«وقتی مردم ناامید شوند، ممکن است دست به هر کاری بزنند». این هشدار جهانگیری معاون اول حسن روحانی به باند رقیب است که در رسانههای حکومتی در روز 8دی انعکاس یافته است.
ظاهرأ این هشدار مربوط به یک «تهدید سخت» برای نظام است. چون پیش از آن یعنی روز 6دی، یک عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع به اسم نجفی خشرودی در هشدار دیگری گفته بود: «در شرایط کنونی حوزههای مورد تهدید تنها محدود به تهدیدات سخت نیست بلکه حوزه سایبری و تهدیدات نرم نیز میتواند به منافع ملی آسیب برساند».
«منافع ملی» یکی از اسم مستعارهای «نظام ولایتفقیه» است، که بعد از مرگ خمینی دجال ظاهراّ جایگزین «اسلام عزیز» شده است. و «تهدیدات» هم معادل «هرکاری» است که به گفته جهانگیری «ممکن است مردم ناامید به آن دست بزنند».
هشدار نسبت به «تهدیدات» البته با اسامی مستعار دیگری نیز در اظهارات مهرهها و سردمداران نظام ولایت داده شده است، از جمله «آسیبهای اجتماعی» که خامنهای و رحمانی فضلی وزیر کشور حسن روحانی نسبت به آن هشدار دادهاند. «آسیبهای فکری» هم معادل «تهدیدات» دغدغهٴ ذهنی عوامل امنیتی و دلواپسان نظام است که نسبت به آن هشدار میدهند. مثلاً آخوند محمدتقی رهبر گفته است: «امروز بسیاری از جوانان ما در معرض آسیبهای فکری هستند و بیم آن میرود که نگاه به انقلاب اسلامی تغییر کند» (کیهان-7دی95). لابد چون اگر «نگاه به انقلاب اسلامی تغییرکند» این بار جوان در معرض «آسیبهای فکری» «ممکن است دست به هر کاری بزنند».
هشدارها نسبت به «تهدیدات» «منافع ملی» منحصر به چند مورد ذکر شده نیست. هشدارها در این روزها چنان عرصههای وسیعی را در برگرفته است، که پرداختن به هر یک از آنها، یکی از بحرانهای گریبانگیر نظام را بارز میکند. مثلاً پاسدار حسین شریعتمداری از «هشدارهای پیدرپی رهبرمعظم» دربارهٴ «نفوذ» گفته است که «حضرت ایشان نفوذ به مراکز تصمیمساز و تصمیمگیر را که با هدف تغییر محاسبات مسئولان صورت میپذیرد، خطرناکترین نوع نفوذ دانستهاند» (کیهان-8دی95).
تولد یک «تهدید» برای حال و آینده نظام!
پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه «هشدارهای پیدرپی» ولیفقیه ارتجاع، از یک «تهدید» جدید «رونمایی» کرده است که البته برای حفظ روحیه ریزشیهای نظام از آن بهعنوان «نگرانی» از «یک فتنه خطرناک» اسم برده و گفته است: «این نگرانی وجود دارد و بهعنوان یک حرکت یا فتنه خطرناک باید پیگیری شود که جریانی در پی آن است با پدیدههایی نظیر بیکاری، گرانی، سختی معیشت، تحقیرملت و تورم افسار گسیخته مردم را تحت فشار قرار دهد». پاسدار شریعتمداری بعد از هشدار در مورد «تهدید» «سازش با آمریکا بهعنوان راه خروج از این تنگناها» نتیجه گرفته است: «این حرکت مرموز را میتوان زمینهساز فتنه جدیدی تلقی کرد و باید خطر آن را جدی گرفت».
ابراز وحشت از «پدیدههایی نظیر بیکاری، گرانی، سختی معیشت» و «تورم افسارگسیخته»، خاص باند ولیفقیه ارتجاع نیست. این «پدیده ها» آژیر خطر «منافع ملی» و «اسلام عزیز» را در باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی نیز به صدا در آورده است. چون «دولت قبل با وجود درآمد نفتی ۸۰۰میلیارد دلاری و فروش بنگاههای دولتی بهمبلغ ۱۵۰هزار میلیارد تومان چیزی در صندوق ذخیره باقی نگذاشت و ۶۰۰هزار میلیارد تومان برای دولت جدید بدهی بهوجود آورد» (طیب نیا، روزنامه حکومتی آرمان- 8دی95). و به قول اسحاق جهانگیری که به باند رقیب گفت: «فضای اقتصادی کشور را به پرتگاه رساندید، آمار تورم، رکود و درآمد سرانه مردم در سال ۹۱ آنقدر بد بوده که هرچه تلاش میکنیم نمیتوانیم خرابکاری آقایان را جبران کنیم». جدیت این اعتراف وقتی بارزتر میشود که بدانیم «امروز سیستم بانکهای بزرگ قفل شده مثلاً حتی ما حقوق کارمندان سفارتخانههایمان را با ساک دستی از کشور خارج میکنیم» (بروجردی رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع-کیهان-8دی). بنابراین «احساس خطر برای منافع ملی» در هر دو باند نظام، حتی برای «کاستی ها» ی معمول، به جایی رسیده است که: «کاستیهایی که اگر با انواع مشابه خود در حوزههای دیگر گره بخورد، میتواند امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور را تحت تأثیر قرار دهد» (فرشاد مومنی-روزنامه حکومتی شرق-9دی) همین اقتصاد دان رژیم «مشفقانه» بارها به حسن روحانی هشدار داده است که «باید تا اوضاع از شرایط کنونی نابسامانتر نشده، در سطوح بالای کشور فکری بهحال آن شود». چون «نگرانی اصلی» که همانا دغدغهٴ سرنگونی نظام است «آنجاست که انباشت معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به نقطهای برسد که حل و فصل درصد قابلقبولی از آنها ناممکن شود» در نتیجه «توان باقی مانده در نظام ملی، مستهلک» شود (همان منبع).
در این هشدارهم قرض از «نظام ملی» مثل «منافع ملی» یعنی تمامیت «اسلام عزیز» مد نظر است. و معلوم میشود «هرکاری» که «مردم ناامید ممکن است به آن دست بزنند» همان «مستهلک کردن» «نظام ملی» است.
جدیت «مستهلک» کننده «کاستی» های اجتماعی تا حدی است که لیلاز یک «کارگزار» دیگر نظام از باند رفسنجانی، تنها در مقوله اقتصاد در مورد 4 «بحران فوری»، شامل فساد، بهرهوری، فقدان سرمایهگذاری و افزایش شکاف طبقاتی هشدار میدهد.
وی روز6دی در روزنامه حکومتی اعتماد با اشاره به شقه درونی رژیم از جمله هشدار داده است: «تا زمانی که بر سر موضوعات به وفاق نرسیم آن موضوع دستمایه اختلافنظرها شده رحم هم در کار نیست» و «اقتصاد ایران در شاکلة فعلیاش کار نمیکند و این موضوع بهدلیل فساد است». وی سپس با توجه به اینکه «سال چهارم دولت روحانی در حالی به نیمه رسیده که هنوز رشد سرمایهگذاری در ایران مثبت نشده است» نتیجه میگیرد «اقتصاد ایران بهزودی از نفس خواهد افتاد».
این کارگزار حکومتی با طرح این سؤال که «آیا نورث طبقات محروم جامعه را در زمره گروههای صاحب خشونت میبیند یا نمیبیند؟» و با این احتمال که «ممکن است طبقه کارگر» در «این زمره باشد»، هشدار میدهد باید این «فهم عمومی» بین باندهای حاکم بهوجود بیاید «که از به خشونت رسیدن مطالبات سیاسی و اجتماعی ما آسیب بیشتری میخوریم. در منافع ملی حفظ صلح و ثبات، مهم است». وی یادآوری میکند که برای حفظ منافع هر دو باند حاکم «اینکه بگوییم این گروه خائن است و آن گروه خادم، موضوعیت ندارد»، و «حفظ این ظرف مهمتر از این است که به اهدافمان برسیم یا نرسیم». این کارگزار حکومتی سپس به یک فقره خیانت دیگر این باند در جریان ربودن رهبری قیام 88 مردم ایران اعتراف کرده و گفته است: «در جریان ناآرامیهای ٨٨ بهلحاظ تمدنی به این نتیجه رسیدیم که حفظ این ظرف مهمتر از این است که به اهدافمان برسیم یا نرسیم. ولو اینکه در اکثریت باشیم یا اقلیت».
دو قطب اصلی متخاصم:
به این ترتیب در زیر همهٴ هشدارها نسبت به «منافع ملی» و «نفوذ» و «فساد» و «جنگ نرم» و «سایبر» و «نگرانی خطرناک امنیتی» و... دو قطب اصلی این «هشدار» ها بیرون زده است. یک طرف تمامیت «نظام» است که «خائن و خادم بودن» آنها «موضوعیت ندارد» و سر و ته یک کرباسند و مهم برایشان حفظ «ظرف» یا همان «غصب حاکمیت مردم ایران» است، اما این حاکمیت نبضش که همان اقتصاد است «از نفس افتاده» و در آن سو هم مردم ایران قرار دارند. اعم از «طبقه کارگر» که «ممکن است در زمره خشونت باشند» تا «جوانان» که به گفته یک کارشناس دیگر نظام بهخاطر «محقق نشدن زمینه رشد» اعتمادشان «به آینده از دست رفته است» و اعتماد متقابلشان به نظام «در حال گسستن» است. و «این واقعیتهای تلخ، کدهایی است» که باید کارگزاران نظام را «به تفکر وادارد» (مصطفی آب روشن، روزنامه ابتکار- 9دی95).
نتیجه تقابل این دو قطب را احمد توکلی عضو سابق مجلس ارتجاع صراحتاً گفته است که «فساد حکومت را از پا در میآورد». او برای «مصلحت نظام» عجالتاً «فساد» را فاعل از پای درآوردن نظام ذکر کرده است، اما نام واقعی «فاعل» را در رسانههای حکومتی بهخصوص در این ایام نزدیک به 9دی که بازار «هشدار» در مورد «فتنههای دیگر» در اظهارات مقامات و رسانههای باندها بهشدت گرم بود، به وفور میتوان یافت: از اشارات به «دشمنان نظام» که روی «براندازی نظام» ایستادهاند تا «منافقان» که به قول پاسدار حسین شریعتمداری «تکرار فتنه جدید در قالب و فرمول 88» یعنی نشانه گرفتن اصل نظام از آنها بعید نیست و اینکه «هم اکنون شواهدی از احتمال شکلگیری آن را میتواند دید» (کیهان- 8دی).
ظاهرأ این هشدار مربوط به یک «تهدید سخت» برای نظام است. چون پیش از آن یعنی روز 6دی، یک عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع به اسم نجفی خشرودی در هشدار دیگری گفته بود: «در شرایط کنونی حوزههای مورد تهدید تنها محدود به تهدیدات سخت نیست بلکه حوزه سایبری و تهدیدات نرم نیز میتواند به منافع ملی آسیب برساند».
«منافع ملی» یکی از اسم مستعارهای «نظام ولایتفقیه» است، که بعد از مرگ خمینی دجال ظاهراّ جایگزین «اسلام عزیز» شده است. و «تهدیدات» هم معادل «هرکاری» است که به گفته جهانگیری «ممکن است مردم ناامید به آن دست بزنند».
هشدار نسبت به «تهدیدات» البته با اسامی مستعار دیگری نیز در اظهارات مهرهها و سردمداران نظام ولایت داده شده است، از جمله «آسیبهای اجتماعی» که خامنهای و رحمانی فضلی وزیر کشور حسن روحانی نسبت به آن هشدار دادهاند. «آسیبهای فکری» هم معادل «تهدیدات» دغدغهٴ ذهنی عوامل امنیتی و دلواپسان نظام است که نسبت به آن هشدار میدهند. مثلاً آخوند محمدتقی رهبر گفته است: «امروز بسیاری از جوانان ما در معرض آسیبهای فکری هستند و بیم آن میرود که نگاه به انقلاب اسلامی تغییر کند» (کیهان-7دی95). لابد چون اگر «نگاه به انقلاب اسلامی تغییرکند» این بار جوان در معرض «آسیبهای فکری» «ممکن است دست به هر کاری بزنند».
هشدارها نسبت به «تهدیدات» «منافع ملی» منحصر به چند مورد ذکر شده نیست. هشدارها در این روزها چنان عرصههای وسیعی را در برگرفته است، که پرداختن به هر یک از آنها، یکی از بحرانهای گریبانگیر نظام را بارز میکند. مثلاً پاسدار حسین شریعتمداری از «هشدارهای پیدرپی رهبرمعظم» دربارهٴ «نفوذ» گفته است که «حضرت ایشان نفوذ به مراکز تصمیمساز و تصمیمگیر را که با هدف تغییر محاسبات مسئولان صورت میپذیرد، خطرناکترین نوع نفوذ دانستهاند» (کیهان-8دی95).
تولد یک «تهدید» برای حال و آینده نظام!
پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه «هشدارهای پیدرپی» ولیفقیه ارتجاع، از یک «تهدید» جدید «رونمایی» کرده است که البته برای حفظ روحیه ریزشیهای نظام از آن بهعنوان «نگرانی» از «یک فتنه خطرناک» اسم برده و گفته است: «این نگرانی وجود دارد و بهعنوان یک حرکت یا فتنه خطرناک باید پیگیری شود که جریانی در پی آن است با پدیدههایی نظیر بیکاری، گرانی، سختی معیشت، تحقیرملت و تورم افسار گسیخته مردم را تحت فشار قرار دهد». پاسدار شریعتمداری بعد از هشدار در مورد «تهدید» «سازش با آمریکا بهعنوان راه خروج از این تنگناها» نتیجه گرفته است: «این حرکت مرموز را میتوان زمینهساز فتنه جدیدی تلقی کرد و باید خطر آن را جدی گرفت».
ابراز وحشت از «پدیدههایی نظیر بیکاری، گرانی، سختی معیشت» و «تورم افسارگسیخته»، خاص باند ولیفقیه ارتجاع نیست. این «پدیده ها» آژیر خطر «منافع ملی» و «اسلام عزیز» را در باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی نیز به صدا در آورده است. چون «دولت قبل با وجود درآمد نفتی ۸۰۰میلیارد دلاری و فروش بنگاههای دولتی بهمبلغ ۱۵۰هزار میلیارد تومان چیزی در صندوق ذخیره باقی نگذاشت و ۶۰۰هزار میلیارد تومان برای دولت جدید بدهی بهوجود آورد» (طیب نیا، روزنامه حکومتی آرمان- 8دی95). و به قول اسحاق جهانگیری که به باند رقیب گفت: «فضای اقتصادی کشور را به پرتگاه رساندید، آمار تورم، رکود و درآمد سرانه مردم در سال ۹۱ آنقدر بد بوده که هرچه تلاش میکنیم نمیتوانیم خرابکاری آقایان را جبران کنیم». جدیت این اعتراف وقتی بارزتر میشود که بدانیم «امروز سیستم بانکهای بزرگ قفل شده مثلاً حتی ما حقوق کارمندان سفارتخانههایمان را با ساک دستی از کشور خارج میکنیم» (بروجردی رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع-کیهان-8دی). بنابراین «احساس خطر برای منافع ملی» در هر دو باند نظام، حتی برای «کاستی ها» ی معمول، به جایی رسیده است که: «کاستیهایی که اگر با انواع مشابه خود در حوزههای دیگر گره بخورد، میتواند امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور را تحت تأثیر قرار دهد» (فرشاد مومنی-روزنامه حکومتی شرق-9دی) همین اقتصاد دان رژیم «مشفقانه» بارها به حسن روحانی هشدار داده است که «باید تا اوضاع از شرایط کنونی نابسامانتر نشده، در سطوح بالای کشور فکری بهحال آن شود». چون «نگرانی اصلی» که همانا دغدغهٴ سرنگونی نظام است «آنجاست که انباشت معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به نقطهای برسد که حل و فصل درصد قابلقبولی از آنها ناممکن شود» در نتیجه «توان باقی مانده در نظام ملی، مستهلک» شود (همان منبع).
در این هشدارهم قرض از «نظام ملی» مثل «منافع ملی» یعنی تمامیت «اسلام عزیز» مد نظر است. و معلوم میشود «هرکاری» که «مردم ناامید ممکن است به آن دست بزنند» همان «مستهلک کردن» «نظام ملی» است.
جدیت «مستهلک» کننده «کاستی» های اجتماعی تا حدی است که لیلاز یک «کارگزار» دیگر نظام از باند رفسنجانی، تنها در مقوله اقتصاد در مورد 4 «بحران فوری»، شامل فساد، بهرهوری، فقدان سرمایهگذاری و افزایش شکاف طبقاتی هشدار میدهد.
وی روز6دی در روزنامه حکومتی اعتماد با اشاره به شقه درونی رژیم از جمله هشدار داده است: «تا زمانی که بر سر موضوعات به وفاق نرسیم آن موضوع دستمایه اختلافنظرها شده رحم هم در کار نیست» و «اقتصاد ایران در شاکلة فعلیاش کار نمیکند و این موضوع بهدلیل فساد است». وی سپس با توجه به اینکه «سال چهارم دولت روحانی در حالی به نیمه رسیده که هنوز رشد سرمایهگذاری در ایران مثبت نشده است» نتیجه میگیرد «اقتصاد ایران بهزودی از نفس خواهد افتاد».
این کارگزار حکومتی با طرح این سؤال که «آیا نورث طبقات محروم جامعه را در زمره گروههای صاحب خشونت میبیند یا نمیبیند؟» و با این احتمال که «ممکن است طبقه کارگر» در «این زمره باشد»، هشدار میدهد باید این «فهم عمومی» بین باندهای حاکم بهوجود بیاید «که از به خشونت رسیدن مطالبات سیاسی و اجتماعی ما آسیب بیشتری میخوریم. در منافع ملی حفظ صلح و ثبات، مهم است». وی یادآوری میکند که برای حفظ منافع هر دو باند حاکم «اینکه بگوییم این گروه خائن است و آن گروه خادم، موضوعیت ندارد»، و «حفظ این ظرف مهمتر از این است که به اهدافمان برسیم یا نرسیم». این کارگزار حکومتی سپس به یک فقره خیانت دیگر این باند در جریان ربودن رهبری قیام 88 مردم ایران اعتراف کرده و گفته است: «در جریان ناآرامیهای ٨٨ بهلحاظ تمدنی به این نتیجه رسیدیم که حفظ این ظرف مهمتر از این است که به اهدافمان برسیم یا نرسیم. ولو اینکه در اکثریت باشیم یا اقلیت».
دو قطب اصلی متخاصم:
به این ترتیب در زیر همهٴ هشدارها نسبت به «منافع ملی» و «نفوذ» و «فساد» و «جنگ نرم» و «سایبر» و «نگرانی خطرناک امنیتی» و... دو قطب اصلی این «هشدار» ها بیرون زده است. یک طرف تمامیت «نظام» است که «خائن و خادم بودن» آنها «موضوعیت ندارد» و سر و ته یک کرباسند و مهم برایشان حفظ «ظرف» یا همان «غصب حاکمیت مردم ایران» است، اما این حاکمیت نبضش که همان اقتصاد است «از نفس افتاده» و در آن سو هم مردم ایران قرار دارند. اعم از «طبقه کارگر» که «ممکن است در زمره خشونت باشند» تا «جوانان» که به گفته یک کارشناس دیگر نظام بهخاطر «محقق نشدن زمینه رشد» اعتمادشان «به آینده از دست رفته است» و اعتماد متقابلشان به نظام «در حال گسستن» است. و «این واقعیتهای تلخ، کدهایی است» که باید کارگزاران نظام را «به تفکر وادارد» (مصطفی آب روشن، روزنامه ابتکار- 9دی95).
نتیجه تقابل این دو قطب را احمد توکلی عضو سابق مجلس ارتجاع صراحتاً گفته است که «فساد حکومت را از پا در میآورد». او برای «مصلحت نظام» عجالتاً «فساد» را فاعل از پای درآوردن نظام ذکر کرده است، اما نام واقعی «فاعل» را در رسانههای حکومتی بهخصوص در این ایام نزدیک به 9دی که بازار «هشدار» در مورد «فتنههای دیگر» در اظهارات مقامات و رسانههای باندها بهشدت گرم بود، به وفور میتوان یافت: از اشارات به «دشمنان نظام» که روی «براندازی نظام» ایستادهاند تا «منافقان» که به قول پاسدار حسین شریعتمداری «تکرار فتنه جدید در قالب و فرمول 88» یعنی نشانه گرفتن اصل نظام از آنها بعید نیست و اینکه «هم اکنون شواهدی از احتمال شکلگیری آن را میتواند دید» (کیهان- 8دی).