این روزها شاهد اعترافهای عجیب و غریب و به عبارتی وقیحانه در مورد ابعاد و عمق فساد در درون رژیم هستیم.
معمولا در جنگ قدرت در مورد هر موضوعی که رو میآید یک باند مهاجم و یک باند مدافع است، اما در مورد فساد مسأله فرق میکند.
واقعیت این است که ابعاد فساد واقعاً حیرت انگیز است، و اعترافهایی که صورت میگیرد هم خیلی وقیحانه است. معاون اول رئیسجمهور نظام به صحنه میآید و از اینکه موریانه فساد سراپای رژیم را خورده و پوک کرده صحبت میکند و وزیر دادگستریش یعنی آخوند دژخیم پورمحمدی که از خطر فسادی که سر تا پای رژیم را فراگرفته ابراز وحشت میکند و رسانههای حکومتی هم که پر است از خبرهای فساد جدید و قدیم، انواع و اقسام، مدلهای کلاسیک اختلاس و مدلهای ابتکاری آخوندی. و برخلاف موارد دیگر در مورد فساد هر کدام از باندهای درونی رژیم هم مدافع است هم مهاجم، چون همه آنها دارند اعتراف میکنند که فساد عمومی است، سابقهدار است و همه جای رژیم را گرفته، چنانچه بطور مشخص جهانگیری گفت این دولت و آن دولت هم ندارد، و همه جا را گرفته است.
البته روحانی شیاد اخیراً در مجلس ارتجاع در بیانی متناقض با معاونش گفت عدهیی به اخبار فساد دامن میزنند و بزرگش میکنند، منظورش این بود که آنچنان هم گسترده نیست که گفته میشود.
واقعیت این است که حرفهای روحانی مثل یک تک مضراب در بین ابعاد بزرگ فساد اساساً موضوعیت پیدا نمیکند، و عموم رسانهها و مهرههای حکومتی همین ادعاهای روحانی را به تمسخر گرفتند، از جمله این حرفش که گفته بود معوقات بانکی را اختلاس میگویند، به جوک تبدیل شده است. بنابراین این حرف روحانی یک دفاع ضعیف و سراسیمه در آستانه نمایش انتخابات است، در حالی که روحانی وقتی موضوع صحبت به دولتهای قبلی رژیم بر میگردد، داد سخن میدهد و از فسادهای وحشتناک حرف میزند.
نکته مهم تاثیر مخرب این اعترافها در مورد فساد همهجانبه در درون رژیم است. مثل بسیاری از اقدامات دیگر که مهرههای رژیم میدانند بهشدت به ضرر نظام است و حتی تیشه به ریشه محسوب میشود، ولی به ناگزیر در جنگ قدرت دست به آن میزنند، چون بهرغم ضرری که دارد، میدانند اگر در جنگ قدرت به باند رقیب نتازند، برای آنها بهمعنای از دور خارج شدن و خطرهای بیشتر است. در مورد فساد هم همینطور است، الآن کار به جایی رسیده که هر دو باند چپ و راست از هم دست رو میکنند و وقتی موضوعی هم در رژیم سرش باز میشود، بهدلیل اینکه دریای فساد در زیر هر کدام از پروندهها خوابیده، به یکباره فوران میکند و دیگر قابل کنترل نیست.
شکی نیست که این اعترافها به سرعت بر خشم و تنفر مردم بهویژه جوانان بیش از پیش دامن میزند و انفجار در تقدیر را شدیدتر و نزدیکتر میکند. و جالب این جاست که مهرهها و دستگاههای تبلیغاتی باندهای حکومتی هم به این واقعیت اعتراف میکنند، از جمله میتوان به جمله یک آخوند از حوزه قم اشاره کرد که گفته است: «اعتماد مردم بهخصوص جوانان بهنظام بهدلیل عملکرد برخی از مدیران کم شده است».
معمولا در جنگ قدرت در مورد هر موضوعی که رو میآید یک باند مهاجم و یک باند مدافع است، اما در مورد فساد مسأله فرق میکند.
واقعیت این است که ابعاد فساد واقعاً حیرت انگیز است، و اعترافهایی که صورت میگیرد هم خیلی وقیحانه است. معاون اول رئیسجمهور نظام به صحنه میآید و از اینکه موریانه فساد سراپای رژیم را خورده و پوک کرده صحبت میکند و وزیر دادگستریش یعنی آخوند دژخیم پورمحمدی که از خطر فسادی که سر تا پای رژیم را فراگرفته ابراز وحشت میکند و رسانههای حکومتی هم که پر است از خبرهای فساد جدید و قدیم، انواع و اقسام، مدلهای کلاسیک اختلاس و مدلهای ابتکاری آخوندی. و برخلاف موارد دیگر در مورد فساد هر کدام از باندهای درونی رژیم هم مدافع است هم مهاجم، چون همه آنها دارند اعتراف میکنند که فساد عمومی است، سابقهدار است و همه جای رژیم را گرفته، چنانچه بطور مشخص جهانگیری گفت این دولت و آن دولت هم ندارد، و همه جا را گرفته است.
البته روحانی شیاد اخیراً در مجلس ارتجاع در بیانی متناقض با معاونش گفت عدهیی به اخبار فساد دامن میزنند و بزرگش میکنند، منظورش این بود که آنچنان هم گسترده نیست که گفته میشود.
واقعیت این است که حرفهای روحانی مثل یک تک مضراب در بین ابعاد بزرگ فساد اساساً موضوعیت پیدا نمیکند، و عموم رسانهها و مهرههای حکومتی همین ادعاهای روحانی را به تمسخر گرفتند، از جمله این حرفش که گفته بود معوقات بانکی را اختلاس میگویند، به جوک تبدیل شده است. بنابراین این حرف روحانی یک دفاع ضعیف و سراسیمه در آستانه نمایش انتخابات است، در حالی که روحانی وقتی موضوع صحبت به دولتهای قبلی رژیم بر میگردد، داد سخن میدهد و از فسادهای وحشتناک حرف میزند.
نکته مهم تاثیر مخرب این اعترافها در مورد فساد همهجانبه در درون رژیم است. مثل بسیاری از اقدامات دیگر که مهرههای رژیم میدانند بهشدت به ضرر نظام است و حتی تیشه به ریشه محسوب میشود، ولی به ناگزیر در جنگ قدرت دست به آن میزنند، چون بهرغم ضرری که دارد، میدانند اگر در جنگ قدرت به باند رقیب نتازند، برای آنها بهمعنای از دور خارج شدن و خطرهای بیشتر است. در مورد فساد هم همینطور است، الآن کار به جایی رسیده که هر دو باند چپ و راست از هم دست رو میکنند و وقتی موضوعی هم در رژیم سرش باز میشود، بهدلیل اینکه دریای فساد در زیر هر کدام از پروندهها خوابیده، به یکباره فوران میکند و دیگر قابل کنترل نیست.
شکی نیست که این اعترافها به سرعت بر خشم و تنفر مردم بهویژه جوانان بیش از پیش دامن میزند و انفجار در تقدیر را شدیدتر و نزدیکتر میکند. و جالب این جاست که مهرهها و دستگاههای تبلیغاتی باندهای حکومتی هم به این واقعیت اعتراف میکنند، از جمله میتوان به جمله یک آخوند از حوزه قم اشاره کرد که گفته است: «اعتماد مردم بهخصوص جوانان بهنظام بهدلیل عملکرد برخی از مدیران کم شده است».