غریو نفرتانگیز شادی که رژیم آخوندی بر ویرانههای حلب و بر روی اجساد تکهپاره کودکان و مردم بیدفاع حلب سر داده بود، خیلی زود، در فریادهای خشم و نفرت مردم ایران و سراسر منطقه و جهان، محو و نابود شد و جای خود را به نالههای جلادان از منفوریت و انزوا داد.
علی خامنهای ولیفقیه ارتجاع که کیسه دوخته بود، نان آغشته به خون اشغال حلب را در مراسم میلاد پیامبر بخورد، در برخورد با غیظ و انزجار ملتهای مسلمان، شکوه و شکایت سر داد که چرا «کشورهای اسلامی حرف دشمنان را درباره تهدیدات و دشمنیهای درونی جهان اسلامی قبول و به صراحت از سیاستهای آنها تبعیت میکنند؟». (1)
مفتضحتر از او روحانی بود که در همان مراسم جشن میلاد در بیت خامنهای که با امتناع بسیاری از سفرای کشورهای اسلامی از حضور در آن، به نمایش انزوای منطقهیی رژیم تبدیل شد، غیظ خود را آشکار نمود و با ابراز ناراحتی از بسیج انساندوستانهٴ بینالمللی برای تخلیة حلب که دست رژیم را در کشتار باقیماندهٴ مردم و رزمندگان حلب بسته گفت: «متأسفانه برخی دولتهای اسلامی… نگران سرنوشت تروریستها و بهدنبال سالم خارجشدن آنها از حلب هستند». (2)
جدای از بازتابهای سیاسی منطقهیی و بینالمللی، واقعهٴ حلب که اکنون بهصورت آواری از خشم و نفرت اجتماعی و انزوای سیاسی بر سر رژیم آوار شده، در روی زمین هم از فتحالفتوحی که رژیم در شیپورهای آن میدمید، خبری نیست. زیرا آنچه اکنون به تصرف رژیم اسد و حامیانش از پاسداران و شبهنظامیان رژیم آخوندی و نظامیان روسی در آمده، نه شهر حلب، بلکه زمینی سوخته و شهری بهکلی ویران است؛ اما در این شهر ویران، ارادهٴ مقاومت و نبرد، همچنان استوار و پابرجاست و خود را در نمادهای بیشمار، نشان میدهد؛ از نقش بستن شعارهای ایستادگی بر سینهٴ هر دیوار نیمهویران، تا مشتهای گره کردهٴ زنان و مردان داغدار و مجروح، تا آیات قرآنی که آن کودک 5ساله سوری برای تحمل درد جانفرسای عمل جراحی بدون بیهوشی میخواند…
تاآنجاکه به رژیم برمیگشت، خواستش آن بود که رزمندگان سوری تماماً تسلیم شوند و پس از ابراز ندامت و تحویل کلیه سلاحهای خود، تا نفر آخر سر بریده شوند. همان رؤیای شومی که همواره در مورد مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش در سر میپروراند؛ اما این رؤیا، این بار هم به صخرهٴ مقاومت رزمندگان سوری برخورد کرد و به کابوس تبدیل شد. رزمندگان، با تضمینهای بینالمللی که مسکو هم به آن تن داد، با در اختیار داشتن سلاحهای سبک خود، حلب را ترک میکنند و به مناطق امن تحت کنترل رزمندگان منتقل میشوند. (3)
به این ترتیب، به نظر میرسد واقعهٴ حلب، در پرتو مقاومت مردم و رزمندگانش، با تکان و شوکی که به وجدان جامعه بینالمللی وارد آورد، چرخهای جدیدی را به نفع مردم سوریه و به زیان رژیم جنایتکار اسد و حامیانش به حرکت در آورده است. اوباما، رئیسجمهور آمریکا، در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاسخ به سؤالات مکرر خبرنگاران درباره نتایج وخیم بیعملی در قبال بحران سوریه، گفت: «من خود را در مقابل این وضعیت همواره مسئول میدانم». وی با اشاره به گزارشهای تکاندهنده از جنایاتی که در سوریه جریان دارد، آنها را برعهده رژیم اسد و متحدان آن روسیه و رژیم ایران دانست و ضمن تأکید بر ضرورت تخلیه هماهنگ و منظم مردم از طریق معبرهای امن و دسترسی کامل به کمکهای انساندوستانه افزود: «در دراز مدت، اسد نمیتواند با قتلعام مشروعیت کسب کند». (4)
دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب آمریکا نیز برای اولین بار از ضرورت ایجاد «مناطق امن» در سوریه برای کمک به مهاجران سوری سخن گفت و به فاصلهٴ کوتاهی مجدداً این موضع خود را مورد تأکید قرار داد. (5)
بیجهت نبود علی خامنهای که جرأت ندارد در برابر آمریکا و بهخصوص رئیسجمهور جدید آن لب بجنباند، غیظ خود را در همان سخنرانی (27آذر) بر سر انگلستان خالی کرد. وی در این واکنش دیرهنگام با اشاره به اظهارات 10روز پیش «ترزا می» که رژیم آخوندی را منشأ ناامنی و تروریسم در منطقه خوانده بود، متقابلاً «انگلیسیها را منشأ و منبع تهدید و فساد و خطر و نکبت» خواند.
علاوه بر موضعگیریهای سیاسی، واکنشهای خروشان مردمی در قبال جنایتهای رژیم در حلب، شهرها و کشورهای مختلف، از ترکیه و پاکستان تا اردن و یمن و لیبی و سودان تا اروپا و آمریکا را فراگرفته و منفوریت و رسوایی بیسابقهیی را برای آخوندهای جنایتکار و همدستانشان بهبار آورده است. (6)
اما فراتر و مؤثرتر از همهٴ اینها، بایستی به بروز خشم و نفرت مردم ایران از رژیم آخوندی و پاسداران جنایتکارش در سوریه و حمایت و همدردیشان با حلب مظلوم و خونچکان اشاره کرد که فضای مجازی را که تنها محل ظهور و بروز افکار و آرای مردم ایران میباشد، اشباع کرده است؛ نقطهٴ اوج این شور و شعور مردمی را در استادیوم الغدیر اهواز و در فریادهای مردم و جوانان این شهر شاهد بودیم که فریاد میزدند «ای حلب ما همه با تو هستیم» و «بشار! برو گمشو!»
بر اثر این امواج کوبندهٴ سیاسی و اجتماعی اکنون آثار تردید را در ادعاهای پیروزی اولیهٴ رژیم، در اظهارات مهرهها و رسانههای حکومتی میتوان مشاهده کرد که بهتدریج در حال ظاهر شدن است. از جمله علی لاریجانی میگوید: «متأسفانه روند بحران در منطقه نشان میدهد که بحران تروریستی و به هم ریختگی منطقه راهحل کوتاه مدت ندارد». (7) و یک سایت حکومتی به نفرت عمیق مردم سوریه از رژیم بشار اسد، در پی واقعهٴ حلب اشاره کرده و مینویسد: «… در مورد دیگر مناطق در حال درگیری همچون حومه دمشق، حمص، حما و ادلب… نشاندهنده یک تضاد عمیق اجتماعی بین سیستم حاکم و بخشهای بزرگی از شهروندان سوری میباشد» (8)
به این ترتیب واقعیتی که اکنون از دریای خون مردم حلب در حال طلوع است، چه بسا بهکلی برخلاف آنچه در بدو امر مینمود، همهٴ حساب و کتابهای جنایتکارانهٴ رژیم آخوندی و متحدانش را به همریخته و واقعهٴ حلب را به نقطه عطفی در پیروزی نهایی مقاومت و انقلاب مردم سوریه تبدیل کند. درباره درسها و عبرتهای ارزشمند حلب، بسا بیشتر باید سخن گفت.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سایت خامنهای ـ 27آذر 95)
2 ـ همان منبع
3 ـ رسانه حکومتی انتخاب 26آذر ـ بهنقل از منابع روسی، با غیظ و نگرانی نوشت: «در مجموع باید حدود 12هزار نفر از منطقه تخلیه شوند که بیش از 5هزار نفر جنگجوی همپیمان هستند. همچنین بر اساس دستور ویژه ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه نظارت نیروهای این کشور برای خروج امن با استفاده از پهپادها و سامانههای کنترل هوایی انجام میگیرد… تروریستها که اطمینان داشتند با میانجیگری برخی کشورهای حامی خود از حلب خارج میشوند، سلاح و مهمات باقی مانده و مقرهای خود در شرق حلب را نابود کردند».
4 ـ سی.ان.ان ـ 27آذر 95
5 ـ نیویورک تایمز 25آذر ـ رویتر 27آذر
6 ـ در میان موج گسترده محکومیتها در میان مسلمانان، موضعگیری شیخ صبحی طیلی بنیانگذار و دبیرکل سابق حزبالله لبنان بهعنوان یک نمونه قابلتوجه است که با حمله به رژیم آخوندی که تلاش میکند جنایات خود در سوریه را تحت عنوان دجالگرانهٴ دفاع از حرم جلوه دهد، گفت: «این ادعاها کسی را فریب نمیدهد».
7 ـ سایت حکومتی انتخاب-– 26آذر
8 ـ سایت حکومتی بهار- 25آذر.
علی خامنهای ولیفقیه ارتجاع که کیسه دوخته بود، نان آغشته به خون اشغال حلب را در مراسم میلاد پیامبر بخورد، در برخورد با غیظ و انزجار ملتهای مسلمان، شکوه و شکایت سر داد که چرا «کشورهای اسلامی حرف دشمنان را درباره تهدیدات و دشمنیهای درونی جهان اسلامی قبول و به صراحت از سیاستهای آنها تبعیت میکنند؟». (1)
مفتضحتر از او روحانی بود که در همان مراسم جشن میلاد در بیت خامنهای که با امتناع بسیاری از سفرای کشورهای اسلامی از حضور در آن، به نمایش انزوای منطقهیی رژیم تبدیل شد، غیظ خود را آشکار نمود و با ابراز ناراحتی از بسیج انساندوستانهٴ بینالمللی برای تخلیة حلب که دست رژیم را در کشتار باقیماندهٴ مردم و رزمندگان حلب بسته گفت: «متأسفانه برخی دولتهای اسلامی… نگران سرنوشت تروریستها و بهدنبال سالم خارجشدن آنها از حلب هستند». (2)
جدای از بازتابهای سیاسی منطقهیی و بینالمللی، واقعهٴ حلب که اکنون بهصورت آواری از خشم و نفرت اجتماعی و انزوای سیاسی بر سر رژیم آوار شده، در روی زمین هم از فتحالفتوحی که رژیم در شیپورهای آن میدمید، خبری نیست. زیرا آنچه اکنون به تصرف رژیم اسد و حامیانش از پاسداران و شبهنظامیان رژیم آخوندی و نظامیان روسی در آمده، نه شهر حلب، بلکه زمینی سوخته و شهری بهکلی ویران است؛ اما در این شهر ویران، ارادهٴ مقاومت و نبرد، همچنان استوار و پابرجاست و خود را در نمادهای بیشمار، نشان میدهد؛ از نقش بستن شعارهای ایستادگی بر سینهٴ هر دیوار نیمهویران، تا مشتهای گره کردهٴ زنان و مردان داغدار و مجروح، تا آیات قرآنی که آن کودک 5ساله سوری برای تحمل درد جانفرسای عمل جراحی بدون بیهوشی میخواند…
تاآنجاکه به رژیم برمیگشت، خواستش آن بود که رزمندگان سوری تماماً تسلیم شوند و پس از ابراز ندامت و تحویل کلیه سلاحهای خود، تا نفر آخر سر بریده شوند. همان رؤیای شومی که همواره در مورد مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادیبخش در سر میپروراند؛ اما این رؤیا، این بار هم به صخرهٴ مقاومت رزمندگان سوری برخورد کرد و به کابوس تبدیل شد. رزمندگان، با تضمینهای بینالمللی که مسکو هم به آن تن داد، با در اختیار داشتن سلاحهای سبک خود، حلب را ترک میکنند و به مناطق امن تحت کنترل رزمندگان منتقل میشوند. (3)
به این ترتیب، به نظر میرسد واقعهٴ حلب، در پرتو مقاومت مردم و رزمندگانش، با تکان و شوکی که به وجدان جامعه بینالمللی وارد آورد، چرخهای جدیدی را به نفع مردم سوریه و به زیان رژیم جنایتکار اسد و حامیانش به حرکت در آورده است. اوباما، رئیسجمهور آمریکا، در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاسخ به سؤالات مکرر خبرنگاران درباره نتایج وخیم بیعملی در قبال بحران سوریه، گفت: «من خود را در مقابل این وضعیت همواره مسئول میدانم». وی با اشاره به گزارشهای تکاندهنده از جنایاتی که در سوریه جریان دارد، آنها را برعهده رژیم اسد و متحدان آن روسیه و رژیم ایران دانست و ضمن تأکید بر ضرورت تخلیه هماهنگ و منظم مردم از طریق معبرهای امن و دسترسی کامل به کمکهای انساندوستانه افزود: «در دراز مدت، اسد نمیتواند با قتلعام مشروعیت کسب کند». (4)
دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب آمریکا نیز برای اولین بار از ضرورت ایجاد «مناطق امن» در سوریه برای کمک به مهاجران سوری سخن گفت و به فاصلهٴ کوتاهی مجدداً این موضع خود را مورد تأکید قرار داد. (5)
بیجهت نبود علی خامنهای که جرأت ندارد در برابر آمریکا و بهخصوص رئیسجمهور جدید آن لب بجنباند، غیظ خود را در همان سخنرانی (27آذر) بر سر انگلستان خالی کرد. وی در این واکنش دیرهنگام با اشاره به اظهارات 10روز پیش «ترزا می» که رژیم آخوندی را منشأ ناامنی و تروریسم در منطقه خوانده بود، متقابلاً «انگلیسیها را منشأ و منبع تهدید و فساد و خطر و نکبت» خواند.
علاوه بر موضعگیریهای سیاسی، واکنشهای خروشان مردمی در قبال جنایتهای رژیم در حلب، شهرها و کشورهای مختلف، از ترکیه و پاکستان تا اردن و یمن و لیبی و سودان تا اروپا و آمریکا را فراگرفته و منفوریت و رسوایی بیسابقهیی را برای آخوندهای جنایتکار و همدستانشان بهبار آورده است. (6)
اما فراتر و مؤثرتر از همهٴ اینها، بایستی به بروز خشم و نفرت مردم ایران از رژیم آخوندی و پاسداران جنایتکارش در سوریه و حمایت و همدردیشان با حلب مظلوم و خونچکان اشاره کرد که فضای مجازی را که تنها محل ظهور و بروز افکار و آرای مردم ایران میباشد، اشباع کرده است؛ نقطهٴ اوج این شور و شعور مردمی را در استادیوم الغدیر اهواز و در فریادهای مردم و جوانان این شهر شاهد بودیم که فریاد میزدند «ای حلب ما همه با تو هستیم» و «بشار! برو گمشو!»
بر اثر این امواج کوبندهٴ سیاسی و اجتماعی اکنون آثار تردید را در ادعاهای پیروزی اولیهٴ رژیم، در اظهارات مهرهها و رسانههای حکومتی میتوان مشاهده کرد که بهتدریج در حال ظاهر شدن است. از جمله علی لاریجانی میگوید: «متأسفانه روند بحران در منطقه نشان میدهد که بحران تروریستی و به هم ریختگی منطقه راهحل کوتاه مدت ندارد». (7) و یک سایت حکومتی به نفرت عمیق مردم سوریه از رژیم بشار اسد، در پی واقعهٴ حلب اشاره کرده و مینویسد: «… در مورد دیگر مناطق در حال درگیری همچون حومه دمشق، حمص، حما و ادلب… نشاندهنده یک تضاد عمیق اجتماعی بین سیستم حاکم و بخشهای بزرگی از شهروندان سوری میباشد» (8)
به این ترتیب واقعیتی که اکنون از دریای خون مردم حلب در حال طلوع است، چه بسا بهکلی برخلاف آنچه در بدو امر مینمود، همهٴ حساب و کتابهای جنایتکارانهٴ رژیم آخوندی و متحدانش را به همریخته و واقعهٴ حلب را به نقطه عطفی در پیروزی نهایی مقاومت و انقلاب مردم سوریه تبدیل کند. درباره درسها و عبرتهای ارزشمند حلب، بسا بیشتر باید سخن گفت.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سایت خامنهای ـ 27آذر 95)
2 ـ همان منبع
3 ـ رسانه حکومتی انتخاب 26آذر ـ بهنقل از منابع روسی، با غیظ و نگرانی نوشت: «در مجموع باید حدود 12هزار نفر از منطقه تخلیه شوند که بیش از 5هزار نفر جنگجوی همپیمان هستند. همچنین بر اساس دستور ویژه ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه نظارت نیروهای این کشور برای خروج امن با استفاده از پهپادها و سامانههای کنترل هوایی انجام میگیرد… تروریستها که اطمینان داشتند با میانجیگری برخی کشورهای حامی خود از حلب خارج میشوند، سلاح و مهمات باقی مانده و مقرهای خود در شرق حلب را نابود کردند».
4 ـ سی.ان.ان ـ 27آذر 95
5 ـ نیویورک تایمز 25آذر ـ رویتر 27آذر
6 ـ در میان موج گسترده محکومیتها در میان مسلمانان، موضعگیری شیخ صبحی طیلی بنیانگذار و دبیرکل سابق حزبالله لبنان بهعنوان یک نمونه قابلتوجه است که با حمله به رژیم آخوندی که تلاش میکند جنایات خود در سوریه را تحت عنوان دجالگرانهٴ دفاع از حرم جلوه دهد، گفت: «این ادعاها کسی را فریب نمیدهد».
7 ـ سایت حکومتی انتخاب-– 26آذر
8 ـ سایت حکومتی بهار- 25آذر.