16آذر امسال رو با یک تابلوی دیگه از اراده دانشجو برای آزادی، و تحقق خواستههاش پشت سر گذاشتیم. ارادهای که از روزها و هفتههای قبل شروع شده بود و در روز دانشجو به اوج خودش رسید.
ارادهای که میگفت ما هم ادامه سه قطره خون ریخته بر صحن دانشگاه در آذر 32 هستیم. 63سال را بیتاب و بیقرار آزادی طی کردیم و در امتداد پیشتاز پیش رفتیم، تا به امروز رسیدیم. در امتداد آن خون ها از قتلعام 30هزار گل سرخ گذشتیم و برای دادخواهی تا رهایی فریاد زدیم. گفتیم «دانشگاه پادگان نیست»، گفتیم «زمان برخاستنه»، گفتیم «مرگ بر اصل ولایتفقیه» و باز هم میگوییم نبرد تا رهایی.
آری، همین فریادهایی که روزهای قبل روی دیوارها تکرار میشد، دیروز در تو صحن دانشگاهها طنینانداز شد و یک بار دیگر پیوند عمیق دانشجوهای بیدار با پیشتاز را، نشان داد. اما آن روی سکه ارتقا حرکتهای دانشجویی، ضعف و استیصال نظام ولایت بود.
از یک طرف، دانشجوهایی هستند که از حکومت میخواهند در قبال جنایت هاشان پاسخگو باشند مثلاً همین دیروز در دانشگاه پلیتکنیک که دانشجوها، مطهری مهره باند رفسنجانی را در مورد قتلعام سال 67، جنگ ضدمیهنی، قتلهای زنجیرهیی و دخالت در سوریه مورد سؤال قرار دادند. این یعنی دانشجو بیدار است و تا افشای جنایتهای دیکتاتور آرام نمینشیند. اما از طرف دیگر شاهد هرچه ضعیفتر شدن نظام در جنگ باندی هستیم.
باند ولیفقیه خودش را آماده کرده بود تا در روز 16آذر با بسیجیها و دانشجونماها شکست برجام را به رخ روحانی بکشد و توی سر او و دولتش بزند. به همین دلیل هم فقط افراد دست چین شده و با کارت اجازه داشتند وارد جلسه سخنرانی بشوند و فضای دانشگاه کاملاً امنیتی بود. نمایندههای بسیج و دلواپسها هم در حرفهایشان حسابی توی سر روحانی زدند کهای « انقلابی پشیمان و خسته»، «برجام جوانمرگ شد» و تو «تمام حیثیت دولت تو در قمار برجام» باختی، بهتر است به «آخرت خودت مشغول شوی» و «سودای ریاست دولت دوازدهم را از سر خارج کنی» و بهتر است به مردم بگویی که بازی برد بردت «جفت پوچ بود» از آب درآمد.
. متقابلاً روحانی هم خودش را از تک و تا نیانداخت و همه چیز را به گردن خود ولیفقیه انداخت.
«مگر وزارتخارجه ما به تنهایی میتوانست؟ اگر رهبری انقلاب تأیید نکرده بود، حمایت نکرده بود، هدایت نکرده بود؟ این مسأله جناحی نیست، ربطی به جناح خاص نداره»
آری، واقعیت این است که نه سرکوب در قبال حقطلبی دانشجو، نه تقسیم تقصیرها در جنگ باندی هیچکدام نمیتواند دیکتاتوریی را که به سمت پایان میرود متوقف کند. آینده را دانشجویان، جوانان، کارگران و مردم محروم ایران تعیین میکنند. حالا بگذارید شیادان و دجالان حاکم هرچه از فریب و شیادی در چنته دارند به همراه ارگانهای سرکوبشان بهکار گیرند و روانه کوچه و خیابان و دانشگاه کنند، اما آنچه باقی میماند مردم و منافع آنهاست و نظام ولایتفقیه چیزی جز روسیاهی نصیب نخواهد داشت.
ارادهای که میگفت ما هم ادامه سه قطره خون ریخته بر صحن دانشگاه در آذر 32 هستیم. 63سال را بیتاب و بیقرار آزادی طی کردیم و در امتداد پیشتاز پیش رفتیم، تا به امروز رسیدیم. در امتداد آن خون ها از قتلعام 30هزار گل سرخ گذشتیم و برای دادخواهی تا رهایی فریاد زدیم. گفتیم «دانشگاه پادگان نیست»، گفتیم «زمان برخاستنه»، گفتیم «مرگ بر اصل ولایتفقیه» و باز هم میگوییم نبرد تا رهایی.
آری، همین فریادهایی که روزهای قبل روی دیوارها تکرار میشد، دیروز در تو صحن دانشگاهها طنینانداز شد و یک بار دیگر پیوند عمیق دانشجوهای بیدار با پیشتاز را، نشان داد. اما آن روی سکه ارتقا حرکتهای دانشجویی، ضعف و استیصال نظام ولایت بود.
از یک طرف، دانشجوهایی هستند که از حکومت میخواهند در قبال جنایت هاشان پاسخگو باشند مثلاً همین دیروز در دانشگاه پلیتکنیک که دانشجوها، مطهری مهره باند رفسنجانی را در مورد قتلعام سال 67، جنگ ضدمیهنی، قتلهای زنجیرهیی و دخالت در سوریه مورد سؤال قرار دادند. این یعنی دانشجو بیدار است و تا افشای جنایتهای دیکتاتور آرام نمینشیند. اما از طرف دیگر شاهد هرچه ضعیفتر شدن نظام در جنگ باندی هستیم.
باند ولیفقیه خودش را آماده کرده بود تا در روز 16آذر با بسیجیها و دانشجونماها شکست برجام را به رخ روحانی بکشد و توی سر او و دولتش بزند. به همین دلیل هم فقط افراد دست چین شده و با کارت اجازه داشتند وارد جلسه سخنرانی بشوند و فضای دانشگاه کاملاً امنیتی بود. نمایندههای بسیج و دلواپسها هم در حرفهایشان حسابی توی سر روحانی زدند کهای « انقلابی پشیمان و خسته»، «برجام جوانمرگ شد» و تو «تمام حیثیت دولت تو در قمار برجام» باختی، بهتر است به «آخرت خودت مشغول شوی» و «سودای ریاست دولت دوازدهم را از سر خارج کنی» و بهتر است به مردم بگویی که بازی برد بردت «جفت پوچ بود» از آب درآمد.
. متقابلاً روحانی هم خودش را از تک و تا نیانداخت و همه چیز را به گردن خود ولیفقیه انداخت.
«مگر وزارتخارجه ما به تنهایی میتوانست؟ اگر رهبری انقلاب تأیید نکرده بود، حمایت نکرده بود، هدایت نکرده بود؟ این مسأله جناحی نیست، ربطی به جناح خاص نداره»
آری، واقعیت این است که نه سرکوب در قبال حقطلبی دانشجو، نه تقسیم تقصیرها در جنگ باندی هیچکدام نمیتواند دیکتاتوریی را که به سمت پایان میرود متوقف کند. آینده را دانشجویان، جوانان، کارگران و مردم محروم ایران تعیین میکنند. حالا بگذارید شیادان و دجالان حاکم هرچه از فریب و شیادی در چنته دارند به همراه ارگانهای سرکوبشان بهکار گیرند و روانه کوچه و خیابان و دانشگاه کنند، اما آنچه باقی میماند مردم و منافع آنهاست و نظام ولایتفقیه چیزی جز روسیاهی نصیب نخواهد داشت.