728 x 90

-

اعتراف رژیم به عدم مشروعیت ادامه جنگ ضدمیهنی

-

کشته های جنگ ضد میهنی ایران و عراق
کشته های جنگ ضد میهنی ایران و عراق
امسال در میان انبوه تبلیغات و هیاهوی کر کننده یک هفته جشن و پایکوبی برای آغاز جنگ میهن بر باد ده خمینی، شاهد انتشار حرفهای متفاوت و جدیدی در رسانه‌های حکومتی یا از زبان برخی سردمداران رژیم درباره این جنگ شوم و رازهای آن هستیم. از جمله:
«هنوز بسیاری از زوایای جنگ 8ساله پنهان است و مشخص نیست چه کسانی خواستار تداوم جنگ، از سوم خرداد 1361 پس از فتح خرمشهر و تبدیل آن به جنگی فرسایشی بودند.

این‌که چه شد جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت و چه شد که سرانجام با پذیرش قطعنامه 598 به پایان رسید، موضوعاتی است که هنوز در ابهام باقی مانده است. (1)

«نسل سوم قربانی زنده جنگ است و این در حالی است که سودای جنگ هنوز در سر برخی وجود دارد و فکر نمی‌کنند که همین نسل سوم و حتی چهارم را در آتشش می‌سوزاند. اما بهتر نیست به جای سودای جنگ… این قربانیان زنده جنگ را کمی «واقعاً » دریابید؟». (2)

معنی این حرفهای کاملاً متفاوت با حرفها و تبلیغات همیشگی رژیم این است که کشتی تبلیغات دجالگرانه و منزجرکننده رژیم درباره جنگ و برای زنده نگه‌داشتن فضای جنگ به گل نشسته و داستان‌سراییها و وارونه‌گوییهای شیادانهٴ آخوندهای حاکم درباره به‌اصطلاح «برکات» و «ارزشهای» جنگ، دیگر هیچ کسی را نمی‌فریبد. حالا معلوم می‌شود اگر جنگ برکت و ارزش داشته برای همان جنگ‌افروزان حاکم بوده که در همان مقاله مردم‌سالاری (مذکور در بالا) «چه بسیار افرادی که با سوء‌استفاده از دفاع مقدس، به سودهای میلیاردی رسیدند و از شرایط جنگی کشور، برای خود کلاهی ساختند».

در نتیجه رژیم دیگر با اباطیل همیشگی و با به راه‌انداختن کاروان تابوتهای خالی و دفن استخوانهای پوسیده نمی‌تواند فضای جنگ و فضای رعب را بر جامعه حاکم کند و با آن جلو اعتراضات را بگیرد و دهانها را ببندد.

البته تبلیغات جنگ و تقدیس آن تحت عنوان «دفاع مقدس» هم‌چنان ادامه دارد و کما و کیفا کمتر نشده، از حجم تبلیغات رادیو تلویزیون رژیم کاسته نشده و انبوه سریالها و فیلمها سینمایی و تولیدات تصویری هم‌چنان روی چشمها و گوشها و اذهان «امت شهیدپرور» آوار می‌شود؛ اما اینها دیگر کارایی ندارند.

واقعیت این است که رژیم در این زمینه با یک تناقض ذاتی مواجه است، از یک طرف نیاز دارد به‌اصطلاح یاد جنگ 8ساله را مدام نشخوار کند به این خیال که از آن برای سوخت رسانی برای جنگ جنایتکارانه‌اش در سوریه استفاده کند و این یکی را هم مقدس و «دفاع از حرم» جا بزند؛ در حالی که ماهیت همان جنگ با عراق هم‌اکنون زیر سؤال رفته و رژیم با فشار اجتماعی فزاینده‌یی به‌خصوص از طرف «نسلهای سوخته» مواجه است. این تناقض را در حرفهای امثال رفسنجانی و پاسدار رضایی و امثالهم به‌وضوح می‌توان دید که در عین‌حال که هم‌چنان از به‌اصطلاح دفاع مقدس و حماسه 8ساله و غیره دم می‌زنند، اما می‌خواهند وانمود کنند که مخالف جنگ و ادامه آن بوده‌اند. در همین رابطه به‌خصوص اظهارات محسن رضایی سرکرده سپاه پاسداران در طول جنگ 8ساله شنیدنی است. او می‌گوید: «در دفاع مقدس هم بعد از آزادی خرمشهر می‌بایستی یک وقفه 6، 7ماهه می‌دادیم و اصلاً وارد خاک عراق نمی‌شدیم اعلام می‌کردیم که اگر در طول 6ماه دولت عراق خواسته‌های ما را عمل نکند ما وارد خاک عراق می‌شویم». (3)

