؤال: در بحث تعادل درونی رژیم که الآن شما اشاره کردید، هم خامنه‌ای و هم روحانی در سخنرانیهایی که داشتند، مطرح می‌کنند که نبایستی انتخابات قطبی شود. فکر می‌کنم به جا باشد دو قطعه از سخنرانی این دو را با هم ببینیم تا من سؤالم را بپرسم.

تلویزیون رژیم، خامنه‌ای: «یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظة صلاح حال خود او و آن شخص و صلاح حال کشور، به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم شرکت کنید. با ملاحظة حال مخاطب و اوضاع کشور، به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که «آقا شما اگر در این مقاله وارد شدید، در کشور دو قطبی ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضر است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. حالا این مایهٴ اختلاف بشود بین برادران مؤمن که یکی بگوید: فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ این هم پشت بلندگو! دشمنان هم که گوش خوابانده‌اند استفاده کنند.»

تلویزیون رژیم، روحانی: «نکته دیگری هم که خیلی مهم است و مقام معظم رهبری روی آن تأکید کرده‌اند، این است که نگذاریم انتخابات قطبی بشود. انتخابات قطبی، دردسر درست می‌کند. ما تجربه‌اش را داریم؛ دیدیم انتخابات قطبی شد، چه مشکلات و گرفتاری حین انتخابات و بعد از انتخابات برای ما درست کرد. وقتی قطبی شد، احساساتی می‌شود، شعاری می‌شود.»

آقای توحیدی! وقتی خامنه‌ای و روحانی می‌گویند انتخابات نبایستی قطبی بشود، در واقع امر، هر دو اینها دارند یک حرف می‌زنند. سؤال این است که منظورشان چیست؟ چرا دارند این موضوع را تکرار می‌کنند؟

محمدعلی توحیدی: در حرفهایشان یک وجه مشترک است که به تضاد کل رژیم و هر دو باند با مردم برمی‌گردد؛ با کسانی که حاکمیتشان را غصب کرده‌اند، با ملت، با جامعه. منظورشان از قطبی شدن این است که وقتی اختلاف و شکاف بالا گرفت و شدید شد، یک قطب این طرف، یک قطب آن طرف، باعث شقه و شکاف می‌شود و پای جامعه و عنصر اجتماعی ـ سیاسی به وسط کشیده می‌شود، فرصت بروز پیدا می‌کند و از آن قیام و خیزش درمی‌آید. در این امر، نه تنها هر دو رأس و هر دو باند رژیم مشترکند، بلکه حاشیه‌نشینان و دور قاب‌چینهای رژیم هم با دستگاه شریکند؛ نگرانند که کف خیابان به دست مجاهدین بیفتد. این را خودشان می‌گویند. این، آن وجه مشترک است.

خامنه‌ای و روحانی هر کدام به‌منظور خودشان این حرف را بیان می‌کنند. منتها خامنه‌ای وقتی الآن این حرف را می‌زند، دارد توصیه‌ می‌کند که بگذارید آن کاندیدی که به نفع کل دستگاه و به نفع ولی‌فقیه است، آن کسی که مورد قبول ولی‌فقیه است، کارش را بکند؛ کسی با او رقابت جدی نکند، احیاناً به نفعش کنار بروید. منظورش این حرفها است، می‌خواهد توصیه کند.

روحانی که این حرفها را می‌زند، می‌گوید مقابل من کاندید واحدی ارائه نشود. من رئیس‌جمهور دورهٴ قبل بودم و طبق سهمیه‌ای که همهٴ رئیس‌جمهورهای قبلی داشتند، من هم در دور دوم، رئیس‌جمهور بشوم. حرف ساده‌اش این است.

پرسیدید چرا تکرار می‌کنند؟ به‌دلیل وجود مسائل مشخصی در این انتخابات که با وجود حرفهایی که می‌زنند، نمی‌توانند این تضاد را حل کنند. یعنی خطر دو قطبی شدن و شقه و شکاف را با این توصیه و بیان نتوانستند حل و فصل کنند. در نتیجه مرتب تکرار می‌کنند که شاید بشود کاری‌اش کرد.

سؤال: آن «مسائل مشخص» و یا «صورت مسأله» در این انتخابات چیست؟

محمدعلی توحیدی: جدی‌ترین مسألهٴ مشخصی که الآن در همین دو قطبی شدن یا نشدن مطرح می‌شود، در آن یکی باند است. سؤال این است که آن باند چه کار کند؟ آیا یک کاندید واحدی معرفی می‌کنند که همه پشت او بروند تا مثل 92 نشود و بتوانند روحانی را در این بازی و زورآزمایی شکست بدهند؟ یا چند کاندید ارائه بدهند که رأیها را بشکنند تا روحانی نتواند بیش از 51درصد رأی بیاورد، بعد در دور دوم، نفر این باند رقیب روحانی بشود.

در محاسباتشان این است که با توجه به این‌که روحانی ریزش داشته، آنها هم با هم اتحاد پیدا کنند و در نتیجه برنده شوند. یک چنین صورت مسأله‌ای هست. این صورت مسأله ایجاب می‌کند که مدام بگویند دو قطبی نشود. منتها آن صورت مسألهٴ واقعی این انتخابات ـ یعنی اصل تضاد ـ بحث دیگری است.

