جنگ و جدال باندی، تلاطم و تنش درونی نظام ولایت و وحشت از سرنگونی که رسانههای رژیم از آن بهعنوان ”هزینه برای نظام“ نام میبرند، سران و رسانههای رژیم را دچار وحشت کرده است.
ابراز وحشت ها با نزدیک شدن موعد خیمهشب بازی انتخابات ریاستجمهوری رژیم مضاعف میشود.
در چنین شرایطی است که سران رژیم و رسانههای آن، بهطور مستمر نسبت به شرایط خطیر نظام هشدار میدهند، و مذبوحانه تلاش میکنند از حاد شدن هرچه بیشتر سگ دعواهای درونی رژیم جلوگیری کنند.
روزنامه مردمسالاری که از وضعیت کنونی رژیم به هراس افتاده است در تاریخ 15آذر 93 با عنوان ”تنشهای سیاسی، رانشهای ساختاری“، هشدار میدهد که جنگ و جدالهای باندی ”منافع و امنیت ملی را به حاشیه“ می برند.
اگر چه نویسنده تلاش کرده است تهدید چنین وضعیتی برای رژیم را در قالب ”دخالتهای دور و نزدیک“ به نیروهای وارفته رژیم تفهیم کند و آنان را از این ”دخالت ها“بترساند، اما واقعیت این است که طی 38سال حاکمیت آخوندی، تهدید رژیم هرگز و هیچگاه ”دخالتهای دور و نزدیک“ و ”استکبار“ نبوده و نیست، بلکه همواره این رژیم مورد الطاف علنی و یا ”امدادهای غیبی“اصحاب مماشات در صحنه بینالمللی قرار داشته است.
تهدید اصلی که این روزنامه وابسته به باند رفسنجانی- تلاش دارد مطلقاً از آن نامی نبرد، خشم خروشان مردم ایران و فعالیتهای مقاومت علیه این رژیم است که همواره خشم و نفرت عمومی نسبت به رژیم را به سوی سرنگونی تام و تمام دیکتاتوری ولایت فقیه رهنمون شده است.
با توجه به چنین تهدیدی است که علی خامنهای نگران بیاعتمادی مردم ونسل جوان به نظام و راه منحوس خمینی است (سخنرانی خامنهای ـ تلویزیون رژیم 12آبان 95) رفسنجانی نیز نگران ناامیدی مردم نسبت به نظام است (خبرگزاری حکومتی ایرنا -12آبان95)
روزنامه جهان صنعت نگران آینده کشور (بخوانید آینده نظام) است، چرا که نظام ولایت بهطور روزمره ”با رخدادهای ضد ونقیض و... “مواجه است، و ”امکانات وسیع مالی، امنیتی و ارتباطی دولت در مسیر تعدیل و جلوگیری از این حوادث روزافزون بهکار گفته نمیشود“ (جهان صنعت 14آذر95)
ابراز نگرانیهایی که به آنها اشاره شد، تماماً از این واقعیت ناشی میشود که نارضایتیهای مردم از این نظام، میرود تا به انفجار اجتماعی منجر شود، و در صورت وقوع این انفجار، سیل بنیان کنی در انتظار رژیم است که هست و نیست آن را نابود میکند و سران رژیم نیز به خوبی به این واقف هستند که یارای مقابله با آن را ندارند.
واقعیت دیگری که در پس این ابراز هراسها نهفته است، این است که سران رژیم و رسانههای آن دریافتهاند که دوران سیاه حاکمیت آخوندی به سرآمده است. رخدادهای ضد و نقیضی نیز که آن روزنامه حکومتی (جهان صنعت) به آنها اشاره میکند، ناشی از یک تناقض اساسی است.
تناقض اساسی این است که نظام جهنمی ولایتفقیه هیچگونه همخوانی با خواستهای مردم ایران که آزادی، عدالت، برابری و... است ندارد. بنابراین ”تنشهای سیاسی و رانشهای ساختاری“ نظام ولایت نیز از این واقعیت ناشی میشود. به عبارت دیگر این تضاد مردم ایران با نظام ولایتفقیه است که در رأس حاکمیت نمود پیدا میکند و باعث ”تنشهای سیاسی و رانشهای ساختاری“ میشود.
ابراز وحشت ها با نزدیک شدن موعد خیمهشب بازی انتخابات ریاستجمهوری رژیم مضاعف میشود.
در چنین شرایطی است که سران رژیم و رسانههای آن، بهطور مستمر نسبت به شرایط خطیر نظام هشدار میدهند، و مذبوحانه تلاش میکنند از حاد شدن هرچه بیشتر سگ دعواهای درونی رژیم جلوگیری کنند.
روزنامه مردمسالاری که از وضعیت کنونی رژیم به هراس افتاده است در تاریخ 15آذر 93 با عنوان ”تنشهای سیاسی، رانشهای ساختاری“، هشدار میدهد که جنگ و جدالهای باندی ”منافع و امنیت ملی را به حاشیه“ می برند.
اگر چه نویسنده تلاش کرده است تهدید چنین وضعیتی برای رژیم را در قالب ”دخالتهای دور و نزدیک“ به نیروهای وارفته رژیم تفهیم کند و آنان را از این ”دخالت ها“بترساند، اما واقعیت این است که طی 38سال حاکمیت آخوندی، تهدید رژیم هرگز و هیچگاه ”دخالتهای دور و نزدیک“ و ”استکبار“ نبوده و نیست، بلکه همواره این رژیم مورد الطاف علنی و یا ”امدادهای غیبی“اصحاب مماشات در صحنه بینالمللی قرار داشته است.
تهدید اصلی که این روزنامه وابسته به باند رفسنجانی- تلاش دارد مطلقاً از آن نامی نبرد، خشم خروشان مردم ایران و فعالیتهای مقاومت علیه این رژیم است که همواره خشم و نفرت عمومی نسبت به رژیم را به سوی سرنگونی تام و تمام دیکتاتوری ولایت فقیه رهنمون شده است.
با توجه به چنین تهدیدی است که علی خامنهای نگران بیاعتمادی مردم ونسل جوان به نظام و راه منحوس خمینی است (سخنرانی خامنهای ـ تلویزیون رژیم 12آبان 95) رفسنجانی نیز نگران ناامیدی مردم نسبت به نظام است (خبرگزاری حکومتی ایرنا -12آبان95)
روزنامه جهان صنعت نگران آینده کشور (بخوانید آینده نظام) است، چرا که نظام ولایت بهطور روزمره ”با رخدادهای ضد ونقیض و... “مواجه است، و ”امکانات وسیع مالی، امنیتی و ارتباطی دولت در مسیر تعدیل و جلوگیری از این حوادث روزافزون بهکار گفته نمیشود“ (جهان صنعت 14آذر95)
ابراز نگرانیهایی که به آنها اشاره شد، تماماً از این واقعیت ناشی میشود که نارضایتیهای مردم از این نظام، میرود تا به انفجار اجتماعی منجر شود، و در صورت وقوع این انفجار، سیل بنیان کنی در انتظار رژیم است که هست و نیست آن را نابود میکند و سران رژیم نیز به خوبی به این واقف هستند که یارای مقابله با آن را ندارند.
واقعیت دیگری که در پس این ابراز هراسها نهفته است، این است که سران رژیم و رسانههای آن دریافتهاند که دوران سیاه حاکمیت آخوندی به سرآمده است. رخدادهای ضد و نقیضی نیز که آن روزنامه حکومتی (جهان صنعت) به آنها اشاره میکند، ناشی از یک تناقض اساسی است.
تناقض اساسی این است که نظام جهنمی ولایتفقیه هیچگونه همخوانی با خواستهای مردم ایران که آزادی، عدالت، برابری و... است ندارد. بنابراین ”تنشهای سیاسی و رانشهای ساختاری“ نظام ولایت نیز از این واقعیت ناشی میشود. به عبارت دیگر این تضاد مردم ایران با نظام ولایتفقیه است که در رأس حاکمیت نمود پیدا میکند و باعث ”تنشهای سیاسی و رانشهای ساختاری“ میشود.