محسن رضایی و همهٴ کسانی که کم و بیش مثل او می‌خواهند خود را مخالف ادامه جنگ وانمود کنند، در واقع می‌خواهند با یک نوع عذرخواهی از فجایعی که به‌سر مردم ایران آوردند، چهرهٴ خودشان را بزک کنند، اما هم‌چنان که یک بار پاسدار شمخانی دبیر شورایعالی امنیت رژیم تصریح کرد: «هیچ‌کس، هیچ‌کس، غیر از منافقین در داخل کشور وجود ندارد که بعد از خرمشهر اطلاعیه یا بیانیه داده باشد که جنگ باید خاتمه پیدا کند». (4)

به‌این ترتیب وقتی دست‌اندرکاران مستقیم جنگ، می‌آیند و 28سال پس از پایان جنگ، با اعترافهایی از این قبیل مشروعیت جنگ را زیر سؤال می‌برند، این را می‌توان با اعترافهایی که در مورد قتل‌عام 67 به‌عمل آمده مقایسه کرد؟

در آنجا هم تحت تأثیر فشارهای اجتماعی و سؤالهایی که در جامعه مطرح است، آن سند صوتی آقای منتظری منتشر شد که مثل بنزینی بود بر شعله‌های جنبش دادخواهی و سر بسیاری از زخمهای دیرین را باز کرد.

از طرف دیگر، هم‌چنان‌که رژیم با فضایی که در مورد قتل‌عام ساخته بود و آن را و خود خمینی جلاد را تبدیل به تابو کرده بود تا کسی جرأت نکند درباره آن و شهیدانش حرف بزند، با شکستن تابو خمینی، تابو جنگ هم می‌شکند و مردم و جوانها جنگ خانمانسوز خمینی را، با صدای بلند مورد سؤال قرار می‌دهند و از منافع میلیاردی که همین پاسدارها و همین آخوندهای حرام‌خوار از قبل جنگ و ادامه جنگ به جیب زده‌اند، سؤال می‌کنند. سؤالهایی که آن مقاله روزنامه حکومتی مردم‌سالاری مطرح کرده بود، سؤالهای جوانان امروز است که در عین سادگی بسیار مهمند: «چه شد جنگ آغاز شد؟ چه شد بعد از فتح خرمشهر ادامه پیدا کرد؟ و چه شد که به پایان رسید؟».

در یک سند صوتی که از آقای منتظری علنی شده و بر روی شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته، با وضوح تمام مشخص است که مسئولیت شروع جنگ با شخص خمینی است که از سرنگون کردن دولت عراق حرف می‌زد و رسماً و علناً از ملت و ارتش عراق می‌خواست که قیام کنند و عملاً هم بمب و تروریست به عراق می‌فرستاد.

اظهارات محسن رضایی هم گواهی بسیار آشکاری است که مسئولیت ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر هم باز با خود خمینی و اطرافیان او، از رفسنجانی و خامنه‌ای و سایرین است که نعره‌هایشان از «فتح قدس از طریق کربلا» و «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» گوشها را کر می‌کرد.

همچنین امروز دیگر بر هیچ‌کس پوشیده نیست که افتخار پایان دادن به جنگ هم تنها متعلق به مجاهدین و مقاومت ایران است که زهر آتش‌بس را به حلق خمینی ریخت. اما واقعیت مهمتر این است که همان اراده، همان نیرو، همان رهبری و همان پاکبازی و فدا اکنون نیز در کار است تا با همت مردم ایران این رژیم را سرنگون و به زباله‌دان تاریخ سرازیر کند.

پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــ
1. سرمقاله روزنامه مردم‌سالاری ـ 3مهر 95 با عنوان: «دفاع مقدس چگونه آغاز شد و چگونه 8ساله شد؟»
2. روزنامه حکومتی ابتکار- اول مهر95
3. خبرگزاری صدا و سیمای رژیم- 3مهر 95
4. مصاحبه با تلویزیون رژیم ـ 4مهر 1384.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/63e9d8c9-e603-4f77-b91e-2f4906917e4f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات