بحران فزاینده فساد در صندوقهای بازنشستگی، تبدیل به یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی نظام ولایتفقیه شده است.
این بحران آنچنان شدت گرفته است که یحیی آل اسحاق مهره پیشین رژیم در اتاق بازرگانی تهران، وضعیت این صندوق را تشبیه به ”یک آتش زیرخاکستر“ کرده است. (خبرگزاری فارس 30بهمن 95)
یک مهره حکومتی دیگر نیز که بهعنوان دبیرکل خانه کارگر تهران با خبرگزاری حکومتی ایلنا گفتگو کرده است وضعیت وخامت اوضاع صندوق های بازنشستگی را چنین تشریح کرده: ”از مجموع 15 صندوق بازنشستگی تقریباً وضعیت همه آنها نامطلوب است. بحران در سازمان تأمین اجتماعی همچون آتشی زیر خاکستر است“. (خبرگزاری ایلنا26بهمن 95)
وضعیت بحرانی صندوق های بازنشستگی از یک طرف ناشی از دزدی و چپاولهایی است که در این صندوق صورت گرفته است، و از طرف دیگر بهدلیل برداشتهای غیرقانونی است که در دولتهای پاسدار احمدینژاد و آخوند حس روحانی صورت گرفته است.
در جریان طرح استیضاح وزیر راه رژیم در مجلس آخوندی یک نماینده مجلس ارتجاع به نام احمد علی رضابیگی سایر نمایندگان را مورد سؤال قرارداده است: ”آیا میدانید 23میلیارد تومان هزینه صندوق بازنشستگی بردوش هما سنگینی میکند“.(خبرگزاری مجلس رژیم 1اسفند95)
چپاول و عدم شفافیت در صندوق های بازنشستگی به گونهای است که تلویزیون شبکه 1 رژیم 30بهمن 95 در گزارشی به دزدبازار در این صندوقها اعتراف میکند.
حرفهای هموطنانی که پولهایشان را در این صندوقها گذاشتهاند در مصاحبه با خبرنگار رژیم چنین است: ”در طول این سالها نمیدانم پول ما ارزش افزوده داشته یا نداشته است. اطلاعرسانی نمیکنند که ما بدانیم این پولها در چه جهتی مصرف میشود...“. در این برنامه تلویزیونی رژیم تعدادی از هموطنان نیز نسبت به عدم شفاف سازی در این صندوقها ابراز نارضایتی کردند.
نظر یک مهره رژیم به نام عبده تبریزی درباره صندوق های بازنشستگی چنین است: ”وضعیت صندوق های بازنشستگی بهطور خاص وضعیتشان حاد شده است. دلیل حاد شدن این وضعیت نیز این است که وجوهی که در اختیار این صندوقها بوده و باید درست اداره میشده اداره نشده است“.
واضح است که اداره نادرست از وجوه این صندوقها اسم مستعار و شیک برای دزدیها و برداشت غیرقانونی سردمداران رژیم از آنها است.
این مهره بهرغم اینکه ابتدا می خواست مدیریت نالایق را علت بهوجود آمدن چنین فضاحتی معرفی کند، اما دست آخر ناگزیر شد ضمن برشمردن دلایل دیگری که منجر به این وضعیت شده، اعتراف کند: ”رابطه دولت با اینها رابطه یک سرمایهگذار با صندوق نبوده، دولت در بعضی از سالهایی که نیاز داشته است وجوهی را از صندوق برداشته است. مجموعه اینها وضعیت صندوق را درحالت بحران قرارداده است“.
یک مهره دیگر رژیم به نام فاضلی نیز به عدم نظارت درست در این صندوقها اشاره کرد و گفت: ”هیأت ناظر میتواند با نظارت مؤثر و مداوم خودش در هیأت مدیره مجموعه صندوقها سیاستگذاری کند. منابعی که مربوط به حق بیمه شوندگان است در کدام جهت سرمایهگذاری شود. :
حاصل این عملکردها به گونهیی است که به قول یک کارگزار رژیم، صندوق های بازنشستگی روز به روز ”نحیف میشوند“ و به قول معاون وزارت کار رژیم این صندوقها ”قربانی پلیس و فساد درسطح ملی“ هستند. (خبرگزاری حکومتی مهر14و15مهر95)
با این وجود مهرهها و رسانههایی از رژیم تلاش دارند عامل اصلی بحران را فقدان مدیریت صحیح معرفی کنند.
اگر چه عدم مدیریت صحیح در این بحران بیتاثیر نیست، اما ریشه اصلی بحران درجای دیگری است.
بحران در صندوق های بازنشستگی بحرانی مانند تمامی بحرانهایی که گریبانگیر رژیم آخوندی، بحرانی ساختاری است که ریشه در نظام فاسد ولایتفقیه دارد.
آری، واقعیت این است که فساد درصندوق های بازنشستگی، الگوی کوچکی از ساختار فاسد نظام حاکم است.
این بحران آنچنان شدت گرفته است که یحیی آل اسحاق مهره پیشین رژیم در اتاق بازرگانی تهران، وضعیت این صندوق را تشبیه به ”یک آتش زیرخاکستر“ کرده است. (خبرگزاری فارس 30بهمن 95)
یک مهره حکومتی دیگر نیز که بهعنوان دبیرکل خانه کارگر تهران با خبرگزاری حکومتی ایلنا گفتگو کرده است وضعیت وخامت اوضاع صندوق های بازنشستگی را چنین تشریح کرده: ”از مجموع 15 صندوق بازنشستگی تقریباً وضعیت همه آنها نامطلوب است. بحران در سازمان تأمین اجتماعی همچون آتشی زیر خاکستر است“. (خبرگزاری ایلنا26بهمن 95)
وضعیت بحرانی صندوق های بازنشستگی از یک طرف ناشی از دزدی و چپاولهایی است که در این صندوق صورت گرفته است، و از طرف دیگر بهدلیل برداشتهای غیرقانونی است که در دولتهای پاسدار احمدینژاد و آخوند حس روحانی صورت گرفته است.
در جریان طرح استیضاح وزیر راه رژیم در مجلس آخوندی یک نماینده مجلس ارتجاع به نام احمد علی رضابیگی سایر نمایندگان را مورد سؤال قرارداده است: ”آیا میدانید 23میلیارد تومان هزینه صندوق بازنشستگی بردوش هما سنگینی میکند“.(خبرگزاری مجلس رژیم 1اسفند95)
چپاول و عدم شفافیت در صندوق های بازنشستگی به گونهای است که تلویزیون شبکه 1 رژیم 30بهمن 95 در گزارشی به دزدبازار در این صندوقها اعتراف میکند.
حرفهای هموطنانی که پولهایشان را در این صندوقها گذاشتهاند در مصاحبه با خبرنگار رژیم چنین است: ”در طول این سالها نمیدانم پول ما ارزش افزوده داشته یا نداشته است. اطلاعرسانی نمیکنند که ما بدانیم این پولها در چه جهتی مصرف میشود...“. در این برنامه تلویزیونی رژیم تعدادی از هموطنان نیز نسبت به عدم شفاف سازی در این صندوقها ابراز نارضایتی کردند.
نظر یک مهره رژیم به نام عبده تبریزی درباره صندوق های بازنشستگی چنین است: ”وضعیت صندوق های بازنشستگی بهطور خاص وضعیتشان حاد شده است. دلیل حاد شدن این وضعیت نیز این است که وجوهی که در اختیار این صندوقها بوده و باید درست اداره میشده اداره نشده است“.
واضح است که اداره نادرست از وجوه این صندوقها اسم مستعار و شیک برای دزدیها و برداشت غیرقانونی سردمداران رژیم از آنها است.
این مهره بهرغم اینکه ابتدا می خواست مدیریت نالایق را علت بهوجود آمدن چنین فضاحتی معرفی کند، اما دست آخر ناگزیر شد ضمن برشمردن دلایل دیگری که منجر به این وضعیت شده، اعتراف کند: ”رابطه دولت با اینها رابطه یک سرمایهگذار با صندوق نبوده، دولت در بعضی از سالهایی که نیاز داشته است وجوهی را از صندوق برداشته است. مجموعه اینها وضعیت صندوق را درحالت بحران قرارداده است“.
یک مهره دیگر رژیم به نام فاضلی نیز به عدم نظارت درست در این صندوقها اشاره کرد و گفت: ”هیأت ناظر میتواند با نظارت مؤثر و مداوم خودش در هیأت مدیره مجموعه صندوقها سیاستگذاری کند. منابعی که مربوط به حق بیمه شوندگان است در کدام جهت سرمایهگذاری شود. :
حاصل این عملکردها به گونهیی است که به قول یک کارگزار رژیم، صندوق های بازنشستگی روز به روز ”نحیف میشوند“ و به قول معاون وزارت کار رژیم این صندوقها ”قربانی پلیس و فساد درسطح ملی“ هستند. (خبرگزاری حکومتی مهر14و15مهر95)
با این وجود مهرهها و رسانههایی از رژیم تلاش دارند عامل اصلی بحران را فقدان مدیریت صحیح معرفی کنند.
اگر چه عدم مدیریت صحیح در این بحران بیتاثیر نیست، اما ریشه اصلی بحران درجای دیگری است.
بحران در صندوق های بازنشستگی بحرانی مانند تمامی بحرانهایی که گریبانگیر رژیم آخوندی، بحرانی ساختاری است که ریشه در نظام فاسد ولایتفقیه دارد.
آری، واقعیت این است که فساد درصندوق های بازنشستگی، الگوی کوچکی از ساختار فاسد نظام حاکم است.