728 x 90

حمایتهای مردمی,

تداعی‌های یک خبر نه چندان مهم

-

تداعی‌های یک خبر نه چندان مهم
تداعی‌های یک خبر نه چندان مهم
روز 12 آبان 95 خبرگزاریها، لابلای خرده خبرهایشان، یک خبر کوتاه هم از یک بنیاد امداد خیریة بین‌المللی به اسم CDF داشتند دربارهٴ ”بخشنده‌ترین مردم جهان“. وقتی خوب نگاه کردم دیدم این ”بخشنده‌ترین مردم جهان “ همان میزبانان سابق خودمان یعنی مردم عراق‌اند.

کنار همین خبر، یک خبر دیگر هم بود که مربوط به یک نظرسنجی قبلی بود. این خبر هم از جنس همان خبر بود با کمی تفاوت. در این خبر کهنه شده، غمگین‌ترین مردم جهان معرفی شده بودند که باز هم در رأسشان اسم مردم عراق بود و در رتبهٴ بعدی مردم خودمان ایران.

بی اختیار ذهنم به روزهای عراق پرکشید، روزها و شب‌هایی که گرچه بوی توطئه و موشک باران و حملات نیروهای رژیم، تمامی فضا را آلوده کرده بود اما، در تاریک‌ترین شب‌های عراق هم، صدای گرم و مهربان مردم ستمدیده آن سامان، از پشت گوشی‌ها قطع نمی‌شد که جویای احوال اشرفی‌ها بودند و این‌که چه کمکی می‌توانند بکنند.

روزها و شب‌هایی که قبل از محاصره اشرف، با شنیدن خبر اعدام مردم ایران، با لباس مشکی برای تسلیت به قرارگاهمان می‌آمدند و به‌رسم خودمان حلوا و خرمایی برای فاتحة هموطنان اعدام شده‌مان می‌آوردند با اطلاعیه‌ای در محکومیت جنایت رژیم در حق مردم و جوانان ایران و انبوهی امضا.

هنوز خیلی زود است که از عمق همبستگی ملتها در همان حدی که به تجربه شخصی‌مان برمی‌گردد، صحبت شود اما بی‌شک آنهمه عشق و عطوفت انسانی که با یک اعدام در ایران یا با یک موج سرکوب در ایران، در قطره اشک همسایه‌های قرارگاهمان متبلور می‌شد و... روزی دست‌مایهٴ حکایتها خواهد شد.

آخوندها و مشخصاً علی خامنه‌ای در تمامی سال‌هایی که مجاهدین در خاک کشور همسایه بودند، از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به مجاهدین کوتاهی نکردند، اما شگفت آنکه:
در کشوری که فقر از حد تصور گذشته و مردمش در بسیاری مناطق نه نانی برای خوردن دارند و نه سقف امنی برای پناه گرفتن از شر تروریست‌های وابسته به رژیم،

درکشوری که با پول و تهدید، علی القاعده باید بتوان هرکاری کرد و هر کسی را خرید، در تمامی این سالها، رژیم نتوانست غیر از چند مزدور، کسی را پیدا کند که بتواند یک پرونده شکایت جدی بر ضد مجاهدین در آن کشور باز کند.

این جمله، تأکید روی یک واقعیت تاریخی است که بعدها بیشتر باز خواهد شد.

ملتی که در سیاه‌ترین روزهای خود، غم و نانش را با ایرانی‌ها شریک شد و به‌رغم خواسته تمامی قدرتهای حاکم، تا روز آخر، دست از پشتیبانی مقاومت مردم ایران بر نداشت.

یاد غمگین‌ترین و ستمدیده‌ترین مردمی که در همین دو مورد، بسیار بسیار به ایرانیان خمینی‌گزیده چه در فقر و چه در مواجهه با ستم، شبیه بودند به‌خیر!

گرچه هیچ واژه سپاسی شایستهٴ عظمت محبت و غرور انسانی آنها که در سیاهترین ادوار تاریخ ایران و منطقه، دست از یاری فرزندان مردم ایران و مقاومتشان برنداشتند، نیست اما یادی و کلامی و دعای خیری از دور نثار همهٴ محبت‌هایشان باد که در رزمی مشترک دوشادوش مردم و مقاومت ایران، مبارزه می‌کنند، به زندان می‌افتند و بسیاریشان به دست عوامل خونخوار رژیم به وحشیانه‌ترین شکل به‌شهادت رسیده و می‌رسند. یارانی که به قیمت خون خود و گاه خانودا‌ه‌هایشان، میلیونها امضا در حمایت از مردم و مقاومت ایران گرد آوردند و به آخوندها نشان دادند:
شاید بتوان سرزمینی را اشغال کرد، اما قلب انسانها، اشغال کردنی نیست. قلبی که فراتر از همهٴ خط و خط‌کشی‌های قومی، نژادی، فرقه‌یی، مذهبی و... رابطه‌ای ناگسستنی با قلوب دیگر انسانها دارد. قلب‌هایی که با غم ایرانی‌ها، غمگین و با شادی پیروزی آنها بر آخوندها، شاد می‌شد. ما ایرانی‌ها هرگز آنها را فراموش نمی‌کنیم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d6761e2a-4b69-480b-83a8-fb7d4a69590e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات