شکاف در رأس نظام آخوندی، به قاعده ولایت خامنهای یعنی حوزههای آخوندی نیز سرایت کرده است.
مدتهاست که سردمداران رژیم از جمله احمد خاتمی از جریان مخالف با ولیفقیه ارتجاع در حوزههای آخوندی صحبت میکنند. روشن است وقتی این مسأله به منابر میکشد و به بیرون درز میکند، بیانگر قوی بودن این جریان در حوزههاست و اینکه شقه تا اعماق رژیم سرایت کرده است.
ترس خامنهای، احمد خاتمی و دیگر آخوندهای وابسته به ولیفقیه ارتجاع این است که زاویه با ولایت خامنهای در حوزهها بیش از این عمیقتر شود.
این وضعیت را روزنامه جوان ارگان بسیج ضدخلقی در 11شهریور95 در مطلبی با عنوان پرمعنای ”حوزههای علمیه یک سکوت و یک سوال“ بهوضوح بازتاب داده است.
سوژه مقاله روزنامه جوان ظاهراً الم شنگههای آخوند علمالهدی در مورد فرهنگ و کنسرت و عدم حمایت حوزهها از او است، اما در عمق نگرانی اصلی این روزنامه باند خامنهای از ولایت لرزان خامنهای درحوزهها و عدم حمایت قاطع آنها از او در جنگ و جدالی است که در رأس نظام قرار دارد.
خلاصه حرفها و گلایههای روزنامه جوان از حوزه چنین است: ”میان این همه شبهههای دینی که ابزار کار اهل سیاست میشود، چرا اغلب حوزههای علمیه در سکوت هستند؟ یک نفر میگوید چیزی به نام حریم امام رضا (ع) نداریم و قم ساکت است، یکی دیگر میگوید کفران نعمت برجام عذاب الهی میآورد و قم ساکت است، قصاص زیر سؤال میرود، عدالت جنسیتی به شکل غربی مطرح میشود، علیه تفکیک جنسیتی موضعگیری میشود، همچنان صدایی شنیده نمیشود. همین روزها که امام جمعه مشهد بار حفظ حریم حضرت ثامنالائمه (ع) را به تنهایی بر دوش میکشد، در کنار تعدادی انگشتشمار از اهل رسانه. آیا دامنه موضعگیری آقایان باید محدود به قم شود یا تمامی جامعه اسلامی را دربر میگیرد؟ یا آنکه در برابر امام رضا مشهدیها فقط مسئولند و در برابر خواهر عظیمالشأن ایشان، فقط قمیها؟ ! فکر میکنم امروزی که قم در برابر حفظ حریم امام رضا (ع) ساکت است، فردا با چه توجیهی میخواهد حریم حضرت معصومه (س) را حفظ کند و از شبهه «اعتراض بهدلیل قرابت مکانی» خود را برهاند؟“
پیش از این آخوند احمد خاتمی امام جمعه نمره موقت خامنهای در تهران در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی شفقنا 21مرداد 95 از مخالفت سه جریان با ولایت خامنهای در حوزه شکایت کرده بود:
جریان اول: ””کسانی هستند که به صراحت در مصاف با ارزشهای انقلابی (بخوانید ولایت خامنهای) قرار گرفتند“.
جریان دوم: ”اما همان راه را دنبال میکنند اما به صراحت ابراز نمیکنند که میانهیی با ارزشهای انقلاب ندارند، این واقعیتی است که در سطح جامعه و حتی گاهی در عرصه تصمیمگیریها دیده میشود“.
جریان سوم: ”که در برابر آن نیز باید هوشیار بود، جریان بیتفاوتی در برابر انقلاب است، بنیان جریان بیتفاوتی به جدایی دین از سیاست میرسد باید به این واقعیت تلخ توجه داشته باشیم که اگر جریان بیتفاوت یا جریان اندک ضدیت با ولایت با اغواگری هایشان جان بگیرند حوزه علمیه غیر انقلابی میشود“.
چنین وضعیتی درحوزهها آن روی سکه ابراز وحشت خامنهای در مورد غیر انقلابی بودن (مخالفت با ولایت خامنهای) حوزهها است که در این رابطه گفت: ”گاه به صراحت با اصل انقلاب مخالفت میشود. اما گاهی غیرمستقیم با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود که باید در این زمینه حساس بود“.
قابل توجه اینکه اگر فرض کنیم که پایههای فکری نظام ننگین ولایتفقیه افکار خمینی بوده و این افکار در درون نظام هرمی را تشکیل میداده و قاعده این هرم حوزههای آخوندی بوده است اکنون وقتی به اعتراف سردمداران خود رژیم شکاف به این قاعده سرایت میکند، میتوان فهمید که شقه و شکاف چگونه موجودات نظام را تحت الشعاع قرار داده است.
مدتهاست که سردمداران رژیم از جمله احمد خاتمی از جریان مخالف با ولیفقیه ارتجاع در حوزههای آخوندی صحبت میکنند. روشن است وقتی این مسأله به منابر میکشد و به بیرون درز میکند، بیانگر قوی بودن این جریان در حوزههاست و اینکه شقه تا اعماق رژیم سرایت کرده است.
ترس خامنهای، احمد خاتمی و دیگر آخوندهای وابسته به ولیفقیه ارتجاع این است که زاویه با ولایت خامنهای در حوزهها بیش از این عمیقتر شود.
این وضعیت را روزنامه جوان ارگان بسیج ضدخلقی در 11شهریور95 در مطلبی با عنوان پرمعنای ”حوزههای علمیه یک سکوت و یک سوال“ بهوضوح بازتاب داده است.
سوژه مقاله روزنامه جوان ظاهراً الم شنگههای آخوند علمالهدی در مورد فرهنگ و کنسرت و عدم حمایت حوزهها از او است، اما در عمق نگرانی اصلی این روزنامه باند خامنهای از ولایت لرزان خامنهای درحوزهها و عدم حمایت قاطع آنها از او در جنگ و جدالی است که در رأس نظام قرار دارد.
خلاصه حرفها و گلایههای روزنامه جوان از حوزه چنین است: ”میان این همه شبهههای دینی که ابزار کار اهل سیاست میشود، چرا اغلب حوزههای علمیه در سکوت هستند؟ یک نفر میگوید چیزی به نام حریم امام رضا (ع) نداریم و قم ساکت است، یکی دیگر میگوید کفران نعمت برجام عذاب الهی میآورد و قم ساکت است، قصاص زیر سؤال میرود، عدالت جنسیتی به شکل غربی مطرح میشود، علیه تفکیک جنسیتی موضعگیری میشود، همچنان صدایی شنیده نمیشود. همین روزها که امام جمعه مشهد بار حفظ حریم حضرت ثامنالائمه (ع) را به تنهایی بر دوش میکشد، در کنار تعدادی انگشتشمار از اهل رسانه. آیا دامنه موضعگیری آقایان باید محدود به قم شود یا تمامی جامعه اسلامی را دربر میگیرد؟ یا آنکه در برابر امام رضا مشهدیها فقط مسئولند و در برابر خواهر عظیمالشأن ایشان، فقط قمیها؟ ! فکر میکنم امروزی که قم در برابر حفظ حریم امام رضا (ع) ساکت است، فردا با چه توجیهی میخواهد حریم حضرت معصومه (س) را حفظ کند و از شبهه «اعتراض بهدلیل قرابت مکانی» خود را برهاند؟“
پیش از این آخوند احمد خاتمی امام جمعه نمره موقت خامنهای در تهران در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی شفقنا 21مرداد 95 از مخالفت سه جریان با ولایت خامنهای در حوزه شکایت کرده بود:
جریان اول: ””کسانی هستند که به صراحت در مصاف با ارزشهای انقلابی (بخوانید ولایت خامنهای) قرار گرفتند“.
جریان دوم: ”اما همان راه را دنبال میکنند اما به صراحت ابراز نمیکنند که میانهیی با ارزشهای انقلاب ندارند، این واقعیتی است که در سطح جامعه و حتی گاهی در عرصه تصمیمگیریها دیده میشود“.
جریان سوم: ”که در برابر آن نیز باید هوشیار بود، جریان بیتفاوتی در برابر انقلاب است، بنیان جریان بیتفاوتی به جدایی دین از سیاست میرسد باید به این واقعیت تلخ توجه داشته باشیم که اگر جریان بیتفاوت یا جریان اندک ضدیت با ولایت با اغواگری هایشان جان بگیرند حوزه علمیه غیر انقلابی میشود“.
چنین وضعیتی درحوزهها آن روی سکه ابراز وحشت خامنهای در مورد غیر انقلابی بودن (مخالفت با ولایت خامنهای) حوزهها است که در این رابطه گفت: ”گاه به صراحت با اصل انقلاب مخالفت میشود. اما گاهی غیرمستقیم با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت میشود که باید در این زمینه حساس بود“.
قابل توجه اینکه اگر فرض کنیم که پایههای فکری نظام ننگین ولایتفقیه افکار خمینی بوده و این افکار در درون نظام هرمی را تشکیل میداده و قاعده این هرم حوزههای آخوندی بوده است اکنون وقتی به اعتراف سردمداران خود رژیم شکاف به این قاعده سرایت میکند، میتوان فهمید که شقه و شکاف چگونه موجودات نظام را تحت الشعاع قرار داده است.