مهمترین مطالب روزنامههای حکومتی از باند ولیفقیه ارتجاع در روز دوشنبه 9اسفند به پاسخگویی و حمله به حسن روحانی اختصاص یافته است، در این حملات قبل از هر چیز شکستگی طلسم ولایت بارز شده است:
کیهان: تریبونهای یکطرفه و پاسخ دولت به پرسشهای خودساخته
رئیسجمهور روز گذشته به مسائلی پاسخ داد که مشخص نیست از سوی چه کسانی مطرح شده است و در واقع این تریبونهای یک طرفه را نوعی فرافکنی برای عدم پاسخ به پرسشهای اساسی جامعه میتوان نامید. ایشان با فراموش کردن رفتارهای دولت، میکوشد اصل صورت مسأله را تغییر دهد. رئیسجمهور محترم فراموش کرده که دولت یازدهم، صدها تعهد به دیگر دولتها داد و آنها را تمام و کمال هم اجرا کرد، اما دولتهای دیگر، هیچ تعهدی ندادند و پای هیچ قول و قراری نماندند! اگر کسی به این رویه اعتراض کند، اصل تعامل را قبول ندارد یا منش و روش نادرست دولت یازدهم را!؟
منتقدان دولت به این روشهای بهاصطلاح تعاملی دولت یازدهم معترضند. به اینکه دولتمردان ما در منزل سفیر سوئد، در مهمانی مختلط و... حاضر شوند، با خفت و خوشحالی تأسفآمیز، از انعقاد قرارداد با آنها سخن بگویند، همانجا هم برخی چند قرارداد امضا کنند، اما یک روز بعد، همین کشور ایران را به نقض حقوقبشر متهم کند و بهدنبال تصویب قطعنامه علیه میزبان دیروزش باشد! این تعامل نیست و ذلت و حقارت است و منتقدان به تحقیر یک ملت اعتراض دارند. اما رئیسجمهور محترم صورت مسأله را عوض میکنند!
سیاست روز: رئیسجمهور در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: شما وقتی تعامل با جهان ندارید و دچار تحریم هستید، ناچار میشوید از کود و سم غیراستاندارد استفاده کنید. کشوری که استاندارد دارد آن را به شما نمیدهد، اصلاً صنعت و تولید برخی کشورها برای تحریمیها ساخته شده است، اگر در دوران تحریم نباشد، دکان آنان نیز در دنیا برچیده میشود.
این در حالی است که بارها رهبر معظم انقلاب اسلامی اقتصاد مقاومتی و تکیه به توان داخلی را تنها راه مبارزه با تحریمهای اقتصادی غرب به مسئولان غربی معرفی کردهاند.
رسالت: احمد خاتمی: مقوله آشتی ملی یا هر واژهای که مترادف آن است بهدلیل دارا بودن بار سیاسی منفی، مورد نقد رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. بنابراین برخی از واژهها چون بار منفی سیاسی دارد به کاربردنی نبوده و بعد از توضیح رهبر معظم انقلاب به کار بردن این واژه یا مترادف آن نوعی مخالفت با ایشان محسوب میشود.
رسالت: رئیسجمهور در نخستین مجمع ملی سلامت، یک واژه موهن به واژگان قبلی خود در اهانت به منتقدان افزود و آنها را متهم به داشتن «آلزایمر سیاسی» کرد و در این نشست، نگاه و نقد رسانه ملی به کارکرد دولت در حوزه اقتصادی را نیز مورد تمسخر قرار داد. رئیسجمهور از نشستهایی از این دست که آنها را به منزله شروع تبلیغات ریاستجمهوری میتوان تلقی کرد، برای پاسخگویی به نقدها استفاده نمیکند. تمسخر منتقدان و متلک گویی به این و آن، برای وی رأی نمیشود. اگر هم بشود نمیتوان نام رأی حلال بر آن گذاشت.
وطن امروز: به نظر میرسد بار دیگر دولت سعی دارد به جای جنگیدن در مسیر کارآمدی و کار واقعی باز هم با دشمن فرضی و ابلهی که خودش میسازد بجنگد. چند ماه قبل بود که پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و قطعی شدن انسداد مسیر تهران- واشینگتن، دولت برای بار اول این روش را امتحان کرد و در برخی منبرهای دوستداشتنی یکطرفه سعی میکرد موارد و مطالبی به منتقدان نسبت دهد و جبههای فرضی از دیدگاههایی ابلهانه در مقابل دولت تصویر کند و جناب رئیس هم به تخطئه این دیدگاهها بپردازد و مشغول مناظره با رقیب فرضی شود؛ عباراتی با مضمون «عدهیی میگویند همهچیز غرب بد است یا عدهیی میگویند بگذارید تحریم در کشور باقی باشد یا عدهیی مخالف ورود هواپیمای نو در کشور هستند و...» در حالی بارها از زبان دولتمردان نقل میشد که در فضای واقعی هیچ گویندهای نداشت.
در روزنامههای باند علی خامنهای ضمن پاسخگویی به اظهارات حسن روحانی، خیز آنها برای حذف وی بارز است:
جوان: دو قطبیسازی یک روز پس از فراخوان وحدت
همایش «مجمع ملی سلامت» با سخنان روحانی به حاشیه رفت
در سال پایانی دولت تدبیر و امید و در سالی که مزین به سال اقدام و عمل است، رئیسجمهور محترم مدتی است بهجای گزارش عملکرد، گویی به گفتار درمانی روی آورده است.
این دو قطبیسازیها البته چندان بیارتباط با انتخابات آینده هم نیست؛ خصوصاً آن که محمدرضا باهنر اخیراً در اظهارنظری از ریزش قطعی آرای روحانی نسبت به سال 92 خبر داده است.
رئیسجمهور دو روز قبل در همایش سراسری مجریان برگزاری انتخابات 1396 ضمن تأکید بر انسجام جامعه گفته بود: «وحدت با سخن گفتن ایجاد نمیشود، اگر به یکدیگر احترام نگذاریم، بهجای اتحاد، کینه، نفاق و چنددستگی ایجاد میشود.» اما در همایش دیروز نهتنها سخنی از وحدت به میان نیآمد بلکه درست برخلاف آن تقابل و قطبیسازی در جامعه محتوای اصلی سخنان رئیسجمهور را تشکیل میداد.
در روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی و روحانی حمله به تمامی باندهای منتسب به خامنهای موضوع مقالات اصلی است:
جهان صنعت: با توجه به شواهد و قرائن، جریان اصولگرایی با تمهید مقدماتی سازمانیافته و هدفمند تلاش میکند آمادگی بیشتری را برای ورود به کارزار رقابتهای انتخاباتی از خود نشان دهد. حال پرسش این است که آنان چگونه و با چه ابزار و مکانیسمهایی قادر خواهند بود در نیل به اهداف نهایی توفیق یابند و اساساً راهبردهای آنان با چه چالشهایی مواجه خواهد شد؟
همه رفتارها و افق کنشهای اصولگرایان نشان میدهد آنان از رهگذر نقاط ضعف دولت تدبیر و امید قصد پس زدن حریف را دارند
اما واقعیت آن است که آنچه اصولگرایان بهعنوان نقطه ضعف دولت روحانی در رسیدن به پاستور از آن یاری میگیرند، نقطه ضعف جریان اصولگرایی نیز هست و آنان بیش از اصلاحطلبان مبتلابه چنین مشکلی هستند. در این زمینه کافی است که بر حلقه اصلی منتسب به جریان اصولگرایی یعنی جریان شهرداری نظری افکنده شود. در این ارتباط باید گفت که اگر فیشهای حقوقی پاشنه آشیل جریان اصلاحطلبی و جریانهای نزدیک به دولت است به همان میزان مسأله املاک نجومی در حکم چشم اسفندیار جریان اصولگرایی است. ضمن آن که در جریان شهرداری، نشانههایی از ضعف مدیریت شهری مانند داستان پلاسکو و همچنین ضعف مدیریت در حل ترافیک شهری و آلودگی هوا نیز دیده میشود.
آرمان:سرمقاله: «یک نامه و تضعیف دیپلوماسی ایران»
رئیــس دولت قبل بار دیگر در یک نامه به رئیسجمهور آمریکا، این بار توصیههای مختلفی را به دونالد ترامپ کرده است. در نخستین مورد باید گفت تحت شرایطی که محمود احمدینژاد مسئولیتی در کشور ندارد چگونه نامهای در ابعاد سیاست خارجی مینویسد و اساساً چه دستاوردی این نامه میتواند برای ایران داشته باشد! از طرف دیگر نامههای احمدینژاد به دو رئیسجمهور ســابق آمریکا آن هم در شرایطی که احمدینژاد مسئولیت رسمی دولت در ایران داشت نیز بدون پاسخ ماند. بنابراین نامه اخیر بیش از هر چیز ضعف دانش و بینش سیاسی رئیس دولت قبل را نشان میدهد.
اعتماد: تمام تلاش خود را بهکار گرفتهاند و میدان خود را گرم میکنند، آنقدر که مرد در پرده خود را به میانه میدان کشیدهاند تا بتوانند در سرخط خبرها باشند. اسفندیار رحیم مشایی پس از اینکه سه سال و نیم دور از رسانهها بود و حتی در روزهایی که شایعه بازداشت شدنش دهان به دهان میچرخید حاضر نشده بود خودی نشان دهد اکنون به میان آمده و میگوید تمامقد برای بقایی کار خواهد کرد. اگر چه به باور بسیاری انتخابات سال آینده تنها میدان یک بازی جدید برای احمدینژاد و مردان نزدیکش است اما به نظر میرسد تا این لحظه تنها خودشان هستند که این بازی را جدی گرفتهاند.
ابراز وحشت از پیامدهای تغییر دوران در روزنامههای هر دو باند حاکم مطالب متعددی را به خود اختصاص داده است:
جوان: پیشبینی میشود که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فارغ از بازیهای حزبی و جناحی و بر اساس منافع و امنیت ملی با استفاده از تمام ظرفیتهای بالقوه و بالفعل خود مانع از تبدیل سناریوهای شیطانی دشمن به مطالبه ملی شود که در غیراین صورت نامزدی که، با تبدیل سناریوی اروپایی «ترامپ هراسی» به مطالبه ملی، جناح رقیب خود را از صحنه انتخابات حذف کند بیتردید جمهوری اسلامی ایران را با شدیدترین چالش تاریخ خود مواجه خواهد ساخت
جوان: در داخل ایران نیز بهدلیل جهتگیریهای مختلف میان برخی گروههای سیاسی، افکار عمومی میان 3 تصویر از آمریکا در رفت و آمد بوده است. «فرشته نجات»، «غول جنگطلب» و «دشمن با گزینههای محدود» تصاویری است که از رژیم ایالات متحده در ایران ارائه شده است، با این توضیح که 2 تصویر اول (فرشته نجات و غول جنگطلب) بهرغم تفاوت 180 درجهای در ظاهر اما متناوبا توسط یک جریان واحد- غربگرایان در ایران- تبلیغ شده است. کلید اینجاست که خروجی هر دو یکی است؛ آمریکا چه فرشته نجات باشد و چه غول جنگطلب، راهکاری که از دیدگاه اینان باید در قبال آن اتخاذ کرد واحد است: تنشزدایی با کوتاه آمدن از مواضع.
با این حال تصویر سوم از آمریکا میگوید این رژیم بهرغم دشمنی تمامقد با جمهوری اسلامی ایران، محدودیتهای مهمی در گزینههایش دارد، لذا باید با محاسبهای صحیح از محدودیتها و مزیتهای او سیاستگذاری کرد.
مهمترین مسالهای که در این میان باید حل کرد، نسبت آمریکا و گزینه نظامی و پاسخ به این پرسش است که آیا گزینه نظامی یک گزینه واقعی برای آمریکا علیه ایران است؟
تعیین تکلیف گزینه نظامی، سؤال مهمتری را پیش رو قرار میدهد و آن اینکه استراتژی آمریکا برای مواجهه با ایران در دوران ترامپ چه خواهد بود؟ و تعبیر
«Iran On Notice» (ایران زیر نظر) «مایکل فلین»، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ درباره ایران را چطور میتوان ارزیابی کرد؟
طی هفتههای اخیر جریان سیاسی متمایل به دولت فعلی در ایران و جریدههای وابسته به آن تلاش قابل توجهی کردهاند با شکلدهی به یک دوقطبی جنگ- صلح و تثبیت صورتبندی لویاتانی (غولآسا) و دیوانهوار از دولت جدید آمریکا به افکار عمومی، بگویند اگر دولتی با گرایشهای دیگر و رویکردی متفاوت در سیاست خارجی در ایران بر مسند بنشیند درگیری حتمی خواهد بود.
کیهان: نشریه آتلانتیک اخیراً در مقالهیی به سیاست دولت ترامپ در مقابل جمهوری اسلامی پرداخته و با تأیید مواضع خشن کاخ سفید علیه تهران، مینویسد این رویکرد به تنهایی کافی نیست؛ «دو سیاست متضاد در برخی مواقع میتواند مکمل یکدیگر باشند و هنوز برای ترامپ دیر نشده است تا رویه خود را تغییر دهد. در این راستا ترامپ میتواند از درسهای باقیمانده از سیاست آمریکا در قبال شوروی بهره ببرد که بر پایه آن استراتژی بلندمدت «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» پی گرفته شد و در نتیجه آن آمریکا به پیروزی در برابر شوروی دست یافت.» آنچه آتلانتیک از آن بهعنوان درسهای سیاست آمریکا در قبال شوروی و «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» یاد میکند، در واقع ارجاع و برگردانی از همان نسخه قدیمی «تلگرام طولانی» یا «مقاله ایکس» است.
کیهان: تریبونهای یکطرفه و پاسخ دولت به پرسشهای خودساخته
رئیسجمهور روز گذشته به مسائلی پاسخ داد که مشخص نیست از سوی چه کسانی مطرح شده است و در واقع این تریبونهای یک طرفه را نوعی فرافکنی برای عدم پاسخ به پرسشهای اساسی جامعه میتوان نامید. ایشان با فراموش کردن رفتارهای دولت، میکوشد اصل صورت مسأله را تغییر دهد. رئیسجمهور محترم فراموش کرده که دولت یازدهم، صدها تعهد به دیگر دولتها داد و آنها را تمام و کمال هم اجرا کرد، اما دولتهای دیگر، هیچ تعهدی ندادند و پای هیچ قول و قراری نماندند! اگر کسی به این رویه اعتراض کند، اصل تعامل را قبول ندارد یا منش و روش نادرست دولت یازدهم را!؟
منتقدان دولت به این روشهای بهاصطلاح تعاملی دولت یازدهم معترضند. به اینکه دولتمردان ما در منزل سفیر سوئد، در مهمانی مختلط و... حاضر شوند، با خفت و خوشحالی تأسفآمیز، از انعقاد قرارداد با آنها سخن بگویند، همانجا هم برخی چند قرارداد امضا کنند، اما یک روز بعد، همین کشور ایران را به نقض حقوقبشر متهم کند و بهدنبال تصویب قطعنامه علیه میزبان دیروزش باشد! این تعامل نیست و ذلت و حقارت است و منتقدان به تحقیر یک ملت اعتراض دارند. اما رئیسجمهور محترم صورت مسأله را عوض میکنند!
سیاست روز: رئیسجمهور در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: شما وقتی تعامل با جهان ندارید و دچار تحریم هستید، ناچار میشوید از کود و سم غیراستاندارد استفاده کنید. کشوری که استاندارد دارد آن را به شما نمیدهد، اصلاً صنعت و تولید برخی کشورها برای تحریمیها ساخته شده است، اگر در دوران تحریم نباشد، دکان آنان نیز در دنیا برچیده میشود.
این در حالی است که بارها رهبر معظم انقلاب اسلامی اقتصاد مقاومتی و تکیه به توان داخلی را تنها راه مبارزه با تحریمهای اقتصادی غرب به مسئولان غربی معرفی کردهاند.
رسالت: احمد خاتمی: مقوله آشتی ملی یا هر واژهای که مترادف آن است بهدلیل دارا بودن بار سیاسی منفی، مورد نقد رهبر معظم انقلاب قرار گرفت. بنابراین برخی از واژهها چون بار منفی سیاسی دارد به کاربردنی نبوده و بعد از توضیح رهبر معظم انقلاب به کار بردن این واژه یا مترادف آن نوعی مخالفت با ایشان محسوب میشود.
رسالت: رئیسجمهور در نخستین مجمع ملی سلامت، یک واژه موهن به واژگان قبلی خود در اهانت به منتقدان افزود و آنها را متهم به داشتن «آلزایمر سیاسی» کرد و در این نشست، نگاه و نقد رسانه ملی به کارکرد دولت در حوزه اقتصادی را نیز مورد تمسخر قرار داد. رئیسجمهور از نشستهایی از این دست که آنها را به منزله شروع تبلیغات ریاستجمهوری میتوان تلقی کرد، برای پاسخگویی به نقدها استفاده نمیکند. تمسخر منتقدان و متلک گویی به این و آن، برای وی رأی نمیشود. اگر هم بشود نمیتوان نام رأی حلال بر آن گذاشت.
وطن امروز: به نظر میرسد بار دیگر دولت سعی دارد به جای جنگیدن در مسیر کارآمدی و کار واقعی باز هم با دشمن فرضی و ابلهی که خودش میسازد بجنگد. چند ماه قبل بود که پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و قطعی شدن انسداد مسیر تهران- واشینگتن، دولت برای بار اول این روش را امتحان کرد و در برخی منبرهای دوستداشتنی یکطرفه سعی میکرد موارد و مطالبی به منتقدان نسبت دهد و جبههای فرضی از دیدگاههایی ابلهانه در مقابل دولت تصویر کند و جناب رئیس هم به تخطئه این دیدگاهها بپردازد و مشغول مناظره با رقیب فرضی شود؛ عباراتی با مضمون «عدهیی میگویند همهچیز غرب بد است یا عدهیی میگویند بگذارید تحریم در کشور باقی باشد یا عدهیی مخالف ورود هواپیمای نو در کشور هستند و...» در حالی بارها از زبان دولتمردان نقل میشد که در فضای واقعی هیچ گویندهای نداشت.
در روزنامههای باند علی خامنهای ضمن پاسخگویی به اظهارات حسن روحانی، خیز آنها برای حذف وی بارز است:
جوان: دو قطبیسازی یک روز پس از فراخوان وحدت
همایش «مجمع ملی سلامت» با سخنان روحانی به حاشیه رفت
در سال پایانی دولت تدبیر و امید و در سالی که مزین به سال اقدام و عمل است، رئیسجمهور محترم مدتی است بهجای گزارش عملکرد، گویی به گفتار درمانی روی آورده است.
این دو قطبیسازیها البته چندان بیارتباط با انتخابات آینده هم نیست؛ خصوصاً آن که محمدرضا باهنر اخیراً در اظهارنظری از ریزش قطعی آرای روحانی نسبت به سال 92 خبر داده است.
رئیسجمهور دو روز قبل در همایش سراسری مجریان برگزاری انتخابات 1396 ضمن تأکید بر انسجام جامعه گفته بود: «وحدت با سخن گفتن ایجاد نمیشود، اگر به یکدیگر احترام نگذاریم، بهجای اتحاد، کینه، نفاق و چنددستگی ایجاد میشود.» اما در همایش دیروز نهتنها سخنی از وحدت به میان نیآمد بلکه درست برخلاف آن تقابل و قطبیسازی در جامعه محتوای اصلی سخنان رئیسجمهور را تشکیل میداد.
در روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی و روحانی حمله به تمامی باندهای منتسب به خامنهای موضوع مقالات اصلی است:
جهان صنعت: با توجه به شواهد و قرائن، جریان اصولگرایی با تمهید مقدماتی سازمانیافته و هدفمند تلاش میکند آمادگی بیشتری را برای ورود به کارزار رقابتهای انتخاباتی از خود نشان دهد. حال پرسش این است که آنان چگونه و با چه ابزار و مکانیسمهایی قادر خواهند بود در نیل به اهداف نهایی توفیق یابند و اساساً راهبردهای آنان با چه چالشهایی مواجه خواهد شد؟
همه رفتارها و افق کنشهای اصولگرایان نشان میدهد آنان از رهگذر نقاط ضعف دولت تدبیر و امید قصد پس زدن حریف را دارند
اما واقعیت آن است که آنچه اصولگرایان بهعنوان نقطه ضعف دولت روحانی در رسیدن به پاستور از آن یاری میگیرند، نقطه ضعف جریان اصولگرایی نیز هست و آنان بیش از اصلاحطلبان مبتلابه چنین مشکلی هستند. در این زمینه کافی است که بر حلقه اصلی منتسب به جریان اصولگرایی یعنی جریان شهرداری نظری افکنده شود. در این ارتباط باید گفت که اگر فیشهای حقوقی پاشنه آشیل جریان اصلاحطلبی و جریانهای نزدیک به دولت است به همان میزان مسأله املاک نجومی در حکم چشم اسفندیار جریان اصولگرایی است. ضمن آن که در جریان شهرداری، نشانههایی از ضعف مدیریت شهری مانند داستان پلاسکو و همچنین ضعف مدیریت در حل ترافیک شهری و آلودگی هوا نیز دیده میشود.
آرمان:سرمقاله: «یک نامه و تضعیف دیپلوماسی ایران»
رئیــس دولت قبل بار دیگر در یک نامه به رئیسجمهور آمریکا، این بار توصیههای مختلفی را به دونالد ترامپ کرده است. در نخستین مورد باید گفت تحت شرایطی که محمود احمدینژاد مسئولیتی در کشور ندارد چگونه نامهای در ابعاد سیاست خارجی مینویسد و اساساً چه دستاوردی این نامه میتواند برای ایران داشته باشد! از طرف دیگر نامههای احمدینژاد به دو رئیسجمهور ســابق آمریکا آن هم در شرایطی که احمدینژاد مسئولیت رسمی دولت در ایران داشت نیز بدون پاسخ ماند. بنابراین نامه اخیر بیش از هر چیز ضعف دانش و بینش سیاسی رئیس دولت قبل را نشان میدهد.
اعتماد: تمام تلاش خود را بهکار گرفتهاند و میدان خود را گرم میکنند، آنقدر که مرد در پرده خود را به میانه میدان کشیدهاند تا بتوانند در سرخط خبرها باشند. اسفندیار رحیم مشایی پس از اینکه سه سال و نیم دور از رسانهها بود و حتی در روزهایی که شایعه بازداشت شدنش دهان به دهان میچرخید حاضر نشده بود خودی نشان دهد اکنون به میان آمده و میگوید تمامقد برای بقایی کار خواهد کرد. اگر چه به باور بسیاری انتخابات سال آینده تنها میدان یک بازی جدید برای احمدینژاد و مردان نزدیکش است اما به نظر میرسد تا این لحظه تنها خودشان هستند که این بازی را جدی گرفتهاند.
ابراز وحشت از پیامدهای تغییر دوران در روزنامههای هر دو باند حاکم مطالب متعددی را به خود اختصاص داده است:
جوان: پیشبینی میشود که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فارغ از بازیهای حزبی و جناحی و بر اساس منافع و امنیت ملی با استفاده از تمام ظرفیتهای بالقوه و بالفعل خود مانع از تبدیل سناریوهای شیطانی دشمن به مطالبه ملی شود که در غیراین صورت نامزدی که، با تبدیل سناریوی اروپایی «ترامپ هراسی» به مطالبه ملی، جناح رقیب خود را از صحنه انتخابات حذف کند بیتردید جمهوری اسلامی ایران را با شدیدترین چالش تاریخ خود مواجه خواهد ساخت
جوان: در داخل ایران نیز بهدلیل جهتگیریهای مختلف میان برخی گروههای سیاسی، افکار عمومی میان 3 تصویر از آمریکا در رفت و آمد بوده است. «فرشته نجات»، «غول جنگطلب» و «دشمن با گزینههای محدود» تصاویری است که از رژیم ایالات متحده در ایران ارائه شده است، با این توضیح که 2 تصویر اول (فرشته نجات و غول جنگطلب) بهرغم تفاوت 180 درجهای در ظاهر اما متناوبا توسط یک جریان واحد- غربگرایان در ایران- تبلیغ شده است. کلید اینجاست که خروجی هر دو یکی است؛ آمریکا چه فرشته نجات باشد و چه غول جنگطلب، راهکاری که از دیدگاه اینان باید در قبال آن اتخاذ کرد واحد است: تنشزدایی با کوتاه آمدن از مواضع.
با این حال تصویر سوم از آمریکا میگوید این رژیم بهرغم دشمنی تمامقد با جمهوری اسلامی ایران، محدودیتهای مهمی در گزینههایش دارد، لذا باید با محاسبهای صحیح از محدودیتها و مزیتهای او سیاستگذاری کرد.
مهمترین مسالهای که در این میان باید حل کرد، نسبت آمریکا و گزینه نظامی و پاسخ به این پرسش است که آیا گزینه نظامی یک گزینه واقعی برای آمریکا علیه ایران است؟
تعیین تکلیف گزینه نظامی، سؤال مهمتری را پیش رو قرار میدهد و آن اینکه استراتژی آمریکا برای مواجهه با ایران در دوران ترامپ چه خواهد بود؟ و تعبیر
«Iran On Notice» (ایران زیر نظر) «مایکل فلین»، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ درباره ایران را چطور میتوان ارزیابی کرد؟
طی هفتههای اخیر جریان سیاسی متمایل به دولت فعلی در ایران و جریدههای وابسته به آن تلاش قابل توجهی کردهاند با شکلدهی به یک دوقطبی جنگ- صلح و تثبیت صورتبندی لویاتانی (غولآسا) و دیوانهوار از دولت جدید آمریکا به افکار عمومی، بگویند اگر دولتی با گرایشهای دیگر و رویکردی متفاوت در سیاست خارجی در ایران بر مسند بنشیند درگیری حتمی خواهد بود.
کیهان: نشریه آتلانتیک اخیراً در مقالهیی به سیاست دولت ترامپ در مقابل جمهوری اسلامی پرداخته و با تأیید مواضع خشن کاخ سفید علیه تهران، مینویسد این رویکرد به تنهایی کافی نیست؛ «دو سیاست متضاد در برخی مواقع میتواند مکمل یکدیگر باشند و هنوز برای ترامپ دیر نشده است تا رویه خود را تغییر دهد. در این راستا ترامپ میتواند از درسهای باقیمانده از سیاست آمریکا در قبال شوروی بهره ببرد که بر پایه آن استراتژی بلندمدت «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» پی گرفته شد و در نتیجه آن آمریکا به پیروزی در برابر شوروی دست یافت.» آنچه آتلانتیک از آن بهعنوان درسهای سیاست آمریکا در قبال شوروی و «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» یاد میکند، در واقع ارجاع و برگردانی از همان نسخه قدیمی «تلگرام طولانی» یا «مقاله ایکس» است.