علی لاریجانی امروز16آذر یک کنفرانس مطبوعاتی مفصل برگزار کرد. برای اینکه ببینیم که نکات مهم حرفهای لاریجانی چی بود و چه هدفی از این کنفرانس داشت؟ آن را مختصراً بررسی میکنیم:
به نظر میرسد که علت به صحنه آمدن لاریجانی با آن حال زار و نزار که صدایش هم بهزور در میآمد این بود که شکستها و افتضاحات رژیم را مالهکشی کند و وضعیت را عادی جلوه بدهد. مثلاً در مورد غوغایی که در جنگ و دعوا در بالای رژیم درگرفته و همزمان با حرفهای لاریجانی، باند خامنهای در دانشگاه تهران جای آبادی برای روحانی و دولتش باقی نگذاشت… وقتی یکی از خبرنگارها درباره تضاد میان سه قوه سؤال کرد، لاریجانی بهطور مسخرهیی گفت: اختلافات به تندی که شما مطرح کردید نیست.
در سایر زمینهها هم به همین ترتیب درصدد رفع و رجوع برآمد، مثلاً در رابطه با برجام، خیلی تلاش کرد وانمود کند که بنبستی در کار نیست و خلأ قانونی وجود ندارد و ما موضوع را ارجاع میدهیم به شورای هستهیی یا همان شورای نظارت بر برجام و مجلس خودمان هم برایش مصوبه دارد. اما در عینحال مجبور شد در اشاره به تمدید تحریمها توسط کنگرهٴ آمریکا اعتراف بکند که اگر تحریمها بهصورت کامل عملیاتی بشود، بهمعنی سقوط برجام است. این در حالی است که عملیاتی شدن تحریمها معنی ندارد، این تمدید تحریمهایی است که وجود داشته و الآن تمدید شده است و سخنگوی کاخ سفید هم اعلام کرد که اوباما آن را امضا میکند.
در اشاره به وضعیت فلاکتبار اقتصادی وضعیت بهگونهیی است که لاریجانی خواه ناخواه مجبور بود اعتراف کند که دولت قادر نیست به پروژههای عمرانی بودجه اختصاص بدهد، چون بیش از 90درصد بودجه صرف بودجه جاری میشود و دولت باید از بار سنگین بودجه عمرانی و پروژههای نیمه کاره که در حال حاضر به 500هزار میلیارد تومان میرسد خلاص شود و آنها را واگذار کند.
حالا سؤال این است که به کی واگذار کند؟ حتماً گفته میشود به بخش خصوصی! کدام بخش خصوصی؟ الله اعلم! چه گونه و به چه ترتیبی و با چه قیمتی؟ الله اعلم! که البته این وضعیت هم تنها راه را برای واگذاری این پروژهها به ثمن بخس به نورچشمیهای نظام باز میکند که مثلاً از زمین آنها برای برج سازی و از این قبیل کارها استفاده بکنند که همه سالهاست با آن آشنا هستند.
در یک کلام لاریجانی خیلی تلاش کرد که وضعیت درب و داغان رژیم را عادی جلوه دهد، اما بیشتر وخامت وضع را برجسته کرد و بنبست رژیم را نمایش گذاشت.
به نظر میرسد که علت به صحنه آمدن لاریجانی با آن حال زار و نزار که صدایش هم بهزور در میآمد این بود که شکستها و افتضاحات رژیم را مالهکشی کند و وضعیت را عادی جلوه بدهد. مثلاً در مورد غوغایی که در جنگ و دعوا در بالای رژیم درگرفته و همزمان با حرفهای لاریجانی، باند خامنهای در دانشگاه تهران جای آبادی برای روحانی و دولتش باقی نگذاشت… وقتی یکی از خبرنگارها درباره تضاد میان سه قوه سؤال کرد، لاریجانی بهطور مسخرهیی گفت: اختلافات به تندی که شما مطرح کردید نیست.
در سایر زمینهها هم به همین ترتیب درصدد رفع و رجوع برآمد، مثلاً در رابطه با برجام، خیلی تلاش کرد وانمود کند که بنبستی در کار نیست و خلأ قانونی وجود ندارد و ما موضوع را ارجاع میدهیم به شورای هستهیی یا همان شورای نظارت بر برجام و مجلس خودمان هم برایش مصوبه دارد. اما در عینحال مجبور شد در اشاره به تمدید تحریمها توسط کنگرهٴ آمریکا اعتراف بکند که اگر تحریمها بهصورت کامل عملیاتی بشود، بهمعنی سقوط برجام است. این در حالی است که عملیاتی شدن تحریمها معنی ندارد، این تمدید تحریمهایی است که وجود داشته و الآن تمدید شده است و سخنگوی کاخ سفید هم اعلام کرد که اوباما آن را امضا میکند.
در اشاره به وضعیت فلاکتبار اقتصادی وضعیت بهگونهیی است که لاریجانی خواه ناخواه مجبور بود اعتراف کند که دولت قادر نیست به پروژههای عمرانی بودجه اختصاص بدهد، چون بیش از 90درصد بودجه صرف بودجه جاری میشود و دولت باید از بار سنگین بودجه عمرانی و پروژههای نیمه کاره که در حال حاضر به 500هزار میلیارد تومان میرسد خلاص شود و آنها را واگذار کند.
حالا سؤال این است که به کی واگذار کند؟ حتماً گفته میشود به بخش خصوصی! کدام بخش خصوصی؟ الله اعلم! چه گونه و به چه ترتیبی و با چه قیمتی؟ الله اعلم! که البته این وضعیت هم تنها راه را برای واگذاری این پروژهها به ثمن بخس به نورچشمیهای نظام باز میکند که مثلاً از زمین آنها برای برج سازی و از این قبیل کارها استفاده بکنند که همه سالهاست با آن آشنا هستند.
در یک کلام لاریجانی خیلی تلاش کرد که وضعیت درب و داغان رژیم را عادی جلوه دهد، اما بیشتر وخامت وضع را برجسته کرد و بنبست رژیم را نمایش گذاشت.