با گذشت بیش از یک سال از نوشیدن جام زهر اتمی و پذیرش ذلتبار برجام توسط نظام آخوندی، هنوز پس لرزههای آن بهصورت تشدید جنگ و جدال باندی، نظام آخوندی را میلرزاند.
آخرین مورد از جنگ و جدال باندی در مورد برجام و تبعات آن برای نظام، جنگ بر سر توافق دولت روحانی با گروه ویژه اقدام مالی ضدپولشویی است. در این زمینه دلواپسان باند خامنهای تا آنجا که توانستند بر دولت روحانی تاختند و آن را سکه یک پول کردند.
از جمله این موارد همایش دلواپسان تحت عنوان ”خسارت محض“ است که باندهای موسوم به دانشجویی وابسته به این باند در دانشگاه، تحت عنوان بسیج دانشجویی، جمعی از اتحادیههای بزرگ دانشجویی و... با دعوت از مهرههای سرکوب و اطلاعاتی وابسته به آن، برجام و FATF را به نقد و بررسی گذاشتند.
دراین همایش نتیجهگیری پاسدار حسین شریعتمداری نماینده خامنهای در کیهان از ماجرای بد فرجام برجام برای نظام، این است که دولت روحانی راه مذاکراه با آمریکا را باز کرد، آمریکا را قابل اعتماد و مذاکره کرد و در نتیجه شعار دجالگرانه ”مرگ بر آمریکا“ را از سکه انداخته است. پاسدار شریعتمداری در این رابطه میگوید در ماجرای برجام آمریکا ”کلاه گشادی بر سرمان گذاشت، حالتی از غرق مصنوعی ایجاد کرد“.
تبعات این امر هم این است که راه برای پذیرش FATF باز شده که بهمعنای خود تحریمی و.. است.
مهره دیگری از این باند به نام یاسر جبرائیلی قرارداد نفتی IPC را به زیان رژیم میداند و دولت روحانی را متهم میکند با پذیرش این قرارداد باجی به شرکتهای غربی برای امضای برجام داده است.
یکی دیگر از عناصر این باند به نام مسعود درخشان، پذیرش برجام و FATF را مغایر با اقتصاد من درآوردی خامنهای و دیگری نیز برجام را زمینهساز پروژه نفوذ می داند و... (روزنامههای کیهان و اعتماد 29شهریور 95)
آه و فغان مهرههای باند خامنهای در مورد پذیرش برجام، FATF و... در حالی است که خامنهای از ابتدا تا انتها در جریان مذاکرات و تصمیمگیریهای مربوطه قرار داشته، و حتی بهعنوان ولیفقیه نظام تصمیمگیرنده اصلی در زمینه پذیرش برجام بود.
در جریان جنگ و جدال بر سر پیوستن به FATF نیز سرانجام کمال خرازی بند را آب داد که شورای امنیت ملی رژیم آن را به تصویب رسانده است که واضح است پشت مصوبات شورای امنیت رژیم خود خامنهای قرار دارد.
بنابراین تلاش باند خامنهای در جهت جدا کردن حساب وی، از آخوند حسن روحانی و دولتش در زمینه پیوستن به FATF، و وانمود کردن اینکه گویا خامنهای در جریان نبوده و یا اینکه مخالف بوده است، تلاشی مضحک و بیهوده است.
البته بسیار روشن است که این باند تا آنجا که میتواند، در مورد نقش خامنهای در این قضایا خودش را به جهالت بزند، تا بتواند بدون ملاحظه و با دست باز به باند رفسنجانی- روحانی بتازد و خط خودش را در جریان خیمهشب بازی انتخابات آتی ریاستجمهوری پیش ببرد.
اگر چه لشکر کشی باند خامنهای علیه برجام و FATF در راستای جنگ و جدال بر سر کرسی ریاستجمهوری و تلاش برای پس راندن آخوند روحانی و تک دوره کردن ریاستجمهوری او است، اما از آنجایی که خامنهای در جریان این پروژهها تصمیم گیرنده اصلی بوده است، موضعگیری این باند علیه برجام و... نیز بهمعنای شقه در داخل باند ولیفقیه و رویارویی در درون باند وی با خود وی است.
ایستادن این باند در مقابل برجام و... بهمعنای این است که تصمیمات خامنهای هم در این زمینه برای این جماعت ارزش آنچنانی ندارد، و آویزان شدن به قبای خامنهای در این زمینه برای آنها صرفاً مصرف جنگ باندی علیه به حاشیه راندن باند رقیب دارد.
واقعیت این است که وقتی باند خود خامنهای به تصمیمات خود او گردن نمیگذارند، مشخص است که تا کجا طلسم ولایت شکسته است، زیرا عناصری نظیر حسین شریعتمداری به خوبی میدانند که تصمیمگیری در زمینه مسائلی مانند برجام و پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی تصمیمی حاکمیتی است که در رأس حاکمیت ولیفقیه ارتجاع تصمیمگیرنده نهایی است. همچنان که مذاکره با آمریکا در زمینه برجام از پایان دولت پاسدار احمدینژاد و با تصویب شخص خامنهای انجام گرفت.
مطالب مطرح شده در این همایش و انتخاب معنا دار ”خسارت محض“ برای آن نیز، بیانگر صحت این نظرگاه است که نظام ولایتفقیه در جریان زهرخوران اتمی، و پذیرش الزامات و تبعات آن (FATF و IPC) هم چوب را خورده و هم پیاز را. نظرگاهی که بارها مقاومت ایران بر آن تأکید کرده بود که نظام ولایت در این ماجرا لاجرم و به اجبار راهی ندارد تا هم چوب را بخورد و هم پیاز را.
آخرین مورد از جنگ و جدال باندی در مورد برجام و تبعات آن برای نظام، جنگ بر سر توافق دولت روحانی با گروه ویژه اقدام مالی ضدپولشویی است. در این زمینه دلواپسان باند خامنهای تا آنجا که توانستند بر دولت روحانی تاختند و آن را سکه یک پول کردند.
از جمله این موارد همایش دلواپسان تحت عنوان ”خسارت محض“ است که باندهای موسوم به دانشجویی وابسته به این باند در دانشگاه، تحت عنوان بسیج دانشجویی، جمعی از اتحادیههای بزرگ دانشجویی و... با دعوت از مهرههای سرکوب و اطلاعاتی وابسته به آن، برجام و FATF را به نقد و بررسی گذاشتند.
دراین همایش نتیجهگیری پاسدار حسین شریعتمداری نماینده خامنهای در کیهان از ماجرای بد فرجام برجام برای نظام، این است که دولت روحانی راه مذاکراه با آمریکا را باز کرد، آمریکا را قابل اعتماد و مذاکره کرد و در نتیجه شعار دجالگرانه ”مرگ بر آمریکا“ را از سکه انداخته است. پاسدار شریعتمداری در این رابطه میگوید در ماجرای برجام آمریکا ”کلاه گشادی بر سرمان گذاشت، حالتی از غرق مصنوعی ایجاد کرد“.
تبعات این امر هم این است که راه برای پذیرش FATF باز شده که بهمعنای خود تحریمی و.. است.
مهره دیگری از این باند به نام یاسر جبرائیلی قرارداد نفتی IPC را به زیان رژیم میداند و دولت روحانی را متهم میکند با پذیرش این قرارداد باجی به شرکتهای غربی برای امضای برجام داده است.
یکی دیگر از عناصر این باند به نام مسعود درخشان، پذیرش برجام و FATF را مغایر با اقتصاد من درآوردی خامنهای و دیگری نیز برجام را زمینهساز پروژه نفوذ می داند و... (روزنامههای کیهان و اعتماد 29شهریور 95)
آه و فغان مهرههای باند خامنهای در مورد پذیرش برجام، FATF و... در حالی است که خامنهای از ابتدا تا انتها در جریان مذاکرات و تصمیمگیریهای مربوطه قرار داشته، و حتی بهعنوان ولیفقیه نظام تصمیمگیرنده اصلی در زمینه پذیرش برجام بود.
در جریان جنگ و جدال بر سر پیوستن به FATF نیز سرانجام کمال خرازی بند را آب داد که شورای امنیت ملی رژیم آن را به تصویب رسانده است که واضح است پشت مصوبات شورای امنیت رژیم خود خامنهای قرار دارد.
بنابراین تلاش باند خامنهای در جهت جدا کردن حساب وی، از آخوند حسن روحانی و دولتش در زمینه پیوستن به FATF، و وانمود کردن اینکه گویا خامنهای در جریان نبوده و یا اینکه مخالف بوده است، تلاشی مضحک و بیهوده است.
البته بسیار روشن است که این باند تا آنجا که میتواند، در مورد نقش خامنهای در این قضایا خودش را به جهالت بزند، تا بتواند بدون ملاحظه و با دست باز به باند رفسنجانی- روحانی بتازد و خط خودش را در جریان خیمهشب بازی انتخابات آتی ریاستجمهوری پیش ببرد.
اگر چه لشکر کشی باند خامنهای علیه برجام و FATF در راستای جنگ و جدال بر سر کرسی ریاستجمهوری و تلاش برای پس راندن آخوند روحانی و تک دوره کردن ریاستجمهوری او است، اما از آنجایی که خامنهای در جریان این پروژهها تصمیم گیرنده اصلی بوده است، موضعگیری این باند علیه برجام و... نیز بهمعنای شقه در داخل باند ولیفقیه و رویارویی در درون باند وی با خود وی است.
ایستادن این باند در مقابل برجام و... بهمعنای این است که تصمیمات خامنهای هم در این زمینه برای این جماعت ارزش آنچنانی ندارد، و آویزان شدن به قبای خامنهای در این زمینه برای آنها صرفاً مصرف جنگ باندی علیه به حاشیه راندن باند رقیب دارد.
واقعیت این است که وقتی باند خود خامنهای به تصمیمات خود او گردن نمیگذارند، مشخص است که تا کجا طلسم ولایت شکسته است، زیرا عناصری نظیر حسین شریعتمداری به خوبی میدانند که تصمیمگیری در زمینه مسائلی مانند برجام و پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی تصمیمی حاکمیتی است که در رأس حاکمیت ولیفقیه ارتجاع تصمیمگیرنده نهایی است. همچنان که مذاکره با آمریکا در زمینه برجام از پایان دولت پاسدار احمدینژاد و با تصویب شخص خامنهای انجام گرفت.
مطالب مطرح شده در این همایش و انتخاب معنا دار ”خسارت محض“ برای آن نیز، بیانگر صحت این نظرگاه است که نظام ولایتفقیه در جریان زهرخوران اتمی، و پذیرش الزامات و تبعات آن (FATF و IPC) هم چوب را خورده و هم پیاز را. نظرگاهی که بارها مقاومت ایران بر آن تأکید کرده بود که نظام ولایت در این ماجرا لاجرم و به اجبار راهی ندارد تا هم چوب را بخورد و هم پیاز را.