خواهر مجاهد زهره شفایی از شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران یکی دیگر سخنرانان گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس بود.
وی در سخنان خود با گرامیداشت یاد تمامی شهیدان راه آزادی خاطرات انگیزانندهیی از ۶عضو شهید خانواده خود را یادآوری کرد و گفت:
پدر، مادر، دو برادر، خواهرم و همسرش به همراه 120هزار نفر از بهترین فرزندان ایران اعدام شدند. وقتی در سال 1360پاسداران برای دستگیری مادرم آمدند او گفت، اینها آمدهاند مرا ببرند و من دیگر بر نمیگردم. در آن لحظه من گریه میکردم و مادرم را رها نمیکردم. پاسداران مادرم را به داخل ماشین بردند و دیگر او را ندیدم.
چند روز بعد، برادر دیگرم مجید را که شانزده ساله بود، دستگیر کردند.
خواهر مجاهد زهره شفایی در بخش دیگری از سخنانش با نقل خاطرهای از پدر شهیدش دکتر مرتضی شفایی و برادر شهیدش گفت: وقتی که پاسداران ماشین پدرم را آتش زده بودند، برادرم گفت:
وقتی کسی تصمیم میگیرد مبارزه کند، باید از همه چیزش بگذرد.
امروز ماشین آتش میزنند،
فردا ممکن است خانهات را مصادره کنند
و یک روز باید جانت را بدهی.
آزادی که بدون قیمت به دست نمیآید!
خواهر مجاهد زهره شفایی افزود: برادر دیگرم که دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود، زیر شکنجه بهشهادت رسید و یکماه بعد از او، تنها خواهرم مریم با همسرش بهشهادت رسید.
در زندان چندین بار پاسداران از پدر و مادرم میخواستند به تلویزیون بیایند و علیه مجاهدین صحبت کنند و در عوض اعدام نشوند.
حالا من میخواهم از طرف خانوادههای شهیدان به خواهران و بردارانم در زندانهای ایران درود بفرستم و بگویم صدای شما شنیده شد.
برادرانم در زندان مرکزی زاهدان گفتند، در این سی وهفت سال، رژیم به سرکوب زندانیان ادامه داده و هر کس دهان باز کند خفهاش میکنند.
زندانیان اهل تسنن، زندانیان وکیل آباد، هموطنان عرب و کرد و... نشان دادند که فرزندان ایران در هر جا که باشند دست از مقاومت بر نمیدارند.
چه زیبا گفت خواهر مریم: ما مقاومت را انتخاب کردیم.
نسل ”میتوان و باید“ در هر کجا و به هر شکلی که آرمان آزادی میطلبد، وارد میشود.
ما میخواهیم بهای آزادی را بپردازیم تا این زیباترین وطن را آزاد کنیم
خواهر مجاهد زهره شفایی سخنانش را با گرامیداشت یاد «تمامی گلهای بر سر دار رفته» و به امید آزادی ایران، پایان داد.
وی در سخنان خود با گرامیداشت یاد تمامی شهیدان راه آزادی خاطرات انگیزانندهیی از ۶عضو شهید خانواده خود را یادآوری کرد و گفت:
پدر، مادر، دو برادر، خواهرم و همسرش به همراه 120هزار نفر از بهترین فرزندان ایران اعدام شدند. وقتی در سال 1360پاسداران برای دستگیری مادرم آمدند او گفت، اینها آمدهاند مرا ببرند و من دیگر بر نمیگردم. در آن لحظه من گریه میکردم و مادرم را رها نمیکردم. پاسداران مادرم را به داخل ماشین بردند و دیگر او را ندیدم.
چند روز بعد، برادر دیگرم مجید را که شانزده ساله بود، دستگیر کردند.
خواهر مجاهد زهره شفایی در بخش دیگری از سخنانش با نقل خاطرهای از پدر شهیدش دکتر مرتضی شفایی و برادر شهیدش گفت: وقتی که پاسداران ماشین پدرم را آتش زده بودند، برادرم گفت:
وقتی کسی تصمیم میگیرد مبارزه کند، باید از همه چیزش بگذرد.
امروز ماشین آتش میزنند،
فردا ممکن است خانهات را مصادره کنند
و یک روز باید جانت را بدهی.
آزادی که بدون قیمت به دست نمیآید!
خواهر مجاهد زهره شفایی افزود: برادر دیگرم که دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود، زیر شکنجه بهشهادت رسید و یکماه بعد از او، تنها خواهرم مریم با همسرش بهشهادت رسید.
در زندان چندین بار پاسداران از پدر و مادرم میخواستند به تلویزیون بیایند و علیه مجاهدین صحبت کنند و در عوض اعدام نشوند.
حالا من میخواهم از طرف خانوادههای شهیدان به خواهران و بردارانم در زندانهای ایران درود بفرستم و بگویم صدای شما شنیده شد.
برادرانم در زندان مرکزی زاهدان گفتند، در این سی وهفت سال، رژیم به سرکوب زندانیان ادامه داده و هر کس دهان باز کند خفهاش میکنند.
زندانیان اهل تسنن، زندانیان وکیل آباد، هموطنان عرب و کرد و... نشان دادند که فرزندان ایران در هر جا که باشند دست از مقاومت بر نمیدارند.
چه زیبا گفت خواهر مریم: ما مقاومت را انتخاب کردیم.
نسل ”میتوان و باید“ در هر کجا و به هر شکلی که آرمان آزادی میطلبد، وارد میشود.
ما میخواهیم بهای آزادی را بپردازیم تا این زیباترین وطن را آزاد کنیم
خواهر مجاهد زهره شفایی سخنانش را با گرامیداشت یاد «تمامی گلهای بر سر دار رفته» و به امید آزادی ایران، پایان داد.