728 x 90

بحرانهاى اجتماعى,اخبار اعتراضى,

درد و خشم مردم و جنگ باندها

-

تظاهرات اهواز
تظاهرات اهواز
وضعیت بحرانی زندگی مردم خوزستان، همچنین سیل و ویرانیهای ناشی از آن، این روزها خشم مردم ایران را بیش از پیش برانگیخته است. همزمان این وضعیت اعتراضات مردم خوزستان، تبدیل به یک بحران سیاسی در درون دیکتاتوری حاکم شده است. اعتراضاتی که از چند زاویه می‌توان، بر روی اهمیت آنها انگشت گذاشت. از جمله: استمرار؛ شرکت گسترده زنان و جوانان؛ گستردگی، (تا جاییکه حتی رژیم در وحشت، ورودیهای اهواز را بست، اما باز هم موفق به جلوگیری از افزایش جمعیت نشد) و مهمترین نکته، سمت گرفتن اعتراضات مردمی، از خواستهای صنفی (پیرامون ریزگردها و آب و برق) به سمت خواستهای سیاسی؛ اگر شعارها و خواستهای مردم خوزستان را کنار هم قرار دهیم، این روند به‌روشنی پیداست. از شعار «خوزستان نفت داره، مردم بدبخت داره» تا گام بعد، وقتی روحانی تقصیر وضعیت را به گردن دولت احمدی‌نژاد انداخت، مردم گفتند: سگ زرد برادر شغال است؛ تا یک پله بالاتر، آنجا که مردم خشمگین فریاد می‌زدند: چرا خامنه‌ای می‌گوید به سوریه بروید؟ پس اهواز چه شد؟ و در همین رابطه جوانان دیوارنویسی کردند: «رهبر بی‌کفایت، عدالت، عدالت» ؛ یعنی حمله به سنگ بنا و مرز سرخ رژیم.

این روند پیامدهای مشخصی دارد. پیامدهایی که واکنشهای خود رژیم، بهترین گواه آن است. برای نمونه، ظهر 30بهمن 95، رژیم جلسه‌یی با عنوان «بررسی مسائل و مشکلات استان خوزستان»، به‌ریاست جهانگیری، معاون اول آخوند روحانی برگزار کرد. آنطور که از نام این جلسه پیداست، باید موضوع آن مسائل کارشناسی، پیرامون ریشه‌های علمی مشکلات ریزگردها و سایر مشکلات، در خوزستان باشد. چرا که در هر کشوری، وقتی رخدادهای طبیعی پیش می‌آید، چنین جلسات کارشناسی برگزار شده، که اعضای آن مدیران و وزیرانی هستند که پیرامون محیط‌زیست، رخدادهای طبیعی و مسائل پایه‌یی زندگی مردم، مسئولیت دارند. بحث در این جلسات نیز، بحثهای علمی و کارشناسی‌ست. اما جلسه‌یی که رژیم آخوندی برگزار کرد، سراپا با چنین جلساتی متفاوت بود. برای نمونه، جزایری، نمایندهٴ خامنه‌ای در خوزستان گفت: «مردم استان اجازه ندادند که برخی جریانهای سوء استفاده‌گر از شرایط به‌وجود آمده بهره‌برداری کنند!» ؛ کدام شرایط؟ منظور از جریانهای سوءاستفاده‌گر چیست؟ در ادامه، رسانه‌های رژیم نوشتند: «وزیر اطلاعات هم در این جلسه [به‌خاطر] هوشمندی مردم خوزستان در جریان اتفاقات اخیر که باعث نامیدی دشمنان... نظام برای سوءاستفاده از احساسات مردم انقلابی استان شدند، قدردارنی کرد!».

حال پرسش این است که «وزیر اطلاعات» در یک جلسه کارشناسی درباره مشکلات ناشی از ریزگردها، چه می‌کند؟ تأکید بر «دشمنان نظام» و «سواستفاده از احساسات مردم» یعنی چه؟ و وقتی رسانه‌های رژیم خبر می‌دهند که پاسدار باقری، سرکرده ستاد نیروهای مسلح نظام هم در این جلسه شرکت داشته، روشن می‌شود که این یک جلسه کارشناسی نبوده، بلکه نشستی سراسر امنیتی بوده است. که این معنی را روشن می‌کند که پیامدهای خیزش مردم خوزستان، برای رژیم کاملاً امنیتی است؛ یعنی وحشت از گسترش بیشتر خیزش مردم و تبدیل آن به قیام.

البته در چنین شرایطی، انتظار می‌رود باندهای نظام به‌طور موقت هم که شده، کشمکش باندی را کنار گذاشته، تا چنین پیامدی آثار تخریبی‌اش بر کل نظام، مضاعف نشود. اما جنگ باندی و شقه درونی نظام آن‌چنان عمیق و ریشه‌ایست، که نه تنها در برابر خیزش مردم خوزستان اختلافات را کنار نگذاشتند، بلکه این خیزش، عامل تعمیق بیشتر شقه و شکاف درونی رژیم شد. باند روحانی در وحشت از اعتراضات و خیزش مردم، مسبب وضعیت خراب در خوزستان را دولت احمدی‌نژاد عنوان می‌کند؛ باند رقیب نیز به او حمله کرده که آخر الآن 4سال است باند تو سر کار است! خبرگزاری حکومتی تسنیم نیز ضمن اعتراف به این‌که ریشهٴ مشکل خوزستان، نه به‌خاطر ریزگردها، بلکه «بخش زیادی از آن... منشأ درونی دارد»، به باند روحانی حمله کرد و نوشت: «3وزیر دولت به خوزستان رفتند تا شاید بتوانند... از اقدام و عمل‌های نکردهٴ خود، دفاع کنند». (30بهمن 95)

در چنین شرایطی، نیروی انتظامی رژیم در اهواز اعلام کرد که با هر تجمعی در برابر استانداری برخورد خواهد کرد؛ پرسش این‌جاست که آیا رژیم با این‌گونه اقدامات سرکوبگرانه، توان مهار خشم مردم را دارد؟ هر چند سرکوب در ماهیت نظام ولایت‌فقیه و جزیی تفکیک‌ناپذیر از آن است، اما به‌خاطر بحرانهای گریبانگیر نظام و به‌ویژه پس از سرکشیدن زهر، تمامیت نظام آخوندی ضعیف شده است؛ نماد این پوسیدگی را نیز می‌توان در همان تعمیق شقه و شکاف درونی نظام دید. در چنین وضعیتی، رژیم اگر سرکوب عریان نکند، حرکتهای اعتراضی و خیزشها به سرعت گسترده شده و تبدیل به قیام می‌گردد؛ اگر دست به سرکوب عریان بزند، به‌خاطر جامعه انفجاری، همین سرکوب باعث رادیکال‌تر شدن خیزشها شده، از مسیری دیگر گسترده و خطرناک می‌گردد؛ این بن‌بست سرکوب نظام آخوندی، در شرایط فعلی‌ست.

برای روشن‌تر شدن این بن‌بست، باید نگاه کنیم به کانونی‌ترین نقطه‌ای که رژیم روی آن کنترل داشته و بالاترین سرکوب را در آن جاری می‌کند؛ یعنی زندانها. در دهه 60 رژیم آخوندی در زندانها، اعدام را تا حد قتل‌عام پیش برد. اما اکنون، آیا خامنه‌ای چنین توانی دارد؟ یا چنان در سرکوب عیان دست‌بسته است که زندانها با اهرم اعتصاب‌غذا، در برابر رژیم می‌ایستند. تا جایی که رسانه‌های رژیم آه و ناله منتظری را بازتاب دادند که: «دادستان کل با اشاره به اقدام به اعتصاب‌غذای برخی متهمان در زندانها گفت: ... این موضوع از خارج کشور به برخی جریانهای سیاسی خط داده شده و می‌گویند که پایت که به زندان رسید شروع کن و ما از شما حمایت می‌کنیم. آن وقت خبر این اعتصاب‌ها به شبکه‌های اجتماعی و خارج از کشور می‌رود که فشاری علیه قوه قضاییه بشود». (روزنامه حکومتی ابتکار-30بهمن 95)

آری، اینگونه، خیزش مردم خوزستان، بحرانی جدی را پیش پای تمامیت نظام ولایت‌فقیه، قرار داده است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d0f16467-4e7e-4a48-94f6-81912f4e5348"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات