در ادامه واکنشهای رسانهها، مهرهها و سران، مهرهها و رسانههای نظام آخوندی نسبت به انتشار نوار صوتی آقای منتظری، رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی هم به صحنه آمد، و از عملکرد نظام در آن دوره دفاع کرد و نسبت به فعالیتهای سازمان مجاهدین خلق ایران علیه رژیم، آه و فغان نمود.
رفسنجانی ضمن دفاع از چهره پلید خمینی و پسرش احمد شرح کشافی نیز از مقابله سازمان مجاهدین خلق ایران با نظام آخوندی از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی در بهمن ماه سال 57 تا کنون ارایه داد.
واقعیت این است که در سالهای اولیه انقلاب ضدسلطنتی سال 57 مشغله اصلی خمینی دجال، رفسنجانی و سایر سردمداران نظام آخوندی، چارهجویی و مقابله با نفوذ ایدئولوژیکی و اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران بهخصوص نفوذ رهبری آن در میان مردم بود.
در آن سالیان رفسنجانی یکی از رهبران حزب چماق به دستان (حزب موسوم به جمهوری اسلامی) بود که کار اصلی آن بسیج چماقداران در حمله به مراکز، تجمعات و متینگهای سازمان مجاهدین خلق ایران بود.
بنابراین او خیلی خوب مجاهدین و توان آنها را در مقاومت و نبرد با نظام آخوندی میشناسد و بیش از هرکس در رژیم واقف است که فعالیتهای مجاهدین چگونه رژیم را به فلاکت امروزی رسانده است.
با چنین زمینهیی است که رفسنجانی در حرفهای 6شهریور خود پس از آه و ناله نسبت به اقدامات ضدارتجاعی مجاهدین خلق از اول انقلاب ضدسلطنتی، نسبت به حمایت بینالمللی از مقاومت ایران و نسبت به جنبش دادخواهی قتلعام شدگان سال 67 و برگزاری نمایشگاه عکس شهیدان قتلعام در پاریس با سوزدل میگوید: ”اخیراً شهردار پاریس نمایشگاهی از بازسازی صحنههای اعدام آن زمان برگزار کرده است که حمایت از این گروه تروریستی در این مقطع، جای تعجب و تأمل دارد“.
نگرانی رفسنجانی بسیار واقعی است، زیرا این مقاومت محوری است که تمامی فعالیتها علیه رژیم در داخل کشور و در سطح بینالمللی را جهت میدهد. خصوصاً اینکه در جریان گردهمایی بزرگ سالانه مقاومت، اعتبار و حمایت منطقهیی و بینالمللی این مقاومت آنچنان بود که هنوز هم مقامات رژیم نسبت به آن ابراز وحشت میکنند.
نگرانی رفسنجانی آنجا مضاعف میشود که یک جنبش دادخواهی گسترده برای مواخذه سران رژیم، آمران و عاملان قتلعام زندانیان سیاسی در سال 68 در جریان است که نمایشگاه عکس شهیدان قتلعام در پاریس یکی از اقداماتی است که در این راستا صورت گرفته است.
وی در موضعگیریش علیه مجاهدین و دفاع از چهره کریه خمینی بیگدار به آب نزده، زیرا به این واقعیت نیز پی برده است که دیگر امکان کتمان وقایع قتلعام زندانیان وجود ندارد. لاجرم روزی میرسد که رژیم و سرانش از جمله رفسنجانی باید پاسخگوی فاجعه قتلعام زندانیان سیاسی و جنایت علیه بشریت باشند. لذا ناگزیرشده است شخصاً به صحنه بیاید و علیه مجاهدین عقده گشایی کند.
رفسنجانی ضمن دفاع از چهره پلید خمینی و پسرش احمد شرح کشافی نیز از مقابله سازمان مجاهدین خلق ایران با نظام آخوندی از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی در بهمن ماه سال 57 تا کنون ارایه داد.
واقعیت این است که در سالهای اولیه انقلاب ضدسلطنتی سال 57 مشغله اصلی خمینی دجال، رفسنجانی و سایر سردمداران نظام آخوندی، چارهجویی و مقابله با نفوذ ایدئولوژیکی و اجتماعی سازمان مجاهدین خلق ایران بهخصوص نفوذ رهبری آن در میان مردم بود.
در آن سالیان رفسنجانی یکی از رهبران حزب چماق به دستان (حزب موسوم به جمهوری اسلامی) بود که کار اصلی آن بسیج چماقداران در حمله به مراکز، تجمعات و متینگهای سازمان مجاهدین خلق ایران بود.
بنابراین او خیلی خوب مجاهدین و توان آنها را در مقاومت و نبرد با نظام آخوندی میشناسد و بیش از هرکس در رژیم واقف است که فعالیتهای مجاهدین چگونه رژیم را به فلاکت امروزی رسانده است.
با چنین زمینهیی است که رفسنجانی در حرفهای 6شهریور خود پس از آه و ناله نسبت به اقدامات ضدارتجاعی مجاهدین خلق از اول انقلاب ضدسلطنتی، نسبت به حمایت بینالمللی از مقاومت ایران و نسبت به جنبش دادخواهی قتلعام شدگان سال 67 و برگزاری نمایشگاه عکس شهیدان قتلعام در پاریس با سوزدل میگوید: ”اخیراً شهردار پاریس نمایشگاهی از بازسازی صحنههای اعدام آن زمان برگزار کرده است که حمایت از این گروه تروریستی در این مقطع، جای تعجب و تأمل دارد“.
نگرانی رفسنجانی بسیار واقعی است، زیرا این مقاومت محوری است که تمامی فعالیتها علیه رژیم در داخل کشور و در سطح بینالمللی را جهت میدهد. خصوصاً اینکه در جریان گردهمایی بزرگ سالانه مقاومت، اعتبار و حمایت منطقهیی و بینالمللی این مقاومت آنچنان بود که هنوز هم مقامات رژیم نسبت به آن ابراز وحشت میکنند.
نگرانی رفسنجانی آنجا مضاعف میشود که یک جنبش دادخواهی گسترده برای مواخذه سران رژیم، آمران و عاملان قتلعام زندانیان سیاسی در سال 68 در جریان است که نمایشگاه عکس شهیدان قتلعام در پاریس یکی از اقداماتی است که در این راستا صورت گرفته است.
وی در موضعگیریش علیه مجاهدین و دفاع از چهره کریه خمینی بیگدار به آب نزده، زیرا به این واقعیت نیز پی برده است که دیگر امکان کتمان وقایع قتلعام زندانیان وجود ندارد. لاجرم روزی میرسد که رژیم و سرانش از جمله رفسنجانی باید پاسخگوی فاجعه قتلعام زندانیان سیاسی و جنایت علیه بشریت باشند. لذا ناگزیرشده است شخصاً به صحنه بیاید و علیه مجاهدین عقده گشایی کند.