در جلسه امروز 1اسفند 95 مجلس ارتجاع، استیضاح وزیر راه و مسکن مطرح شد.
در این جلسه، نمایندگان رژیم در جنگ باندی پرده را از گوشهیی (و فقط گوشهیی) از فساد و چپاول در یکی از اجزای این رژیم کنار زدند، از اینکه چطور این وزیر مورد بحث، تمام خویشاوندان و اقوام خودش را در این وزارتخانه سر یک قسمت و بخشی گذاشته در حالیکه هر کدام از آنها صاحب شرکتهای متعددی هستند و وقتی این وزارتخانه میخواهد قراردادی مثلاً برای تهیه یا ساخت چیزی ببندد، قرارداد را به همین شرکتهای خویشاوندان میدهند و پولهای کلانی از این طریق به جیب میزنند. یکی از نمایندههای باند مخالف میگفت از بس در فضای مجازی اسم مقامهای آن وزارتخانه را که هر کدام رئیس یا عضو چه شرکتهایی هستند، جستجو زدم، خسته شدم؛ یکی دیگر گفت: «در فلان خیابان قیطریه (با آدرس مشخص) خانهای را که 40میلیارد تومن ارزش داشته، به 200 میلیون تومان به یکی از اقوام نزدیک وزیر مسکن داده شده». به گفته همین عضو مجلس: «مقامهای بالای این وزارتخانه حقوقهای کلان دهها و صدها میلیون تومانی دریافت میکنند، اما کارگران قراردادی زیرمجموعه این وزارتخانه 8ماه است که حقوق نگرفتهاند».
در متن استیضاح هم به ثروت هنگفت خود وزیر مسکن، عباس آخوندی اشاره شده و گفته شده «توسعه فعالیت اقتصادی بنگاههای وابسته به جنابعالی در حوزه وزارت راه و شهرسازی چیست و نقش فرزند شما در قراردادهای وزارتخانه چه توجیهی دارد؟». البته وضعیت این وزارتخانه فقط مشتی از خروار است و وضعیت سایر وزارتخانهها و سایر قسمتهای رژیم هم از همین قرار است، اما در این جلسه در جنگ باندی قرعه به نام این وزارتخانه افتاده است.
حالا چرا در این جنگ قدرت، باند خامنهای، وزیر راه و مسکن را هدف قرار دادهاند؟
در متن نامه استیضاح آمده که در عرض مدت کوتاهی 4سانحة مرگبار ریلی و هوایی اتفاق افتاده که مردم را بهشدت خشمگین و جریحهدار کرده، بهخصوص ماجرای آتشسوزی در قطار تبریز ـ مشهد که 48نفر بهطور دلخراشی زنده زنده در آتش سوختند و حتی خاکسترشان هم به دست نیآمد و کمترین امکانات برای نجات آنها در ایستگاهی که حادثه در آن اتفاق افتاد، نبود و انبوهی نقایص و اشکالات دیگر که هر کدام اگر نبود، نتیجه چیز دیگری میشد. بعد از این حادثه دردناک، این وزیر جنایتکار، حرفی که در برابر امواج خشم و نفرت مردم زد، این بود که جای نگرانی نیست، بیمه خسارت و دیة قربانیان را به خانوادههایشان میپردازد! همانطور که چند عضو مجلس ارتجاع در سخنرانی خودشان گفتند، منظور این است که با این استیضاح و احتمالاً برکناری، آبی روی آتش خشم مردم بریزند و کل رژیم را در ببرند.
اما در مورد نتیجه استیضاح باید گفت که با توجه به ترکیب مجلس که اکثراً طرف باند رفسنجانی روحانی هستند و لاریجانی رئیس مجلس هم متحد روحانی محسوب میشود، خیلی دور از انتظار نبود؛ اما مهمتر از نتیجه استیضاح، خود استیضاح است و اینکه گوشهیی از افتضاحات یکی از وزارتخانههای دولت روحانی این طور روی دایرهٴ افشا ریخته میشود. چون برای خامنهای مهم است که اگر حتی خود روحانی هم قرار است دوباره روی کار بیاید، حتیالامکان تضعیف شده و شاخ شکسته باشد.
این استیضاح با توجه به اینکه چند ماه بیشتر به پایان دورهٴ روحانی باقی نمانده، نشان دهندهٴ شدت جنگ انتخابات پیش رو و اهمیت آن هست. این شدت و اهمیت هم ناشی از این است که این انتخابات پس از تغییر دوران، صورت میگیرد و نتیجه آن بهطور قطع، سمتی را که رژیم بر سر دو راهی، در پیش خواهد گرفت، مشخص میکند که البته نتیجه نهایی هر دو راه، بهدلیل بنبست، یکی است.
در این جلسه، نمایندگان رژیم در جنگ باندی پرده را از گوشهیی (و فقط گوشهیی) از فساد و چپاول در یکی از اجزای این رژیم کنار زدند، از اینکه چطور این وزیر مورد بحث، تمام خویشاوندان و اقوام خودش را در این وزارتخانه سر یک قسمت و بخشی گذاشته در حالیکه هر کدام از آنها صاحب شرکتهای متعددی هستند و وقتی این وزارتخانه میخواهد قراردادی مثلاً برای تهیه یا ساخت چیزی ببندد، قرارداد را به همین شرکتهای خویشاوندان میدهند و پولهای کلانی از این طریق به جیب میزنند. یکی از نمایندههای باند مخالف میگفت از بس در فضای مجازی اسم مقامهای آن وزارتخانه را که هر کدام رئیس یا عضو چه شرکتهایی هستند، جستجو زدم، خسته شدم؛ یکی دیگر گفت: «در فلان خیابان قیطریه (با آدرس مشخص) خانهای را که 40میلیارد تومن ارزش داشته، به 200 میلیون تومان به یکی از اقوام نزدیک وزیر مسکن داده شده». به گفته همین عضو مجلس: «مقامهای بالای این وزارتخانه حقوقهای کلان دهها و صدها میلیون تومانی دریافت میکنند، اما کارگران قراردادی زیرمجموعه این وزارتخانه 8ماه است که حقوق نگرفتهاند».
در متن استیضاح هم به ثروت هنگفت خود وزیر مسکن، عباس آخوندی اشاره شده و گفته شده «توسعه فعالیت اقتصادی بنگاههای وابسته به جنابعالی در حوزه وزارت راه و شهرسازی چیست و نقش فرزند شما در قراردادهای وزارتخانه چه توجیهی دارد؟». البته وضعیت این وزارتخانه فقط مشتی از خروار است و وضعیت سایر وزارتخانهها و سایر قسمتهای رژیم هم از همین قرار است، اما در این جلسه در جنگ باندی قرعه به نام این وزارتخانه افتاده است.
حالا چرا در این جنگ قدرت، باند خامنهای، وزیر راه و مسکن را هدف قرار دادهاند؟
در متن نامه استیضاح آمده که در عرض مدت کوتاهی 4سانحة مرگبار ریلی و هوایی اتفاق افتاده که مردم را بهشدت خشمگین و جریحهدار کرده، بهخصوص ماجرای آتشسوزی در قطار تبریز ـ مشهد که 48نفر بهطور دلخراشی زنده زنده در آتش سوختند و حتی خاکسترشان هم به دست نیآمد و کمترین امکانات برای نجات آنها در ایستگاهی که حادثه در آن اتفاق افتاد، نبود و انبوهی نقایص و اشکالات دیگر که هر کدام اگر نبود، نتیجه چیز دیگری میشد. بعد از این حادثه دردناک، این وزیر جنایتکار، حرفی که در برابر امواج خشم و نفرت مردم زد، این بود که جای نگرانی نیست، بیمه خسارت و دیة قربانیان را به خانوادههایشان میپردازد! همانطور که چند عضو مجلس ارتجاع در سخنرانی خودشان گفتند، منظور این است که با این استیضاح و احتمالاً برکناری، آبی روی آتش خشم مردم بریزند و کل رژیم را در ببرند.
اما در مورد نتیجه استیضاح باید گفت که با توجه به ترکیب مجلس که اکثراً طرف باند رفسنجانی روحانی هستند و لاریجانی رئیس مجلس هم متحد روحانی محسوب میشود، خیلی دور از انتظار نبود؛ اما مهمتر از نتیجه استیضاح، خود استیضاح است و اینکه گوشهیی از افتضاحات یکی از وزارتخانههای دولت روحانی این طور روی دایرهٴ افشا ریخته میشود. چون برای خامنهای مهم است که اگر حتی خود روحانی هم قرار است دوباره روی کار بیاید، حتیالامکان تضعیف شده و شاخ شکسته باشد.
این استیضاح با توجه به اینکه چند ماه بیشتر به پایان دورهٴ روحانی باقی نمانده، نشان دهندهٴ شدت جنگ انتخابات پیش رو و اهمیت آن هست. این شدت و اهمیت هم ناشی از این است که این انتخابات پس از تغییر دوران، صورت میگیرد و نتیجه آن بهطور قطع، سمتی را که رژیم بر سر دو راهی، در پیش خواهد گرفت، مشخص میکند که البته نتیجه نهایی هر دو راه، بهدلیل بنبست، یکی است.