صورت مسألهٴ واقعی، وضعیت عمومی این نظام است که کل رژیم با آن مواجه است. تضاد اصلی بین تمامیت رژیم با جامعه و اپوزیسیون و آلترناتیو واقعی‌اش است؛ از یک طرف با جامعه و مردم ایران و از طرف دیگر با جامعه بین‌المللی و منطقه. در این صورت مسألهٴ واقعی، دیگر بحث در درون رژیم نیست؛ بحث، بحران و مشکلی است که این رژیم در جریان این انتخابات با بیرون رژیم دارد؛ چه در ایران با آلترناتیو انقلابی، مردم و جامعه ایران ـ که رژیم از آنها می‌ترسد که نکند از این شکافها بزنند بیرون و اوضاع را به ضرر کل رژیم به هم بزنند ـ و چه با منطقه و جهان.

واقعیت این است که اوباما رفته است. برجامی که کل چهار سال روحانی را از نظر سیاسی روی آن سرمایه‌گذاری کرده بودند تا تعادلی با جامعه بین‌المللی پیدا کنند و محاسبات جدید داشته باشند، بالکل زیر علامت سؤال است؛ یعنی از نظر سیاسی شکست خورده و برای رژیم آبی گرم نشده است. اوباما هم رفته است.

رژیم در منطقه هم زیر ضرب است که باید دخالتهایش را خاتمه بدهد؛ از سوریه تا یمن و عراق، باید خودش را جمع‌وجور کند. بنابراین زیر ضرب و فشار است و با یک انزوایی هم پس از کنفرانس مونیخ روبه‌رو شده است.

این رژیم در کشاکش انتخابات، این صورت مسأله را هم در برابر خودش دارد. بنابراین صورت مسأله واقعی از این‌جا به او تحمیل می‌شود که چه تصمیمی بگیرند. مثلاً باند غالب یک کاندید بدهد، خود ولی‌فقیه دخالت کند و مسأله کاندیدا را حل کند یا اصلاً روحانی را بپذیرند تا یک سری مسائل منطقه‌یی را حل کنند.

اینها چیزهایی هستند که عطف به تضاد رژیم با بیرون آن، خودش را به مسائل و بحرانهای انتخاباتی رژیم تحمیل می‌کند.

سؤال: طبق شرایطی که شما ترسیم کردید، رژیم تضادهایی در درون خودش و در بیرون با مردم ایران و صحنهٴ جهانی دارد. بالاخره در عمل چه خواهد شد و چشم‌انداز مشخص در رابطه با این انتخابات چیست؟

محمدعلی توحیدی: واقعیت این است به‌دلیل همین مسائلی که در بیرون و درون رژیم می‌جوشد و تعیين ندارد، نمی‌شود الآن چشم‌انداز خیلی روشنی را نشان داد. من فکر می‌کنم برای خامنه‌ای هم عطف به همین مسائلی که گفتم، الآن چندان واضح و روشن نباشد. مثلاً در انتخابات سال 92، بعد از آن که مهندسی انتخاباتی خامنه‌ای شکست خورد، بلافاصله لیبرتی موشک‌باران شد؛ تقریباً هم‌زمان هم بود. هدف از این کار چه بود؟ می‌خواست آن شکستی که در مهندسی انتخابات خورد ـ و یا وضعیت تعادل رژیم را ـ با یک ضربه جدی و یا نشان‌دادن ضربه‌پذیری آلترناتیو اصلی‌اش، به‌اصطلاح جبران کند.

رژیم الآن با چه چیزی مواجه است؟ با انتقال پیروزمند مجاهدان اشرفی و این‌که چنین فرصتی را از دست داده است. در برابر مجاهدین و در برابر نیروی اصلی که با او مقابله می‌کند و در برابر آلترناتیو دموکراتیک شورای ملی مقاومت، تضعیف شده است. خوب، در برابر این باید خودش را تنظیم کند؛ از طرف دیگر بحرانهای بین‌المللی‌اش هم هست.

بسته به همین بالا و پایینی‌ها و سبک و سنگین کردنها، تصمیمات در درون رژیم و در رأس آن توسط شخص خامنه‌ای در حال بررسی است که تعادل را ارزیابی کنند. از آن طرف هم بالاخره با تهدید و اعتراضات جامعه روبه‌رو است. فشارهای اجتماعی هر روز بیشتر می‌شود؛ از خوزستان گرفته تا سایر نقاط کشور. در اعتراضات اخیر تهران، تقریباً از تمام ایران برای اعتراض آمده بودند.

هر دو باند رژیم این شرایط را دارند سبک و سنگین می‌کنند. شاید نشود چشم‌انداز مشخص گفت، مثل این‌که روحانی می‌آید یا در برابر او رقبایی را علم می‌کنند، مثل دورهٴ احمدی‌نژاد می‌شود، مثل دورهٴ دوم رفسنجانی می‌شود یا این وسط چه خواهد شد، هنوز خیلی روشن نیست. اما آنچه که می‌شود گفت، این است که اوضاع بسیار شکننده و نامتعین است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b3229f47-cd1d-453d-bd2d-550f91706e9b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات