جنگ باندها برای به گردن هم انداختن تقصیر «فیشهای نجومی» و حقوقهای کلان مدیران، روز 8تیر در جلسهیی با حضور سران سه قوه رژیم که تحت عنوان «همایش هفته قوه قضاییه» برگزار شد، به اوج رسید. سردژخیم قضاییه که قبلاً در مورد حقوقهای نجومی گفته بود: «احساس فساد سیستماتیک نمیکنیم» . (5تیر95)، در این جلسه عوامل باند روحانی را مورد حمله قرار داد و گفت: «کسانی که از مواهب انقلاب به اندازه کافی بهرهمند شدهاند، امروز نقش اپوزیسیون پیدا کردهاند»، اینها که «اشرافیگری راه انداخته اند» بهتر است «به خودشان، آقازادههایشان و افرادی که با آنها در ارتباطند نگاه کنند» . متقابلاً رفسنجانی در همان روز 8تیر طی اطلاعیهیی که به نام دفترش صادر کرد باند خامنهای را هدف قرار داد و ضمن تلاش برای کوچک نمایی نوشت: «متأسفانه جناحهای سیاسی با بزرگنمایی و اغراقگویی سعی در تخطئه رقیب سیاسی خود دارند که بنا نبوده برای رعایت مصالح و منافع نظام و پرهیز از سیاهنمایی که نتیجهیی جز ناامیدی و یأس در مردم ندارد، پاسخی داده شود» .
به این ترتیب هر دو باند دچار یک تناقض واحد هستند. از یک طرف تلاش برای کوچک جلوه دادن پدیده تکان دهندهٴ «فیشهای نجومی» و از طرف دیگر تلاش برای زدن زیرآب باند رقیب با استفاده از همین پدیده.
سؤال: چرا سردمداران رژیم تلاش دارند این پدیده فاجعهبار را کوچک جلوه دهند؟
جواب را میتوان از خلال حرفهای خود سردمداران نظام پیدا کرد. مثلاً آنجا که آخوند آملی لاریجانی، میگوید: «چرا باید اعتماد مردم را متزلزل کنیم... نباید مسأله ملی با هر حادثهیی درست کرد» . (5تیر95) منظور آملی لاریجانی از تزلزل اعتماد مردم، افزایش تنفر و خشم مردم و نزدیک شدن به مرحله انفجار است. سایتها حکومتی وابسته به هر دوباند نظام از این نوع هشدارها پر است: «بین فقیر و غنی فاصله نجومی اتفاق افتاده است، فردی برای پول خورد تو جیبیش هزینههای میلیونی میکند و افرادی دیگر در یک وعده غذای روزمره خود ماندهاند» . (سایت حکومتی راه دانا-8تیر95) آری، وحشت از همین اختلاف نجومی طبقاتیست؛ اختلافی که از یک سو «حضرات حقوق نجومی بگیر، نه کار شاقّی انجام میدهند و نه باری از دوش مردم بر میدارند و مرتباً دنبال فزونخواهی و امتیازطلبی هستند (و) برخی از آنها... 50 الی 140 برابر یک شهروند معمولی حقوق میگیرند» (سایت حکومتی سراج24-8تیر95) و از طرف دیگر در نقطه مقابل این وضعیت «اشرافی»، برای نمونه در «محمود آباد تهران»، در یک کورهپزخانه «کارگرانی که (سن آنها) از ۳ سال شروع میشود تا ۷۰ و ۸۰ سال (کار میکنند)... کورههایی که از سال ۵۶ خاموش شدهاند، اما فقر و کودککار و دشواری و غم نان، هنوز آنجا ادامه دارد» . (سایت حکومتی سلامتنیوز-8تیر95) همین «اختلاف نجومی طبقاتیست» که مردم را بیش از پیش در مسیر قیام و انفجار قرار میدهد. بهویژه اینکه این روزها «جریانی که با انتشار این فیشها در اجتماع به راه انداخته، تبری شده که به جان اعتقادات و باورهای مردم و بهویژه نسل جوان افتاده است» (روزنامه حکومتی جوان-8تیر95) و «انتشار فیشهای حقوقی چند ده میلیونی، موج گستردهیی از نارضایتی را در میان مردم برانگیخته است» . (سایت حکومتی تحلیل ایران-6تیر95)
اما آیا سران نظام ولایت، میتوانند با این به صحنه آمدنها و توجیه کردنها، بر روی موضوع حقوقهای نجومی، سرپوش بگذارند؟ بهویژه «حالا که تشت حقوقهای نجومی از بام افتاده است» (سایت حکومتی سراج 24- 8تیر95) مگر میشود «ننگ فیشهای حقوقی 57ملیون تومانی مدیران نظام و از آن زشتتر، حق میلیونی اوقات فراغت فرزندانشان را با آب هفت دریا از چهره... نظام... شست؟ !» . (سایت حکومتی هلیل-7تیر95).
به این ترتیب روشن میشود که سردمداران نظام توان سرپوش گذاشتن بر روی پدیده تکان دهندهٴ «فیشهای نجومی» را ندارند. واقعیت این است که بهویژه در شرایطی که نظام «در شرایط حساس و خاصی قرار دارد» (خامنهای-25خرداد95)، این افشاگریها که حاصل جنگ و چنگ و دندان کشیدنهای باندهای متخاصم نظام است، تنها بنزینی بر روی آتش خشم مردم است. چرا که بنبست و شکاف درون رژیم را به نمایش میگذارد و مردم و بهویژه جوانان و دانشجویان، راه و بستر حرکت به سمت قیام را بهتر پیدا میکنند. برای همین بود که خامنهای در 29خرداد با نگرانی نسبت به خطر فعال شدن «گسستهای اجتماعی و قومی و مذهبی و سیاسی و جناحی» که به زلزله راه خواهد برد، هشدار داد.
به این ترتیب هر دو باند دچار یک تناقض واحد هستند. از یک طرف تلاش برای کوچک جلوه دادن پدیده تکان دهندهٴ «فیشهای نجومی» و از طرف دیگر تلاش برای زدن زیرآب باند رقیب با استفاده از همین پدیده.
سؤال: چرا سردمداران رژیم تلاش دارند این پدیده فاجعهبار را کوچک جلوه دهند؟
جواب را میتوان از خلال حرفهای خود سردمداران نظام پیدا کرد. مثلاً آنجا که آخوند آملی لاریجانی، میگوید: «چرا باید اعتماد مردم را متزلزل کنیم... نباید مسأله ملی با هر حادثهیی درست کرد» . (5تیر95) منظور آملی لاریجانی از تزلزل اعتماد مردم، افزایش تنفر و خشم مردم و نزدیک شدن به مرحله انفجار است. سایتها حکومتی وابسته به هر دوباند نظام از این نوع هشدارها پر است: «بین فقیر و غنی فاصله نجومی اتفاق افتاده است، فردی برای پول خورد تو جیبیش هزینههای میلیونی میکند و افرادی دیگر در یک وعده غذای روزمره خود ماندهاند» . (سایت حکومتی راه دانا-8تیر95) آری، وحشت از همین اختلاف نجومی طبقاتیست؛ اختلافی که از یک سو «حضرات حقوق نجومی بگیر، نه کار شاقّی انجام میدهند و نه باری از دوش مردم بر میدارند و مرتباً دنبال فزونخواهی و امتیازطلبی هستند (و) برخی از آنها... 50 الی 140 برابر یک شهروند معمولی حقوق میگیرند» (سایت حکومتی سراج24-8تیر95) و از طرف دیگر در نقطه مقابل این وضعیت «اشرافی»، برای نمونه در «محمود آباد تهران»، در یک کورهپزخانه «کارگرانی که (سن آنها) از ۳ سال شروع میشود تا ۷۰ و ۸۰ سال (کار میکنند)... کورههایی که از سال ۵۶ خاموش شدهاند، اما فقر و کودککار و دشواری و غم نان، هنوز آنجا ادامه دارد» . (سایت حکومتی سلامتنیوز-8تیر95) همین «اختلاف نجومی طبقاتیست» که مردم را بیش از پیش در مسیر قیام و انفجار قرار میدهد. بهویژه اینکه این روزها «جریانی که با انتشار این فیشها در اجتماع به راه انداخته، تبری شده که به جان اعتقادات و باورهای مردم و بهویژه نسل جوان افتاده است» (روزنامه حکومتی جوان-8تیر95) و «انتشار فیشهای حقوقی چند ده میلیونی، موج گستردهیی از نارضایتی را در میان مردم برانگیخته است» . (سایت حکومتی تحلیل ایران-6تیر95)
اما آیا سران نظام ولایت، میتوانند با این به صحنه آمدنها و توجیه کردنها، بر روی موضوع حقوقهای نجومی، سرپوش بگذارند؟ بهویژه «حالا که تشت حقوقهای نجومی از بام افتاده است» (سایت حکومتی سراج 24- 8تیر95) مگر میشود «ننگ فیشهای حقوقی 57ملیون تومانی مدیران نظام و از آن زشتتر، حق میلیونی اوقات فراغت فرزندانشان را با آب هفت دریا از چهره... نظام... شست؟ !» . (سایت حکومتی هلیل-7تیر95).
به این ترتیب روشن میشود که سردمداران نظام توان سرپوش گذاشتن بر روی پدیده تکان دهندهٴ «فیشهای نجومی» را ندارند. واقعیت این است که بهویژه در شرایطی که نظام «در شرایط حساس و خاصی قرار دارد» (خامنهای-25خرداد95)، این افشاگریها که حاصل جنگ و چنگ و دندان کشیدنهای باندهای متخاصم نظام است، تنها بنزینی بر روی آتش خشم مردم است. چرا که بنبست و شکاف درون رژیم را به نمایش میگذارد و مردم و بهویژه جوانان و دانشجویان، راه و بستر حرکت به سمت قیام را بهتر پیدا میکنند. برای همین بود که خامنهای در 29خرداد با نگرانی نسبت به خطر فعال شدن «گسستهای اجتماعی و قومی و مذهبی و سیاسی و جناحی» که به زلزله راه خواهد برد، هشدار داد.