728 x 90

بحرانهاى اجتماعى,بحران اقتصادى ايران,

خامنه‌ای کاسه گدایی در دست دنبال چیست؟

-

خامنه‌ای ولی فقیه ارتجاع
خامنه‌ای ولی فقیه ارتجاع
ولی‌فقیه ارتجاع روز 23بهمن در دیدار با نخست‌وزیر سوئد سخنانی گفت که تأملی بر آن می‌تواند موضع او و موقعیت کنونی نظام را تا حدودی روشن کند. علی خامنه‌ای ابتدا با مجیزگویی از نخست‌وزیر سوئد و این که: «با شناختی که از جنابعالی وجود دارد، شما فردی اهل اقدام و عمل هستید» و سپس با یادآوری رأی مثبت رژیم به عضویت سوئد در شورای امنیت کوشید او را نمک‌گیر کند و سپس مقدمه‌چینی کند: «انتظار می‌رود به‌نحوی عمل کنید که توافقات صرفاً بر روی کاغذ باقی نماند» و بعد از این همه «جوانان تحصیل‌کرده و با نشاط و آماده ‌به‌کار» ایران، میلیونها فارغ‌التحصیل جوان و بیکار را که روی دست رژیم مانده‌اند، به‌عنوان نیروی کار ارزان به نخست‌وزیر سوئد پیشکش کرد. نهایت درماندگی و دریوزگی «مقام معظم رهبری» در برابر نخست‌وزیر یکی از کشورهای شمال اروپا در این چند جمله، چنان فاش و نمایان است که سینه‌چاکان ولایت هم نمی‌توانند آن را با صد من شیره به‌عنوان «دیپلوماسی عزت و حکمت و مصلحت» به خورد «امت حزب‌الله» بدهند.

بخصوص ذلت و دریوزگی خامنه‌ای آنجا نمایان می‌شود که وی بارها گفته است: «بنده… تا به‌حال در جزئیات مذاکرات (هسته‌یی) دخالت نکرده‌ام و از این پس هم دخالت نخواهم کرد». (1) اما اکنون به چنان فلاکتی دچار شده که در رابطه با تقاضای استخدام جوانان بیکار از نخست‌وزیر سوئد هم خودش وارد می‌شود و در واقع کاسه گدایی را از دست روحانی می‌قاپد!

پاسخ نخست‌وزیر سوئد به این گدایی آشکار، موقعیت ذلت‌بار رژیم در تعادل قوای کنونی را بیشتر نمایان می‌سازد؛ او بدون آن که به‌درخواست استخدام «جوانان تحصیل‌کرده و با نشاط و آماده‌ به‌کار» پاسخی بدهد، با اشاره به دیدار و مذاکراتش با روحانی و ظریف، تلویحاً آن را موکول به نتیجه «بحثهای مختلفی» کرد که «در حوزه مسائل منطقه‌ای، حقوق‌بشر، سوریه و همچنین رابطه ایران و بازیگران مهم منطقه هم‌چون عربستان سعودی...» ؛ با آنها داشته است یعنی اول باید تکلیف این مسائل، از «حقوق‌بشر تا سوریه و دخالتهای رژیم در منطقه و جلب رضایت عربستان سعودی» یعنی مطالبات غرب از رژیم روشن شود، تا بعد سرمایه‌گذاری و استخدام نیروی کار ارزان ایرانی قابل مذاکره باشد.

دیدار علی خامنه‌ای با نخست‌وزیر سوئد و رد و بدل شدن این سخنان، اولین صحنهٴ بروز ذلت و خواری رژیم و به‌گدایی افتادن شخص «مقام عظمای ولایت» نیست، خامنه‌ای که از 3ماه پیش، یعنی از زمان انتخاب رئیس‌جمهور آمریکا، در مورد مسائل اصلی رژیم، (برجام و رابطه با آمریکا و غرب) سکوت کرده بود، طی یک هفته، 3بار به صحنه آمد و در این باب سخن گفت و هر 3بار، برخلاف گذشته نه تنها اثری از عربده‌کشی و رجزخوانی نبود؛ بلکه به‌خصوص وقتی درباره رئیس‌جمهور و دولت جدید آمریکا حرف زد، دست از پا خطا نکرد.

پیش از این، روز 19بهمن، خامنه‌ای در دیدار با سرکردگان نیروی هوایی ارتش تحت امرش، به جای موضعگیری دربارهٴ تصویب تحریمهای جدید و پاسخگویی به تهدیدهای رئیس‌جمهور جدید آمریکا از اعمال تحریمها توسط اوباما شکوه و شکایت کرد.

وی در دیدار دیگری در روز 20بهمن، با اشاره به این‌که وضعیت زار و نزار او، رقت نیروهای اخصش را برانگیخته و این‌که «بعضیها می‌آیند می‌گویند ما دلمان به‌حالتان خون است!...» کوشید خود را «راحت» نشان دهد، اما شرایط کنونی را با شرایط زمان جنگ مقایسه کرد و افزود: «آنجا صدای توپ دشمن را همه می‌شنوند، این‌جا صدای توپ را فقط گوشهای شنوا می‌شنوند».

جالب است که طی هفته گذشته آخوند حسن روحانی، رئیس‌جمهور ارتجاع نیز، 3بار به صحنه آمد و سخن گفت که اظهارات او به موازات سخنان خامنه‌ای نمایانگر موقعیت کنونی رژیم از منظر دیگری است.

اظهارات روحانی از یک سو رویارویی با خامنه‌ای است مثلاً آنجا که بر وجه «جمهوریت» نظام در برابر «اسلامیت» یا در واقع «ولایت فقیه» انگشت می‌گذارد و می‌گوید: «دغدغهٴ ما تحقق کامل جمهوریت و اسلامیت است». (2)

اما از سوی دیگر، همسو با خامنه‌ای دریوزگی در صحنهٴ بین‌المللی است، آنجاکه در دیدار با سفیران کشورهای خارجی در تهران ضمن تأکید بر «ایجاد صلح و امنیت در منطقه و جهان» با بیان این‌که «ایران به‌لحاظ اقتصادی دارای زمینه‌های بکر و تازه است» از آنها برای سرمایه‌گذاری در ایران درخواست و تمنا می‌کند. (3) و از سوی دیگر «مذاکرات هسته‌یی را الگویی» برای «دهها مذاکره دیگری که می‌تواند به امنیت و ثبات منطقه منجر شود» نامید. (4)

اما این سخنان را به‌رغم ظاهر آن نبایستی متضاد با مواضع خامنه‌ای تلقی کرد؛ چرا که به‌رغم هارت و پورتهای دلواپسان ولایت، خود خامنه‌ای، چنان که دیدیم، از وضعیت فلاکت‌بار رژیم به خوبی خبر دارد و می‌داند که با رفتن اوباما دوران جدیدی آغاز شده و رجزخوانیها و شاخ و شانه کشیدنهای پیشین، می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری داشته باشد.

روحانی نیز از وضعیت جدید و تغییر دوران به‌شدت در هراس است؛ اما راه نجات را در ادامه مسیر زهرخوران و برجام‌های بعدی می‌بیند و چون به اجبارِ خامنه‌ای برای رفتن در همین مسیر آگاه است، از فرصت استفاده می‌کند تا ضمن عرضة راه‌حل خود، در آستانهٴ نمایش انتخابات و در جنگ قدرت بتواند سهم بیشتری را به چنگ آورد.

«اعلام کاندیداتوری حسن روحانی» بعد از «کسب نظر از مقامات عالی نظام» (5) می‌تواند بیانگر اجبار خامنه‌ای به رفتن در مسیر زهرخوران باشد.

هر چند هنوز به‌طور قاطع نمی‌توان گفت خامنه‌ای مسیر رویارویی را در پیش می‌گیرد یا مسیر برجامهای بعدی را؛ اما مواضع ضعیف و ذلت‌بار او در هفته گذشته، کفهٴ تابلو نقشه مسیر زهرخوران را سنگین‌تر کرده است. تا جایی که اعضای باند خودش نیز به وحشت افتاده‌اند؛ از جمله پاسدار سعید قاسمی سردمدار چماقداران بیت خامنه‌ای، در حالی‌که سراپایش می‌لرزید و دق دلش از ذلت «آقا» را بر سر “وزرای بی‌خاصیت و بی‌غیرت» روحانی خالی می‌کرد، فریاد می‌زد: «(نظام) در هیچ دوره‌یی این‌قدر خوار نشده بود… به کجا فریاد بزنیم؟!». (6)

پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ از سخنرانی خامنه‌ای در دیدار با مداحان بیت خود ـ 20فروردین 94

2 ـ سخنرانی در مراسم 22بهمن
3 ـ از سخنرانی در دیدار با سفیران خارجی در تهران ـ تلویزیون رژیم ـ 21بهمن 95

4 ـ از سخنرانی در مراسم جایزه کتاب سال ـ تلویزیون رژیم ـ 19بهمن 95

5 ـ روزنامه حکومتی ابتکار-19بهمن 95
6 ـ سایت دولت بهار ـ 11بهمن 95.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/fed8c0ed-ffbc-4a5b-a206-2058de51a6df"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات