728 x 90

انتقال مجاهدین به آلبانی و سایر کشورها,

مریم رجوی: انتقال موفقیت‌آمیز مجاهدان لیبرتی، شکست بزرگ رژیم آخوندی

-

خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران
خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران

سخنرانی در جشن انتقال موفقیت آمیز مجاهدان لیبرتی – ۲۰شهریور ۱۳۹۵

مردم ايران،
اشرف نشانها در سراسر جهان،
حاميان شريف مقاومت،
پايان پيروزمند انتقال امن همه مجاهدان اشرفي از ليبرتي بر شما مبارک!
سرانجام، کارزارهاي بي‌وقفة سياسي و بين‌المللي براي حفاظت اشرفيها و انتقال امن جمعي و سازماني آنها به بار نشست.
توطئه‌ها و طرحهاي نابودي و متلاشي‌کردن مجاهدين در‌هم شکست. و رژيم ولايت فقيه با وزارت اطلاعاتش، با نيروي تروريستي قدس و با تمام مزدبگيران گوناگونش در عراق، که همه آنها تشنه به خون مجاهدين بودند، کور و بور برجا ماند.

حضار محترم!
ديروز و پريروز، آخرين گروههاي مجاهدان اشرفي وارد آلباني شدند. پروسة انتقال مجاهدين از ليبرتي به‌خارج از عراق، به کشورهاي اروپايي مثل آلمان، انگلستان، هلند، نروژ، فنلاند، دانمارک، بلژيک، ايتاليا، اسپانيا و هم‌چنين کانادا با موفقيت کامل به‌پايان رسيد. جنبش آزادي مردم ايران، يک گام کيفي از رژيم حاکم پيشي گرفت و طرح ولايت فقيه براي برون رفت از بحران سرنگوني، که سربريدن و  انهدام فيزيکي مجاهدين و آلترناتيو دمکراتيک لازمة آن است، شکست خورد.
 ۱۴سال بمباران، خلع سلاح، حبس خانگي، محاصره، تيغ و تبر، حملة زرهي و حملات موشکي همراه با شکنجه رواني و۳۲۰بلندگو، اثر نکرد. هم‌چنان‌که به خدمت گرفتن امکانات ۱۲دولت و ماجراي ۱۷ژوئن، برچسب تروريستي، پرونده‌سازي و بيش از ۲۰دادگاهي که پيروزمندانه از آنها عبور کرديم، به‌جايي راه نبرد.
در سال۲۰۰۳ جک استرا به گفتة خاتمي و خرازي به‌دار‌آويختن ۲۰تن از ۶۵نفر از رهبران و مسئولان مجاهدين را که قرار بود از اشرف اشغال‌شده به رژيم ايران استرداد شوند، «قابل قبول»  خوانده بود.
در آن زمان، مقامات آمريکايي در سطوح مختلف از ضرورت انهدام گرم يا فروپاشي نرم مجاهدين صحبت مي‌کردند و اين که مي‌خواهند مجاهدين را منحل کنند.
رئيس دفتر کالين پاول وزيرخارجه وقت آمريکا بعداً گفت: «هر روز صبح از دوشنبه تا جمعه معمولاً حدود ساعت هشت و نیم در وزارت‌خارجه جلسه داشتيم و يکي از سؤالاتي که تقريباً هر روز مطرح مي‌شد اين بود که با مجاهدين چه کنيم... (آنها) هنوز گروهي يکپارچه‌اند، ما (خودمان) آنها را يک گروه تروريستي معرفي کرده‌ايم...».
 بله، در آن زمان آخوند خاتمي بر طبل استرداد مي‌کوبيد. هم استرداد مجاهدين از اشرف و هم استرداد دستگيرشدگان ۱۷ژوئن در پاريس. بعد هم خامنه‌اي مهرة دست‌نشاندة خودش مالکي را در عراق آشکارا و جلو دوربين تلويزيون رژيم، مکلف و موظف به نابودي مجاهدين و اجراي قرارداد دوجانبه در اين رابطه کرد. و بعد، انواع و اقسام حمله‌ها، پرونده‌سازيها، شيطان‌سازي و محاصره و لجن‌پراکني، که همه از آن خبر داريد.
اينجا مي‌خواهم از لرد اسلين فقيد ياد کنم که شب سال نو ۲۰۰۴ در اشرف بود. او درخواست مرا براي رفتن به اشرف در چنان شرايطي پذيرفت. مدتي بعد به نوشته مطبوعات، يک ناوگان از وکلا و حقوقدانان وارد اين کارزار شدند و بسياري از آنها به اشرف رفتند. 
مي‌خواهم بگويم همان رژيمي که از قتل عام زندانيان دست‌بسته ما فروگذار نکرد، معلوم بود که از فرصت اشغال عراق براي از بين‌بردن مجاهديني که پايداري مي‌کنند و به قول خميني بر سر موضع خود هستند، حداکثر استفاده را به هر قيمت به‌عمل مي‌آورد. اين، مضمون رويارويي ۱۴ساله در عراق، بين ما و رژيم ولايت فقيه بود. نبرد بود و نبود بين آزادي و استبداد، آن هم در توفان و بحران، در حالي‌که ما نخستين روز به آمريکا گفتيم که اگر نمي‌خواهد در عراق بمانيم، همه را به هزينة خودمان به خارج از عراق منتقل کند. اين چکيده و حرف اصلي ۱۵ساعت گفتگوي ۲روزة مژگان با ژنرال اوديرنو و ستاد او در روزهاي ۱۹و۲۰ارديبهشت۱۳۸۲ بود که صورت‌جلسة مکتوب آن در دست طرفين است.
حالا اگر تمام اين ۱۴سال را از نظر بگذرانيم، با شهيدانش، با مجروحانش و کساني که نقص عضو شده‌اند، و با يارانش و پشتيبانانش، آن وقت، به روشني مي‌توان ديد که اين انتقال که ديروز تکميل شد، يک شکست استراتژيک براي رژيم و آغاز پيشروي مقاومت براي آزادي و دمکراسي و طلايه‌دار دوران تغيير است.

شادباش به‌مردم ايران!
و تبريک به‌خانواده بزرگ مقاومت!
البته تبريک اول را بايد به مسعود گفت که اين کارزار ۱۴ساله را به‌طور شبانه‌روزي در بغرنج‌ترين شرايط، در ميان توفانها و بحرانها، با حداکثر ريسک‌پذيري، هدايت کرد. چنين بود که  اشرفيها در منتهاي فداکاري و هوشياري انقلابي ايستادند و جهاني را به ايستادگي در برابر تاخت و تاز ولايت فقيه برانگيختند. و حالا به يقين مي‌توان به زبان قرآن گفت: انا فتحنا لک فتحا مبينا
مجاهدين در اشرف و ليبرتي در نشستهاي جمعي و گفتگوهايشان با مسعود، به يک مثال تاريخي استناد مي‌کردند.  مثال آنها از امام حسين و شب عاشورا گرفته شده بود و مي‌گفتند مگر مي‌شود که شمر و يزيد (يعني مالکي و خامنه‌اي) براي اردوي حسيني راه باز کنند؟ و بگذارند آنها به‌سلامت بروند؟ هرگز... يعني تا وقتي مالکي در عراق حاکم بود، اين شرايط بسيار دور از ذهن و غيرممکن مي‌نمود. 
ولي امروز، این غيرممکن با کارزارهاي بي‌وقفة پشتيبانان اشرف و ياران اشرف‌نشان در سراسر جهان، ممکن و محقق شده است. جبهة مجاهدين بر جبهة ولايت فقيه پيروز شده است.
در بيانية سي و پنجمين سالگرد تأسيس شوراي ملي مقاومت به‌درستي آمده است: «خامنه‌اي تصور مي‌کرد ...با استفاده از «فرصت عراق» و گماشته‌اش، نوري مالکي مي‌تواند رزمندگان اشرفي را متلاشي و نابود سازد و همزمان با تکيه بر پروژة دستيابي به سلاح اتمي، مي‌تواند به بازسازي و ارتقاء اتوريتة خود بپردازد و آب رفته را به جوي بازگرداند».
حقيقت اين است که موفقيت کامل مجاهدين در انجام اين انتقال، از بزرگ‌ترين و صريح‌ترين نشانه‌هاي دوران ضعف و زهرخوردگي رژيم ولايت فقيه است.

حضار محترم!
همه مي‌دانید که قرار بر اين بود که بعد از ترک اشرف و لغو برچسب تروريستي، ليبرتي يک «مکان موقت عبور» باشد. مکان عبور موقت، عنوان رسمي و قانوني ليبرتي براي چند هفته يا حداکثر چند ماه بود. اما حالا ما در پنجمين سال هستيم. از اين‌جا، مي‌توان ابعاد شانتاژ و باج‌خواهي و تهديدهاي تروريستي رژيم در اين موضوع،  و هم‌چنين، ابعاد رشوه‌ها و هزينه‌هاي ولايت فقيه را دريافت.
چند ماه پيش در همين جا، در ملاقات با آقاي واينر، ابعاد کارشکني و اخلال رژيم را با او در ميان گذاشتم، او گفت به ۷۵ کشور به‌عنوان مشاور ويژه وزارت خارجه آمريکا که جان کري او را براي انتقال مجاهدين طبق تعهدات قبلي آمريکا منصوب کرده، سفر کرده است. او گفت که گاه از ابعاد مخالفتها و ممانعت‌ها تعجب مي‌کند.
واقعيت اين بود که فعاليتهاي ما براي انتقال هر چه سريعتر، با کارشکنی مستمر آخوندها روبه‌رو مي‌شد. مثلاً در دي‌ماه سال۹۲ ظريف وزير خارجه رژيم در اولين سفر خود به‌کشورهاي عربي، به ‌اردن رفت. هدف اصلي سفر او برحذر‌داشتن دولت اردن از پذيرش احتمالي اعضاي مجاهدين در اين کشور بود.
در همان سال، پس از موافقت دولت روماني با انتقال گروهي از مجاهدين به‌اين کشور، رژيم آخوندي با دخالت در اين امر، دولت روماني را از تصميم خود منصرف کرد.
در سوئيس، هنگامي که کار انتقال عده‌يي از مجروحان، تا تأمين مالي بيمارستان‌هاي محل بستري آن‌ها پيش رفت،‌ باز دخالت‌هاي رژيم آن را برهم زد.
در ايتاليا، قطعنامه‌يي در کميسيون خارجي مجلس اين کشور درباره پذيرش مجاهدين به تصويب رسيد. اما بعد از انتقال گروهي از مجاهدين به آنجا، باز هم با کارشکني رژيم، انتقال بقيه نفرات متوقف شد.
رژيم به ظاهر، خواستار اخراج مجاهدين از عراق و دور شدن آنها از کنار مرزهاي ايران بود، اما هم‌چنان‌که مقاومت ايران پيوسته خاطرنشان کرده و من در گردهمايي سالانه مقاومت در خرداد ۹۴ تکرار کردم: خواست واقعي آخوندها در مورد مجاهدان اشرفي يا نابودي آنها يا تسليم‌شدن آنها به حاکميت آخوندهاست. احکام جعلي قضايي در عراق، توطئه‌هاي استرداد و قالب‌کردن برگه‌هاي قرمز عليه مجاهدين به انترپل، زمينه‌سازي براي همين بود.
سفرهاي پياپي وزرا و مقامات امنيتي و اطلاعاتي رژيم به عراق، از جمله سفر همين آخوند جلاد پورمحمدي وزير دادگستري روحاني در فروردين ۹۳، به همين خاطر بود. سپس صادق لاریجانی، سردژخیم قضائیه، دوبار در ماه‌های اردیبهشت و مهر همان سال و سخنگوی وزارت خارجه رژیم در همان زمان، به‌طور رسمی درخواست استرداد مجاهدین از عراق را عنوان کردند.
در مقابل، کافيست يادآوري کنم که از زمان انتقال حفاظت اشرف به حکومت مالکي، يعني گذاشتن اشرف در دهان گرگ، موضوع تعهدات آمريکا براي حفاظت از مجاهدين در عراق، ۵۲ بار در سنا و مجلس نمايندگان، مورد بحث و سؤال و جواب قرار گرفت و به تصويب ۲۰ قطعنامه و الحاقية قانوني در کنگرة آمريکا منجر شد، تا دولت آمريکا به تعهدات خود در مورد حفاظت و انتقال مجاهدين عمل کند.
شمارش ابتکارها و تلاشهاي انجام شده در اروپا و کشورهاي عربي و حتي خود عراق، دراين فرصت براي من غيرممکن است.
کارزار ۱۴سالة دکتر آلخو ويدال کوادراس چه در مقام نايب رئيس پارلمان اروپا و چه به‌عنوان رئيس کميتة بين‌المللي در جستجوي عدالت، متشکل از ۴هزار پارلمانتر و مبارزة پيگير همکارانش مانند استراون استيونسون و پائولو کازاکا، کما اين‌که تلاشهای نخست‌وزير غزالي در رأس کميتة عربي-‌اسلامي دفاع از اشرف و مجاهدين در ليبرتي، واقعاً براي من قابل توصيف نيست. هم‌چنين نمي‌دانم چطور بايد از تلاشهاي بي‌وقفه و به‌غايت صميمانه و نافذ خانم زوسموت، خانم بتانکور، خانم بومدین. يا برادرم طاهر بومدرا، ژان پيربکه، اسقف گایو، دومینیک لوفور، ژان پیر مولر، پیر برسی و شیخ مسکین و دیگر شخصیتهای عالیقدر تشکر کنم. فقط مي‌گويم که آنها براي مقاومت ايران خون ذخيره کردند. 
کما اين‌که از حمايت‌هاي شهرداران اروپا به‌خصوص ۱۴هزار شهردار و منتخب فرانسه و رهبران بزرگوار جامعة مسلمانان اين کشور. برادراني که قبل از هر چيز با ما مشترکاً در شستشوي لکه تروريسم و بنيادگرايي از نوع  ولايت فقيه و از نوع داعش از چهرة آسماني اسلام که دين رحمت و رهايي است، مجاهدت مي‌کنند.
من نمي‌توانم فهرست بسيار طولاني سازندگان اين پيروزي را ذکر کنم؛ از نمايندگان مجلسين انگلستان تا استراليا و ايسلند و از کانادا تا هندوستان و مصر. من قادر نيستم ميليون‌ها ساعت کار و تلاش در حمايت از اشرفي‌ها را شرح بدهم. همين‌قدر بگويم که ما نه چاه نفت داشتيم نه ناوهاي جنگي. اما قدرتي از آن بالاتر به‌ياري ما آمد که نيروي وجدان و شرف است. به واقع آنها اعضاي افتخاري اين مقاومت و مظاهر همين قدرت اخلاق و وجدان بشريت معاصر هستند.
براي اين‌که ارزش اين همبستگي انساني را بگويم اجازه بدهيد فقط توضيح کوتاهي در مورد وضعيت خودم و آن‌چه در اين روزها و ماهها گذشت، بدهم؛ از لحظات اضطراب، نگراني و بيم و اميد در مقابله با موانع و سختيهايي که دشمن ايجاد مي‌کرد. از اين که مانع خروج افراد مي‌شد و برخي را از فرودگاه برمي‌گرداند. از اذيت و آزار در هنگام خروج از ليبرتي و ممانعت از بردن وسايل شخصي و حتي ويلچر بيماران. از لحظاتي که ساير مجاهدان، در اعتراض به اين اقدامات، همگي متوقف می‌شدند و مخصوصاً به هنگام ممانعت از خروج يکنفر از عراق، سايرين هم حاضر به سفر  نمي شدند. از لحظاتي که خبر حمله به ستونهاي مجاهدين در مسير ليبرتي تا فرودگاه مي‌رسيد؛ تا لحظاتي که خبر حمله‌هاي موشکي و زميني به ليبرتي داده می‌شد، در حالي که همه مشغول جمع‌آوري وسايل و آماده‌سازي براي خروج بودند. هم‌چنين از لحظاتي که خبر حمله به چارترهاي حامل مجاهدين را دريافت مي‌کردم و دهها و صدها لحظات ديگر از همين قبيل .... که هر کدام با الزام يک واکنش سريع براي کارزارهاي گسترده همراه بود تا بتوان جلو خطرهاي بزرگتر و فاجعه را گرفت.
به‌اين مناسبت، مي‌خواهم از جانب مقاومت مردم ايران، از نخست‌وزير و دولت آلباني و خانم صدراعظم آلمان و همه کساني که در آلباني، عراق، آمريکا و اروپا و کميسارياي عالي پناهندگان به اين انتقال خطير ياري رساندند، صميمانه سپاسگزاري کنم. 
با گرم‌ترين درودها به هواداران مجاهدين در داخل ايران، که به‌خاطر اشرف و ليبرتي به اعتراض پرداختند و کساني که به همين خاطر به سالها زندان محکوم شدند.
درود بر شما اشرف‌نشان‌ها که در چهار گوشه جهان مدتهاي طولاني که تا به‌حال سابقه نداشت، تحصن و اعتصاب غذا کرديد. و شکر بيکران به‌پيشگاه خداي بزرگ که در کانون مهيب‌ترين بحران‌هاي خاورميانه، شيشه را در بغل سنگ نگاه داشت. و سرمايه معنوي و مبارزاتي و استراتژيکي ملت ايران را حفظ کرد.
در اين ۱۴سال، مجاهدين با پايداري در دل يک محاصره بي‌رحمانه، در حقيقت شعله‌هاي مبارزه براي آزادي را فروزان نگهداشتند و پرچم سرنگوني رژيم ولايت فقيه را پراهتزازتر برافراشتند.
استوارت هاليدي سفير پيشين آمريکا در ملل متحد يکبار گفت: «اين واقعاً مبارزه بزرگ زمان ماست و آنچه بر سر مجاهدين مي‌آيد و نحوه حل اين مسأله و اين‌که آينده ايران چگونه رقم مي‌خورد، واقعاً نقطه عطف قرن بيست و يکم است». من فکر مي‌کنم او واقعاً درست گفته است. و آینده آن را ثابت می‌کند.
اجازه بدهيد در این جا به‌طور خاص از نقش خواهرم  مژگان پارسايي جانشين رهبري مقاومت در اشرف و ليبرتي، از مسئول اول مجاهدین، خواهرم زهره اخياني و مسئولان اول قبلي مجاهدين، خواهرانم صديقه حسيني و فهيمه ارواني، قدرداني کنم. آن‌ها به اتفاق ۶ همرديف ديگر مسئول اول و همراه با برادران قهرمانشان مانند مهدي براعي، عباس داوري، محمود عطايي و محمد حیاتی، اين ۱۴سال زرين را در تاريخچة مجاهدين رقم زدند.

دوستان عزیز!
حالا دوران تازه‌يي آغاز شده است که سرلوحه‌اش پيشرفت همه‌جانبه براي سرنگوني ولايت فقيه است.
بيخود نيست که همين ديروز آخوند جنتي رئيس خبرگان و رئيس شوراي نگهبان رژيم پرده‌ها را کنار زد و گفت: اگر به مجاهدين مي‌خواستند مجال بيشتر بدهند و آنها را قتل عام نکنند، آنها اصلا ريشه نظام را مي‌کندند.
پس اصل موضوع نه اسلام بوده و نه قرآن، بلکه همان‌طور که خميني خودش مي‌گفت حفظ قدرت و حفظ رژيم به هر وسيله‌یی واجب‌ترين واجبات است. و اين‌طور بود که بزرگترين جنايت تاريخ معاصر ايران توسط اين دجال ضد بشر انجام شد.
اما بگذاريد براي خامنه‌اي و رئيس خبرگان و شوراي نگهبان او و همه آنها روشن کنم که: شوراي ملي مقاومت ايران و مجاهدين اينک براي پيکار پيش رو صدبار آبديده‌تر و محکمتر به پیش می تازند.
و در آخر، روي سخن‌ام با جوانان و اشرف‌نشان‌ها در داخل ايران است:‌ اين، به‌صدا درآمدن زنگ‌هاي دوران تغيير و دوران تهاجم و پيشروي است. پيام، هزار اشرف است. تکرار مي‌کنم: هزار اشرف، هم نقشه‌مسير آزادي است، هم نيروي خيزش عمومي و هم آن پتک گراني که بر سر ولايت فقيه فرود مي‌آيد.
قطعا، جنبش دادخواهي قتل‌عام‌شدگان و جنبشهايي که رژيم را به لرزه در بياورد يکي بعد از ديگري در راهست و هزار اشرف آماده است که هزار جبهة جديد را عليه رژيم ولايت فقيه بگشايد.
 سلام بر آزادی

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/fc63ebee-9dea-4487-b0bc-b3274afb205b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات