نزدیک به چهار دهه از سرقت انقلاب بزرگ ضدسلطنتی مردم ایران توسط خمینی ضدبشر گذشته است. محصول حاکمیت قرونوسطایی آخوندهای دینفروش بر میهن اشغال شده، انهدام و تخریب تمامی منابع ملی و ثروتهای طبیعی این میهن بوده است. وضعیتی که بهجرأت میتوان گفت آنچه طی این سه دهه بر میهن اسیر رفته، بهدست هیچ دشمن خارجی امکانپذیر نبود.
یکی از محصولات این حاکمیت میهن برباده، بحران بیآبی است که حتی کارشناسان خود رژیم از آن بهعنوان ماورای فاجعه نام میبرند، معنای عمیقتری پیدا مینماید. آنگونه که بسیاری از کارشناسان مسائل زیست محیطی بر این باورند که به موازات خشکسالی، بسیاری از استانهای ضربهپذیر، در آیندهای نزدیک بر سر موضوع آب درگیر جنگ شده، و این موضوع منجر به بحران بزرگتری در ایران خواهد شد.
سایت پاسدار رضایی20اردیبهشت 94 تحت عنوان «تا پنج سال آینده شاهد جنگ فراگیر آب در کشور خواهیم بود» چنین اعتراف میکند: «مردم در مسأله بحران آب متهم نیستند بلکه آنها قربانی سیاستهای غلط سیاستگذاران و حکمرانی اشتباه نظام تدبیر در حوزه آب شدهاند و اکنون حق نداریم آنها را متهم کنیم»
و یا کارشناس دیگری از این رژیم تشریح میکند: «بحرانی که اکنون در حوزه آب پدیدار شده و گرفتار آن شدهایم ناشی از حکمرانی غلط در این ۳۰ سال بوده است و سیاستمداران با خطاهای فاحش ما را به بحران رساندهاند و حالا هم انگشت اتهام را به سوی جامعه دراز کردهاند». (همان منبع)
همچنانکه رادیو دویچه وله آلمان 26آگوست 2016 (5 شهریور 95)، بهنقل از گری لوئیس هماهنگکننده مقیم سازمان مللمتحد اعلام کرد: «مشکل محیطزیست ایران بسیار جدی است و تا دو ـ سه دهه آینده گریبان بسیاری از مردم این کشور را خواهد گرفت. او تصمیمهایی که در ۳۰ تا ۴۰ سال گذشته توسط دولتهای مختلف گرفته شد را عامل چالشهای زیستمحیطی امروز ایران نامید».
فاجعه بحران آب و اعتراف رسانهها به سیاستهای ضدمردمی رژیم
اگر چه فاشیسم مذهبی از طریق دجالیت و فریب افکار عمومی قصد دارد وانمود کند که بحران و فاجعه بیآبی در ارتباط با خشکسالی است و از این طریق مانع گسترش اعتراضات مردم شود، اما ابعاد وسیع فاجعه آنقدر حیرتانگیز است که بهاجبار و از روی استیصال مطلق مجبور به اعتراف آن میباشد.
رجوع بهنوشته مطبوعات رژیم گوشهیی از آنچه را امروز در میهن اسیرمان در جریان است بوضوح نشان میدهد:
-خبرگزاری مهر آخوندی 10خرداد 95 در ارتباط با انتقال آب کرج به تهران چنین مینویسد: «طرح انتقال تونلی آب کرج به تهران از سد امیر کبیر پروژهیی است که آب رودخانه کرج را از خروجی سد توسط تونل به تهران انتقال میدهد و بیش از ۳۰ کیلومتر از این رودخانه منحصربهفرد را خشک میکند.
از آنجاییکه رودخانه کرج تنها منبع سطحی تغذیه کننده سفرههای زیر زمینی آب دشت کرج است و با اجرای انتقال آب این رودخانه از محل سد کرج به تهران و خشک شدن ۳۰ کیلومتر از رودخانه کرج، طبق نظر کارشناسان سفرههای آب زیر زمینی بیش از ۱۰۰ متر کاهش مییابد بسیاری از مسئولان استان البرز اجرای این طرح را خطری جدی میدانند بهطوری که ششم خردادماه در نشست ملی تنوع زیستی که به میزبانی استان البرز برگزار شد؛ حسین محمدی مدیرکل حفاظت محیطزیست استان بر این مسأله اذعان داشت و گفت: رودخانه کرج یکی از رودخانههای حفاظتشده کشور محسوب میشود انتقال تونلی آب رودخانه کرج از زیرسد به تهران خطر جدی برای این رودخانه بهشمار میآید».
-خبرگزاری مهر آخوندی اول فروردین 95 در ارتباط با انتقال آب کارون از چهارمحال و بختیاری مینویسد: «کاهش ۵۷ درصدی آب مازاد قابل انتقال در طرح انتقال آب بهشت آباد ظرفیت انتقال این «مگاپروژه» ۱۲ هزار و دویست میلیارد تومانی را از ۵۸۰ میلیون مترمکعب به ۲۴۶ میلیون مترمکعب در سال فرو کاسته است. کاهشی که صرفنظر از اثرات مخرب زیست محیطی این طرح بزرگ انتقال آب، عملاً توجیه اقتصادی آن را نیز زیر سؤال میبرد».
همین منبع در ادامه اضافه میکند: «طرح بهشتآباد که قرار بود آب را از استان چهارمحال و بختیاری با ظرفیت انتقال سالانه یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب به فلات مرکزی ایران منتقل کند در میان مخالفت کارشناسان، مسئولان، نمایندگان و افکار عمومی استانهای خوزستان و چهار محال و بختیاری، در آستانه استیضاح نامجو وزیر وقت نیرو و با فشار مسئولان و نمایندگان استانهای مرکز کشور، بهویژه اصفهان، در شورای عالی آب تصویب شد و وزارت نیرو اعلام کرد در هفته دولت سال ۱۳۹۰ طرح بهشت آباد کلنگ زنی میشود».
-سایت حکومتی آراس نیوز 10خرداد 95 بهنقل از یکی از اساتید دانشگاه در ارتباط با طرح انتقال آب کارون توسط تونل بهشت آباد چنین مینویسد: «احداث این تونل جدید، زاینده رود و کارون-هر دو- را به خطر خواهد انداخت لذا عقل حکم میکند در خصوص این مسأله بازنگری اساسی صورت گیرد. اگر این حفاریها صورت نمیگرفت، اکنون زاینده رود چنین شرایطی را تجربه نمیکرد و ادامه این پروژه پیامدهای جبران ناپذیری برای حوزههای مبدأ و مقصد ایجاد میکند که این مشکلات ناشی از عدم توجه به اصول توسعهی پایدار و معیارهای معتبر یونسکو، تک گزینهیی بودن مطالعات و عدم دیدگاه جامع نگرانه و آینده پژوه به حوزههای مبدأ و مقصد است».
-خبرگزاری ایرنای رژیم 26اردیبهشت 90 مینویسد: «چهارمحال و بختیاری بهرغم داشتن یک درصد از مساحت کل کشور 10 درصد از منابع آبی کشور را به همراه دو آبخیز مهم و اصلی شامل زیرحوضههای کارون و زایندهرود دارد» اما «بهدلیل برداشت بیرویه از این منابع، بیلان آب بسیاری از آبخوانهای زیرزمینی منفی شده و مهمترین دشتهای استان شامل دشتهای شهرکرد، بروجن، فرادنبه، سفید دشت و خانمیرزا ممنوعه و بحرانی هستند».
همین منبع در ادامه ضمن اعتراف به اینکه مشکل خشکسالی شهرستان کوهرنگ استان چهار محال و بختیاری مصنوعی است مینویسد: «ایجاد تونل سوم کوهرنگ موجب خشک شدن چشمههای زیادی در این شهرستان شد و موجب اختلال در آب شرب روستاهای شهرستان شده است چرا که از 36 منبع شهرستان کوهرنگ، آب 24 منبع روستاهای آن خشک شده است و با وجود اینکه این شهرستان هشت درصد آب کشور را تأمین میکند، مردمان روستاهای این شهرستان خود بهدنبال آب شرب بهداشتی میگردند و یا در شهرستان لردگان از 104 منبع آب 74 منبع آب خشک شده است و این شهرستان بهخاطر بالاتر بودن تعداد روستاهای مشکل دار از نظر آب شرب میباید بهعنوان اولویت اول در مورد بحران کم آبی مورد توجه باشد» و این همه در حالی است که «میزان مصرف آب در بخشهای کشاورزی، صنعت و شرب این استان حدود 979 میلیون مترمکعب است» اما «خروجی آب از این استان سالانه 11میلیارد مترمکعب است».
- خبرگزاری حکومتی ایسنا 15اردیبهشت 94 در مطلبی تحت عنوان «نابودی کارون تا 20سال آینده» بهنقل از یکی از کارشناسان رژیم چنین مینویسد: «بررسی مدیریت 50سال اخیر رودخانهها در استان نشان میدهد که ارگانهایی همچون وزارت نیرو و شهرداریها که متولی رودخانه کارون بودهاند، این رودخانه را نابود کردهاند. وزارت نیرو با سدسازی و تولید انرژی از آب رودخانه کارون به سهم خود آن را خشک کرده و شهرداری نیز با خاکریزی و خاک برداری دهانههای زیر پلها را بسته است».
همین منبع در ادامه اضافه میکند: «بهطور کلی ساخت صنایع آب بر در کویر، کاری از اساس اشتباه است که متأسفانه دولت تن به انجام آن داد و امروز صنایع بزرگی در اصفهان فعال است که نیاز آبی زیادی دارند و برای تأمین نیاز آب آنها کانالهای پیدا و ناپیدا بهصورت علنی و پنهانی ایجاد شده است و به این ترتیب آب رودخانههای خوزستان منتقل میشود».
ملاحظه میشود بر اساس نوشتههای مطبوعات رژیم 11میلیارد مترمکعب خروجی از استان چهارمحال به اضافه آب رودخانه کارون به استان اصفهان منتقل میشود که از آن برای صنایع هستهیی، کارخانه فولاد مبارکه اصفهان و کارخانههای وابسته به صنایع نظامی رژیم استفاده میشود و طبعاً در نتیجه این سیاستهای ضدمردمی رژیم است که زمینهای زراعی حوزه این دو رودخانه با کمبود شدید آب مواجه هستند و بهدفعات شاهد درگیری و اعتراض مردم این دو استان در برابر سیاستهای غارتگرانه در چپاول آب مورد نیاز زمینهایشان طی سالیان گذشته بودهایم.
فقر و مسکنت روزافزون مردم نتیجه سیاستهای ضدمردمی رژیم
سایت حکومتی خبر آنلاین 26مرداد 95 تحت عنوان چه کسی باور نمیکند بحران کم آبی داریم مینویسد: «بحران آب در بخشهای مرزی کشور حساستر است؛ تازهترین آمارها میگوید4هزار روستا در جنوب شرقی ایران آب آشامیدنی ندارند. تنها از 73 روستای بخش تلنگ بلوچستان، 55 روستا با تانکر آبرسانی میشوند. آبهای آلوده مردم را بیمار کرده است. اکثر روستاهای بخش مرکزی با بحران بیآبی و خشکسالی مواجه هستند. چاههای آب شرب روستاهای سطح بخش کاملاً خشک شده یا اینکه در شرف خشک شدن هستند».
همین منبع در ادامه بهنقل از رئیس شورای قلابی بخش تلنگ در سیستان و بلوچستان مینویسد: «ادامه این روند بحران بزرگ امنیتی در بلوچستان به وجود میآورد. مردم هر روز با بخشدار و شوراها درگیر هستند. دولت تأمین اعتبار نمیکند. ما هم شرمنده مردم شدهایم. اعضای شوراها تصمیم به استعفا گرفتهاند یا اینکه از سال آینده دیگر برای شوراها ثبتنام نمیکنیم. من بهجرأت میگویم که این شرایط از مشکلات بدنه دولت ناشی میشود. ما قول میدهیم و عمل نمیکنیم در حالی که در 80 کیلومتری دریا هستیم. چطور نمیتوان در کنار آب زندگی کرد و تشنه ماند؟».
-خبرگزاری ایلنا 3آذرماه 95 در مطلبی تحت عنوان زنگ خطر بیآبی به صدا در آمد نوشت: «وابستگی شدید اقتصاد فارس به کشاورزی سنتی و معیشتی، عملکرد بد و سیاستگذاریهای مدیران، بیتوجهی به حضور سرمایهگذاران، ضعف شدید صنایع فارس برای رقابت در عرصههای جهانی، بروکراسی شدید اداری و از همه مهمتر خشکسالی، از عوامل مهم تأثیرگذار بر بروز شرایط فعلی در اقتصاد استان فارس است؛ بهخصوص شرایط نامناسب روستاهای این استان که زنگ خطر پدیده حاشیه نشینی را به صدا در آورده است که بیتوجهی به این مسأله میتواند این استان را به مشکلات و وضعیت نامناسب اقتصادی و اجتماعی در استان خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، و ایلام پیوند دهد».
همین منبع ضمن اشاره به خصوصیات ممتاز کشاورزی در استان فارس مینویسد: «این منطقه بهدلیل گستردگی، تنوع اقلیم و حاصلخیزی خاک، یکی از قطبهای مهم کشاورزی کشور بهشمار میآید و سهم قابل توجهی از تولید محصولات و فرآوردههای کشاورزی را به خود اختصاص داده است. بهطوری که در بسیاری از محصولات کشاورزی جایگاه اول تا سوم را دارا است. مهمتر از همه در بخش تولید گندم، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است؛ اما متأسفانه در سالیان اخیر خشکسالیهای متعدد و پیدرپی ضربه سنگینی به بخش کشاورزی وارد کرده است».
- پایگاه خبری شرق اصفهان 4خرداد 93 تحت عنوان ”قصه درد دامن گیر زنده رود، لالایی خواب مدیران کشوری نشود!“ نوشت:
«شما مدیرانی که برای درد مردم مستضعف قسم خوردید، میدانید ۴۰۰ هزار نفر مردم مناطق شرق اصفهان بر اثر هجوم پنجههای خشک کویر و مسدود شدن گلوی ارتزاقشان زادگاه خود را ترک کردند و به حاشیهنشینی در اصفهان و شهرهای اطراف پناه آوردند و با مشاغل کاذب و زندگی فقیرانه روزگار میگذرانند؟ شما نمایندگان انقلابی مجلس، آیا میدانید که آب آشامیدنی کلانشهر اصفهان، مهد هنر و صنعت و پایتخت فرهنگ ایرانزمین در آستانه جیرهبندی است؟ و تالاب بینالمللی گاوخونی خشکیده تا ۳۰ هزار خانوار بیمعاش شوند و سوغاتش ریزگردها و ذرات نمک برای ساکنان استان باشد؟
چاههای غرب استان هم دیگر به آب نمیرسد و کشاورز شرق اصفهان گاو و گوسفند و ماشین و تراکتور میفروشد تا چاه عمیق بزند ولی افسوس که حتی تا ۲۰۰ و ۳۰۰ متری عمق زمین هم به آب نرسیده و زجرآور است بگوییم، دهقان آبرومندی که زمانی با کشاورزی آبرومندانه خرج چند خانوار را میداده، اکنون در ۶۰ سالگی به قبرکنی و غسالی در باغ رضوان رسیده و بچههایش به دستفروشی ناچار شدند!»
- خبرگزاری حکومتی خبرآنلاین 26مرداد 95 در ارتباط با مهاجرت روستاییان محروم بوشهر مینویسد: «رسانههای محلی در بوشهر از مهاجرت روستاییان این استان به علت تداوم خشکسالی خبر میدهند. در روستای باغک از توابع شهرستان تنگستان، افت فشار آب در شبکه آبرسانی این روستا مردم را دچار بحران کرده است.
روستائیان باغک بیش از 40روز است که از آب شبکه بیبهره هستند و این در حالی است که بر اساس نوبت بندی باید هفتهیی سه روز آب در شبکه آبرسانی منتقل شود ولی خبری از آب نیست و برخی روستاییان برای حل مشکل خود روستا را ترک کردهاند. تانکرهای آبرسان هم به اندازه کافی وجود ندارد و مردم روستا بهخاطر این مشکل عزم مهاجرت به دیگر نقاط کردهاند».
همین منبع در ادامه بهنقل از مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب روستایی استان بوشهر مینویسد: «623 روستا در استان بوشهر تحت پوشش این شرکت است. 521 روستا دارای شبکه آبرسانی و 102 روستا از شبکه آبرسانی بیبهره هستند. روزانه 90هزار مترمکعب آب به شبکه آبرسانی روستایی استان بوشهر تزریق میشود ولی به علت فرسودگی شبکههای آبرسانی، توزیع آب از طریق شبکه آبرسانی در برخی روستاها با مشقت انجام میشود».
-روزنامه حکومتی فرصت امروز 27مرداد95 تحت عنوان آب عامل اصلی تمدن ایران چنین مینویسد: «تا چهار سال آینده در ایران جنگ بین استانها و شهرها بر سر آب علنی خواهد شد. امروز میدان واقعی جنگ در حوزه آب است. این بحران آب است که واقعاً امنیت ملی ایران را تهدید میکند.»
همین منبع در ادامه تأکید میکند: «جنگ پراکنده آب در ایران هماکنون بهگونهیی خزنده و آرام شروع شده و فقط اخبار آن منتشر نمیشود. در حال حاضر این جنگ بهصورت پراکنده رخ میدهد اما تا پنج سال آینده شاهد جنگ فراگیر آب در داخل شهرها و بین مناطق و استانها خواهیم بود».
واقعیت این است که آنچه امروز تحت عنوان بحران آب در ایرانزمین وجود دارد، تماماً محصول سیاستهای غارتگرانه و چپاولگرانه نهادهای حکومتی است. سد سازیهای بیرویه و حفر چاههای عمیق و فراوان برای زیرکشت بردن زمینهای وسیع وابسته به ارگانها سرکوب، از جمله سپاه پاسداران رژیم و یا منحرف کردن مسیرها رودخانهها برای استفاده در کارخانههای همین ارگانها و... این وضعیت را بهوجود آورده است. این واقعیتی است که امروزه مهرههای خود رژیم بهاجبار با توجه به تهدیدات امنیتی این وضعیت برای نظام، به آن اعتراف میکنند.
یکی از محصولات این حاکمیت میهن برباده، بحران بیآبی است که حتی کارشناسان خود رژیم از آن بهعنوان ماورای فاجعه نام میبرند، معنای عمیقتری پیدا مینماید. آنگونه که بسیاری از کارشناسان مسائل زیست محیطی بر این باورند که به موازات خشکسالی، بسیاری از استانهای ضربهپذیر، در آیندهای نزدیک بر سر موضوع آب درگیر جنگ شده، و این موضوع منجر به بحران بزرگتری در ایران خواهد شد.
سایت پاسدار رضایی20اردیبهشت 94 تحت عنوان «تا پنج سال آینده شاهد جنگ فراگیر آب در کشور خواهیم بود» چنین اعتراف میکند: «مردم در مسأله بحران آب متهم نیستند بلکه آنها قربانی سیاستهای غلط سیاستگذاران و حکمرانی اشتباه نظام تدبیر در حوزه آب شدهاند و اکنون حق نداریم آنها را متهم کنیم»
و یا کارشناس دیگری از این رژیم تشریح میکند: «بحرانی که اکنون در حوزه آب پدیدار شده و گرفتار آن شدهایم ناشی از حکمرانی غلط در این ۳۰ سال بوده است و سیاستمداران با خطاهای فاحش ما را به بحران رساندهاند و حالا هم انگشت اتهام را به سوی جامعه دراز کردهاند». (همان منبع)
همچنانکه رادیو دویچه وله آلمان 26آگوست 2016 (5 شهریور 95)، بهنقل از گری لوئیس هماهنگکننده مقیم سازمان مللمتحد اعلام کرد: «مشکل محیطزیست ایران بسیار جدی است و تا دو ـ سه دهه آینده گریبان بسیاری از مردم این کشور را خواهد گرفت. او تصمیمهایی که در ۳۰ تا ۴۰ سال گذشته توسط دولتهای مختلف گرفته شد را عامل چالشهای زیستمحیطی امروز ایران نامید».
فاجعه بحران آب و اعتراف رسانهها به سیاستهای ضدمردمی رژیم
اگر چه فاشیسم مذهبی از طریق دجالیت و فریب افکار عمومی قصد دارد وانمود کند که بحران و فاجعه بیآبی در ارتباط با خشکسالی است و از این طریق مانع گسترش اعتراضات مردم شود، اما ابعاد وسیع فاجعه آنقدر حیرتانگیز است که بهاجبار و از روی استیصال مطلق مجبور به اعتراف آن میباشد.
رجوع بهنوشته مطبوعات رژیم گوشهیی از آنچه را امروز در میهن اسیرمان در جریان است بوضوح نشان میدهد:
-خبرگزاری مهر آخوندی 10خرداد 95 در ارتباط با انتقال آب کرج به تهران چنین مینویسد: «طرح انتقال تونلی آب کرج به تهران از سد امیر کبیر پروژهیی است که آب رودخانه کرج را از خروجی سد توسط تونل به تهران انتقال میدهد و بیش از ۳۰ کیلومتر از این رودخانه منحصربهفرد را خشک میکند.
از آنجاییکه رودخانه کرج تنها منبع سطحی تغذیه کننده سفرههای زیر زمینی آب دشت کرج است و با اجرای انتقال آب این رودخانه از محل سد کرج به تهران و خشک شدن ۳۰ کیلومتر از رودخانه کرج، طبق نظر کارشناسان سفرههای آب زیر زمینی بیش از ۱۰۰ متر کاهش مییابد بسیاری از مسئولان استان البرز اجرای این طرح را خطری جدی میدانند بهطوری که ششم خردادماه در نشست ملی تنوع زیستی که به میزبانی استان البرز برگزار شد؛ حسین محمدی مدیرکل حفاظت محیطزیست استان بر این مسأله اذعان داشت و گفت: رودخانه کرج یکی از رودخانههای حفاظتشده کشور محسوب میشود انتقال تونلی آب رودخانه کرج از زیرسد به تهران خطر جدی برای این رودخانه بهشمار میآید».
-خبرگزاری مهر آخوندی اول فروردین 95 در ارتباط با انتقال آب کارون از چهارمحال و بختیاری مینویسد: «کاهش ۵۷ درصدی آب مازاد قابل انتقال در طرح انتقال آب بهشت آباد ظرفیت انتقال این «مگاپروژه» ۱۲ هزار و دویست میلیارد تومانی را از ۵۸۰ میلیون مترمکعب به ۲۴۶ میلیون مترمکعب در سال فرو کاسته است. کاهشی که صرفنظر از اثرات مخرب زیست محیطی این طرح بزرگ انتقال آب، عملاً توجیه اقتصادی آن را نیز زیر سؤال میبرد».
همین منبع در ادامه اضافه میکند: «طرح بهشتآباد که قرار بود آب را از استان چهارمحال و بختیاری با ظرفیت انتقال سالانه یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب به فلات مرکزی ایران منتقل کند در میان مخالفت کارشناسان، مسئولان، نمایندگان و افکار عمومی استانهای خوزستان و چهار محال و بختیاری، در آستانه استیضاح نامجو وزیر وقت نیرو و با فشار مسئولان و نمایندگان استانهای مرکز کشور، بهویژه اصفهان، در شورای عالی آب تصویب شد و وزارت نیرو اعلام کرد در هفته دولت سال ۱۳۹۰ طرح بهشت آباد کلنگ زنی میشود».
-سایت حکومتی آراس نیوز 10خرداد 95 بهنقل از یکی از اساتید دانشگاه در ارتباط با طرح انتقال آب کارون توسط تونل بهشت آباد چنین مینویسد: «احداث این تونل جدید، زاینده رود و کارون-هر دو- را به خطر خواهد انداخت لذا عقل حکم میکند در خصوص این مسأله بازنگری اساسی صورت گیرد. اگر این حفاریها صورت نمیگرفت، اکنون زاینده رود چنین شرایطی را تجربه نمیکرد و ادامه این پروژه پیامدهای جبران ناپذیری برای حوزههای مبدأ و مقصد ایجاد میکند که این مشکلات ناشی از عدم توجه به اصول توسعهی پایدار و معیارهای معتبر یونسکو، تک گزینهیی بودن مطالعات و عدم دیدگاه جامع نگرانه و آینده پژوه به حوزههای مبدأ و مقصد است».
-خبرگزاری ایرنای رژیم 26اردیبهشت 90 مینویسد: «چهارمحال و بختیاری بهرغم داشتن یک درصد از مساحت کل کشور 10 درصد از منابع آبی کشور را به همراه دو آبخیز مهم و اصلی شامل زیرحوضههای کارون و زایندهرود دارد» اما «بهدلیل برداشت بیرویه از این منابع، بیلان آب بسیاری از آبخوانهای زیرزمینی منفی شده و مهمترین دشتهای استان شامل دشتهای شهرکرد، بروجن، فرادنبه، سفید دشت و خانمیرزا ممنوعه و بحرانی هستند».
همین منبع در ادامه ضمن اعتراف به اینکه مشکل خشکسالی شهرستان کوهرنگ استان چهار محال و بختیاری مصنوعی است مینویسد: «ایجاد تونل سوم کوهرنگ موجب خشک شدن چشمههای زیادی در این شهرستان شد و موجب اختلال در آب شرب روستاهای شهرستان شده است چرا که از 36 منبع شهرستان کوهرنگ، آب 24 منبع روستاهای آن خشک شده است و با وجود اینکه این شهرستان هشت درصد آب کشور را تأمین میکند، مردمان روستاهای این شهرستان خود بهدنبال آب شرب بهداشتی میگردند و یا در شهرستان لردگان از 104 منبع آب 74 منبع آب خشک شده است و این شهرستان بهخاطر بالاتر بودن تعداد روستاهای مشکل دار از نظر آب شرب میباید بهعنوان اولویت اول در مورد بحران کم آبی مورد توجه باشد» و این همه در حالی است که «میزان مصرف آب در بخشهای کشاورزی، صنعت و شرب این استان حدود 979 میلیون مترمکعب است» اما «خروجی آب از این استان سالانه 11میلیارد مترمکعب است».
- خبرگزاری حکومتی ایسنا 15اردیبهشت 94 در مطلبی تحت عنوان «نابودی کارون تا 20سال آینده» بهنقل از یکی از کارشناسان رژیم چنین مینویسد: «بررسی مدیریت 50سال اخیر رودخانهها در استان نشان میدهد که ارگانهایی همچون وزارت نیرو و شهرداریها که متولی رودخانه کارون بودهاند، این رودخانه را نابود کردهاند. وزارت نیرو با سدسازی و تولید انرژی از آب رودخانه کارون به سهم خود آن را خشک کرده و شهرداری نیز با خاکریزی و خاک برداری دهانههای زیر پلها را بسته است».
همین منبع در ادامه اضافه میکند: «بهطور کلی ساخت صنایع آب بر در کویر، کاری از اساس اشتباه است که متأسفانه دولت تن به انجام آن داد و امروز صنایع بزرگی در اصفهان فعال است که نیاز آبی زیادی دارند و برای تأمین نیاز آب آنها کانالهای پیدا و ناپیدا بهصورت علنی و پنهانی ایجاد شده است و به این ترتیب آب رودخانههای خوزستان منتقل میشود».
ملاحظه میشود بر اساس نوشتههای مطبوعات رژیم 11میلیارد مترمکعب خروجی از استان چهارمحال به اضافه آب رودخانه کارون به استان اصفهان منتقل میشود که از آن برای صنایع هستهیی، کارخانه فولاد مبارکه اصفهان و کارخانههای وابسته به صنایع نظامی رژیم استفاده میشود و طبعاً در نتیجه این سیاستهای ضدمردمی رژیم است که زمینهای زراعی حوزه این دو رودخانه با کمبود شدید آب مواجه هستند و بهدفعات شاهد درگیری و اعتراض مردم این دو استان در برابر سیاستهای غارتگرانه در چپاول آب مورد نیاز زمینهایشان طی سالیان گذشته بودهایم.
فقر و مسکنت روزافزون مردم نتیجه سیاستهای ضدمردمی رژیم
سایت حکومتی خبر آنلاین 26مرداد 95 تحت عنوان چه کسی باور نمیکند بحران کم آبی داریم مینویسد: «بحران آب در بخشهای مرزی کشور حساستر است؛ تازهترین آمارها میگوید4هزار روستا در جنوب شرقی ایران آب آشامیدنی ندارند. تنها از 73 روستای بخش تلنگ بلوچستان، 55 روستا با تانکر آبرسانی میشوند. آبهای آلوده مردم را بیمار کرده است. اکثر روستاهای بخش مرکزی با بحران بیآبی و خشکسالی مواجه هستند. چاههای آب شرب روستاهای سطح بخش کاملاً خشک شده یا اینکه در شرف خشک شدن هستند».
همین منبع در ادامه بهنقل از رئیس شورای قلابی بخش تلنگ در سیستان و بلوچستان مینویسد: «ادامه این روند بحران بزرگ امنیتی در بلوچستان به وجود میآورد. مردم هر روز با بخشدار و شوراها درگیر هستند. دولت تأمین اعتبار نمیکند. ما هم شرمنده مردم شدهایم. اعضای شوراها تصمیم به استعفا گرفتهاند یا اینکه از سال آینده دیگر برای شوراها ثبتنام نمیکنیم. من بهجرأت میگویم که این شرایط از مشکلات بدنه دولت ناشی میشود. ما قول میدهیم و عمل نمیکنیم در حالی که در 80 کیلومتری دریا هستیم. چطور نمیتوان در کنار آب زندگی کرد و تشنه ماند؟».
-خبرگزاری ایلنا 3آذرماه 95 در مطلبی تحت عنوان زنگ خطر بیآبی به صدا در آمد نوشت: «وابستگی شدید اقتصاد فارس به کشاورزی سنتی و معیشتی، عملکرد بد و سیاستگذاریهای مدیران، بیتوجهی به حضور سرمایهگذاران، ضعف شدید صنایع فارس برای رقابت در عرصههای جهانی، بروکراسی شدید اداری و از همه مهمتر خشکسالی، از عوامل مهم تأثیرگذار بر بروز شرایط فعلی در اقتصاد استان فارس است؛ بهخصوص شرایط نامناسب روستاهای این استان که زنگ خطر پدیده حاشیه نشینی را به صدا در آورده است که بیتوجهی به این مسأله میتواند این استان را به مشکلات و وضعیت نامناسب اقتصادی و اجتماعی در استان خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، و ایلام پیوند دهد».
همین منبع ضمن اشاره به خصوصیات ممتاز کشاورزی در استان فارس مینویسد: «این منطقه بهدلیل گستردگی، تنوع اقلیم و حاصلخیزی خاک، یکی از قطبهای مهم کشاورزی کشور بهشمار میآید و سهم قابل توجهی از تولید محصولات و فرآوردههای کشاورزی را به خود اختصاص داده است. بهطوری که در بسیاری از محصولات کشاورزی جایگاه اول تا سوم را دارا است. مهمتر از همه در بخش تولید گندم، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است؛ اما متأسفانه در سالیان اخیر خشکسالیهای متعدد و پیدرپی ضربه سنگینی به بخش کشاورزی وارد کرده است».
- پایگاه خبری شرق اصفهان 4خرداد 93 تحت عنوان ”قصه درد دامن گیر زنده رود، لالایی خواب مدیران کشوری نشود!“ نوشت:
«شما مدیرانی که برای درد مردم مستضعف قسم خوردید، میدانید ۴۰۰ هزار نفر مردم مناطق شرق اصفهان بر اثر هجوم پنجههای خشک کویر و مسدود شدن گلوی ارتزاقشان زادگاه خود را ترک کردند و به حاشیهنشینی در اصفهان و شهرهای اطراف پناه آوردند و با مشاغل کاذب و زندگی فقیرانه روزگار میگذرانند؟ شما نمایندگان انقلابی مجلس، آیا میدانید که آب آشامیدنی کلانشهر اصفهان، مهد هنر و صنعت و پایتخت فرهنگ ایرانزمین در آستانه جیرهبندی است؟ و تالاب بینالمللی گاوخونی خشکیده تا ۳۰ هزار خانوار بیمعاش شوند و سوغاتش ریزگردها و ذرات نمک برای ساکنان استان باشد؟
چاههای غرب استان هم دیگر به آب نمیرسد و کشاورز شرق اصفهان گاو و گوسفند و ماشین و تراکتور میفروشد تا چاه عمیق بزند ولی افسوس که حتی تا ۲۰۰ و ۳۰۰ متری عمق زمین هم به آب نرسیده و زجرآور است بگوییم، دهقان آبرومندی که زمانی با کشاورزی آبرومندانه خرج چند خانوار را میداده، اکنون در ۶۰ سالگی به قبرکنی و غسالی در باغ رضوان رسیده و بچههایش به دستفروشی ناچار شدند!»
- خبرگزاری حکومتی خبرآنلاین 26مرداد 95 در ارتباط با مهاجرت روستاییان محروم بوشهر مینویسد: «رسانههای محلی در بوشهر از مهاجرت روستاییان این استان به علت تداوم خشکسالی خبر میدهند. در روستای باغک از توابع شهرستان تنگستان، افت فشار آب در شبکه آبرسانی این روستا مردم را دچار بحران کرده است.
روستائیان باغک بیش از 40روز است که از آب شبکه بیبهره هستند و این در حالی است که بر اساس نوبت بندی باید هفتهیی سه روز آب در شبکه آبرسانی منتقل شود ولی خبری از آب نیست و برخی روستاییان برای حل مشکل خود روستا را ترک کردهاند. تانکرهای آبرسان هم به اندازه کافی وجود ندارد و مردم روستا بهخاطر این مشکل عزم مهاجرت به دیگر نقاط کردهاند».
همین منبع در ادامه بهنقل از مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب روستایی استان بوشهر مینویسد: «623 روستا در استان بوشهر تحت پوشش این شرکت است. 521 روستا دارای شبکه آبرسانی و 102 روستا از شبکه آبرسانی بیبهره هستند. روزانه 90هزار مترمکعب آب به شبکه آبرسانی روستایی استان بوشهر تزریق میشود ولی به علت فرسودگی شبکههای آبرسانی، توزیع آب از طریق شبکه آبرسانی در برخی روستاها با مشقت انجام میشود».
-روزنامه حکومتی فرصت امروز 27مرداد95 تحت عنوان آب عامل اصلی تمدن ایران چنین مینویسد: «تا چهار سال آینده در ایران جنگ بین استانها و شهرها بر سر آب علنی خواهد شد. امروز میدان واقعی جنگ در حوزه آب است. این بحران آب است که واقعاً امنیت ملی ایران را تهدید میکند.»
همین منبع در ادامه تأکید میکند: «جنگ پراکنده آب در ایران هماکنون بهگونهیی خزنده و آرام شروع شده و فقط اخبار آن منتشر نمیشود. در حال حاضر این جنگ بهصورت پراکنده رخ میدهد اما تا پنج سال آینده شاهد جنگ فراگیر آب در داخل شهرها و بین مناطق و استانها خواهیم بود».
واقعیت این است که آنچه امروز تحت عنوان بحران آب در ایرانزمین وجود دارد، تماماً محصول سیاستهای غارتگرانه و چپاولگرانه نهادهای حکومتی است. سد سازیهای بیرویه و حفر چاههای عمیق و فراوان برای زیرکشت بردن زمینهای وسیع وابسته به ارگانها سرکوب، از جمله سپاه پاسداران رژیم و یا منحرف کردن مسیرها رودخانهها برای استفاده در کارخانههای همین ارگانها و... این وضعیت را بهوجود آورده است. این واقعیتی است که امروزه مهرههای خود رژیم بهاجبار با توجه به تهدیدات امنیتی این وضعیت برای نظام، به آن اعتراف میکنند.