با اینکه بیش از یک هفته از جانباختن 19سرباز در حادثهٴ تصادف اتوبوس سربازان در جادهٴ نی ریز – سیرجان میگذرد، اما این موضوع تبدیل به یکی از موضوعات مهم سیاسی و امنیتی برای رژیم آخوندی شده است.
روز هفتم تیر سایت حکومتی انقلاب نیوز وابسته به باند خامنهای در گزارشی نوشت: ”مرگ 19 سرباز ارتش در اثر سانحه رانندگی در روزهای قبل به یک سوژه و ابزار برای رسانههای ضدانقلاب تبدیل شد... دعوت به تجمع و روشن کردن شمع در میادین شهری یکی از ابزار تحریک احساسات است که ضدانقلاب در شبکههای اجتماعی سعی میکنند با دست آویز قرار دادن مرگ 19 سرباز ارتش بهرههای دیگر ببرند. جالب است که عدهیی در این میان بهشدت سعی دارند که مرگ این سربازان را سوء مدیریت اعلام کرده و بنیه و توان دفاعی کشورمان را زیر سؤال ببرند و همسو با دشمنان خارجی بر نظام فشار بیاورند“.
در حالی که باند خامنهای بهشدت از تجمعات مردمی برای اعتراض به قربانی شدن سربازان ابراز وحشت میکند، باند مقابل امنیتی کردن این موضوع را به ضرر نظام آخوندی ارزیابی میکند. از جمله سایت خرداد وابسته به باند روحانی – رفسنجانی مینویسد: ”چند روز پیش، پس از اعلام خبر جان باختن سربازان کشورمان بر اثر سانحه رانندگی نیز شهروندانی قصد تجمع در میدان ونک تهران را برای ابراز همدردی با خانوادههای آنان و روشن کردن شمع داشتند. پلیس مطابق معمول وارد عمل شد و از تجمع ممانعت بهعمل آورد“.
این رسانه حکومتی سپس با نصب کلیشه سایت باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به وزارت بدنام اطلاعات که در آن این عمل اجتماعی را نکوهش کرده، با عنوان ”تبعات برخورد نیروی انتظامی با تجمعات غیرسیاسی“ مینویسد ”ضرر برخوردهای اخیر با تجمعاتی که صرفاً واکنش شهروندان نسبت به مسائل اجتماعی هستند در طولانیمدت به افزایش شکافها میانجامد“.
در این میان انتشار برگهایی از دفتر خاطرات یکی از سربازان به نام امین انصاری جانباخته در حادثه تصادف اتوبوس، گوشهیی از عمق نارضایتی سربازان از نظام پوسیده ارتش تحتامر رژیم آخوندی را برملا کرد. از جمله در این نامه آمده است: ”امروز سهشنبه تاریخ۹۵/۴/۱ (اول تیر 95) ساعت 7شب است و در پادگان 05 (صفرپنج) کرمان جایگاه لاشخوران خشن همچنان منتطر اتوبوس هستیم تا بعد از دو ماه مشقت و خاری و فلاکت به خانه و کاشانه خویش برگردیم دو ماهی که همه جور برخورد بجز انسانیت دیدیم و آرزوی پرواز داشتیم. لحظات سختی که با فرماندهان خشن اینجا به پایان رسید. هماکنون لحظه پرواز است، پرواز از دیار لاشخوران و کفتاران خشنی که جز خشونت سلاحی دگر نداشتند. خوشحالم این لحظه که میخواهم به آغوش خانوادهام بعد از مدتها برگردم، این در حالی است که ما نباید امروز در پادگان میماندیم باید دیروز که 31خرداد بود ما را ترخیص میکردند اما بهدلیل عملیات روانی شدیدی که در اینجا حاکم است ما را دیروز ترخیص نکردند همه چیز را به خدای بزرگ میسپارم... سرگرد دهقان هیچوقت نمیبخشمت... به امید فردا.. امین انصاری“.
سؤال این است که چرا رژیم آخوندی از برگزاری مراسم بزرگداشت برای سربازانی که ظاهراً اسلحه برای همین رژیم به دست گرفتهاند وحشت دارد؟ و تلاش میکند این نوع اجتماعات را متفرق کند. در پاسخ به این سؤال باید به ماهیت نارضایتی سربازان و مردم از رژیم اشاره کرد. همه میدانند که جوانان را در این نظام بهزور به سربازی میبرند و کسی با میل خودش حاضر به سربازی دادن برای رژیم نیست. آنقدر که سالانه فروش سربازی به یک منبع درآمدی حدود یکهزار میلیارد تومانی برای کارگزاران رژیم تبدیل شده و سال به سال هم قیمت آن بیشتر میشود. البته خانوادههایی که توان پرداخت پول گزاف خرید سربازی را ندارند مجبورند فرزندانشان را به سربازی بفرستند. از طرف دیگر مناسبات وحشیانه و طبقاتی شدیدی که در سربازخانهها حاکم هست چشم سربازان را به ماهیت دیکتاتوری ولایتفقیه بیشتر روشن میکند و از عمق تحقیری که میشوند متنفرند. این موضوع آنقدر گسترده است که خبرگزاری حکومتی ایسنا در بهمن 93 در مورد سربازان فراری و بهاصطلاح خرید خدمت مینویسد: ”در پادگان از سربازان سؤال شد که چه کسی خسته است؟ به جای اینکه بگویند: دشمن! میگفتند: فقیر یا بیپول و شعارها عوض میشد“. این نارضایتها آنقدر عمیق است که سرکرده نیروی زمینی رژیم احمد رضا پوردستان، در مصاحبهای که با خبرگزاری حکومتی ایسنا روز هفتم تیر 95کرده در مورد فشارها و تحقیرهایی که در سربازی به سربازان وارد میکنند پاسخ داده و اعتراف کرده که: ”منکر وجود تخلفاتی نیستم اما اطمینان دارم این کارها توسط کادر رسمی نیست“. این حرفها برای چیست؟ برای اینکه خودشان میدانند که مردم ایران از جهنمی که به اسم سربازی برای جوانان ایران درست کردن متنفرند و حالا با کشته شدن سربازان در تصادف رانندگی بیشتر سر آن باز شده است. اما اینکه چرا برگزاری مراسم برای این سربازان اینقدر برای رژیم تهدید آمیزشده؟
دلیلش چیزی جز این نیست که جنس این تجمع جنس اعتراض است. برای اینکه مردم از هر فرصتی که به دست میآورند برای نشاندادن مخالفتشان با این رژیم استفاده میکنند. از طرف دیگر علاوه بر نارضایتی مشترک سربازان و مردم از رژیم، استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی برای این قبیل تجمعات رژیم را به وحشت بیشتری انداخته است. یعنی رژیم آخوندی آنقدر شکننده است که هر تجمعی از طریق شبکههای اجتماعی برایش هراس آورشده است. بهطوری که حتی مراسم گرفتن برای سربازان پادگانهای همین نظام را هم برنمیتابد. چون وقتی در دهها شهر کشور مردم توانی پیدا میکنند که سر قراری جمع شوند و مراسمی را که در آن حرف اعتراضی نهفته حتی اگر در ظاهر هم قابل تفسیر و تأویل باشد، باز هم برای رژیم قابلقبول نیست.
این رژیم حتی توان این را هم ندارد که چنین تجمعاتی را به قول خودش ”مدیریت“ کند و مثلاً به حساب اینکه قربانیان سرباز بودهاند، خودش هدایت این نوع تجمعات را به عهده بگیرد. اما خیلی خوب میداند هر تجمعی که مارک رژیم روی آن میخورد سوت و کور است و جز یک مشت مزدور و بسیجی و عوامل رژیم کس دیگری شرکت نمیکند. این همه مراسم برای کشته شدگانش در سوریه گرفته جز نفرت هیچ واکنش اجتماعی را بر نیانگیخته است. همچنین وقتی تجمعاتی از طریق شبکههای اجتماعی ساماندهی میشود، بهشدت اوضاع رژیم را به هم میریزد. بهطوری که حتی تجمع برای آب بازی و جشن و اعتراض به حقوق و سایر مشکلات صنفی با فراخوانها از طریق شبکههای اجتماعی برای رژیم غیرقابل تحمل است. البته رژیم آخوندی در برابر این تجمعات و اقدامات شبکههای اجتماعی تلاش زیادی میکند که با اعلام دستگیریهای گسترده در شهرهای مختلف ایجاد رعب کند. از جمله روز هفتم تیر فیروزآبادی دبیرشورای عالی فضای مجازی رژیم گفت: ”کسانی که در شبکههای اجتماعی فعالیت رسانهیی دارند باید خود را برای اخذ مجوز از این شورا آماده کنند“. یا یک دوجین آخوند حکومتی پیوسته در حال روضه خوانی علیه شبکههای اجتماعی در تلویزیون رژیم داد سخن میدهند. از جمله در همین هفته ناصر مکارم شیرازی مرجع حکومتی گفت: ”شبکههای اجتماعی هماکنون تبدیل به لجنزار شده و دشمن میخواهد بهوسیله آن نیروی جوانان را بگیرد“.
منتهی بهدلیل گستردگی شبکههای اجتماعی، همانقدر که رژیم توانست با اَعمال سرکوبگرانه جلو ماهواره را بگیرد، در اینجا هم میتواند. 21سال پیش در دورهٴ ریاستجمهوری آخوند رفسنجانی در سال 74، مجلس رژیم ضربالاجل یکماهه برای جمع کردن ماهواره گذاشته بود. بهرغم 21سال انواع و اقسام تهاجم وحشیانه به خانه مردم برای جمع کردن بشقابهای ماهوارهای، الآن تقریباً در هیچ خانهای نیست که ماهواره نباشد، در مورد شبکههای اجتماعی هم دود و دمهای رژیم هیچ مسألهای برایش حل نمیکند و از آنجا که در ماههای اخیر بستری هم برای تجمعات اعتراضی مردم و بهخصوص جوانان شده بیش از گذشته دیکتاتوری ولایتفقیه را به ترس و هراس انداخته زیرا این تجمعات که با فراخوانهای تلگرامی و سایر شبکههای اجتماعی داده میشود در حال گسترش است.
روز هفتم تیر سایت حکومتی انقلاب نیوز وابسته به باند خامنهای در گزارشی نوشت: ”مرگ 19 سرباز ارتش در اثر سانحه رانندگی در روزهای قبل به یک سوژه و ابزار برای رسانههای ضدانقلاب تبدیل شد... دعوت به تجمع و روشن کردن شمع در میادین شهری یکی از ابزار تحریک احساسات است که ضدانقلاب در شبکههای اجتماعی سعی میکنند با دست آویز قرار دادن مرگ 19 سرباز ارتش بهرههای دیگر ببرند. جالب است که عدهیی در این میان بهشدت سعی دارند که مرگ این سربازان را سوء مدیریت اعلام کرده و بنیه و توان دفاعی کشورمان را زیر سؤال ببرند و همسو با دشمنان خارجی بر نظام فشار بیاورند“.
در حالی که باند خامنهای بهشدت از تجمعات مردمی برای اعتراض به قربانی شدن سربازان ابراز وحشت میکند، باند مقابل امنیتی کردن این موضوع را به ضرر نظام آخوندی ارزیابی میکند. از جمله سایت خرداد وابسته به باند روحانی – رفسنجانی مینویسد: ”چند روز پیش، پس از اعلام خبر جان باختن سربازان کشورمان بر اثر سانحه رانندگی نیز شهروندانی قصد تجمع در میدان ونک تهران را برای ابراز همدردی با خانوادههای آنان و روشن کردن شمع داشتند. پلیس مطابق معمول وارد عمل شد و از تجمع ممانعت بهعمل آورد“.
این رسانه حکومتی سپس با نصب کلیشه سایت باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به وزارت بدنام اطلاعات که در آن این عمل اجتماعی را نکوهش کرده، با عنوان ”تبعات برخورد نیروی انتظامی با تجمعات غیرسیاسی“ مینویسد ”ضرر برخوردهای اخیر با تجمعاتی که صرفاً واکنش شهروندان نسبت به مسائل اجتماعی هستند در طولانیمدت به افزایش شکافها میانجامد“.
در این میان انتشار برگهایی از دفتر خاطرات یکی از سربازان به نام امین انصاری جانباخته در حادثه تصادف اتوبوس، گوشهیی از عمق نارضایتی سربازان از نظام پوسیده ارتش تحتامر رژیم آخوندی را برملا کرد. از جمله در این نامه آمده است: ”امروز سهشنبه تاریخ۹۵/۴/۱ (اول تیر 95) ساعت 7شب است و در پادگان 05 (صفرپنج) کرمان جایگاه لاشخوران خشن همچنان منتطر اتوبوس هستیم تا بعد از دو ماه مشقت و خاری و فلاکت به خانه و کاشانه خویش برگردیم دو ماهی که همه جور برخورد بجز انسانیت دیدیم و آرزوی پرواز داشتیم. لحظات سختی که با فرماندهان خشن اینجا به پایان رسید. هماکنون لحظه پرواز است، پرواز از دیار لاشخوران و کفتاران خشنی که جز خشونت سلاحی دگر نداشتند. خوشحالم این لحظه که میخواهم به آغوش خانوادهام بعد از مدتها برگردم، این در حالی است که ما نباید امروز در پادگان میماندیم باید دیروز که 31خرداد بود ما را ترخیص میکردند اما بهدلیل عملیات روانی شدیدی که در اینجا حاکم است ما را دیروز ترخیص نکردند همه چیز را به خدای بزرگ میسپارم... سرگرد دهقان هیچوقت نمیبخشمت... به امید فردا.. امین انصاری“.
سؤال این است که چرا رژیم آخوندی از برگزاری مراسم بزرگداشت برای سربازانی که ظاهراً اسلحه برای همین رژیم به دست گرفتهاند وحشت دارد؟ و تلاش میکند این نوع اجتماعات را متفرق کند. در پاسخ به این سؤال باید به ماهیت نارضایتی سربازان و مردم از رژیم اشاره کرد. همه میدانند که جوانان را در این نظام بهزور به سربازی میبرند و کسی با میل خودش حاضر به سربازی دادن برای رژیم نیست. آنقدر که سالانه فروش سربازی به یک منبع درآمدی حدود یکهزار میلیارد تومانی برای کارگزاران رژیم تبدیل شده و سال به سال هم قیمت آن بیشتر میشود. البته خانوادههایی که توان پرداخت پول گزاف خرید سربازی را ندارند مجبورند فرزندانشان را به سربازی بفرستند. از طرف دیگر مناسبات وحشیانه و طبقاتی شدیدی که در سربازخانهها حاکم هست چشم سربازان را به ماهیت دیکتاتوری ولایتفقیه بیشتر روشن میکند و از عمق تحقیری که میشوند متنفرند. این موضوع آنقدر گسترده است که خبرگزاری حکومتی ایسنا در بهمن 93 در مورد سربازان فراری و بهاصطلاح خرید خدمت مینویسد: ”در پادگان از سربازان سؤال شد که چه کسی خسته است؟ به جای اینکه بگویند: دشمن! میگفتند: فقیر یا بیپول و شعارها عوض میشد“. این نارضایتها آنقدر عمیق است که سرکرده نیروی زمینی رژیم احمد رضا پوردستان، در مصاحبهای که با خبرگزاری حکومتی ایسنا روز هفتم تیر 95کرده در مورد فشارها و تحقیرهایی که در سربازی به سربازان وارد میکنند پاسخ داده و اعتراف کرده که: ”منکر وجود تخلفاتی نیستم اما اطمینان دارم این کارها توسط کادر رسمی نیست“. این حرفها برای چیست؟ برای اینکه خودشان میدانند که مردم ایران از جهنمی که به اسم سربازی برای جوانان ایران درست کردن متنفرند و حالا با کشته شدن سربازان در تصادف رانندگی بیشتر سر آن باز شده است. اما اینکه چرا برگزاری مراسم برای این سربازان اینقدر برای رژیم تهدید آمیزشده؟
دلیلش چیزی جز این نیست که جنس این تجمع جنس اعتراض است. برای اینکه مردم از هر فرصتی که به دست میآورند برای نشاندادن مخالفتشان با این رژیم استفاده میکنند. از طرف دیگر علاوه بر نارضایتی مشترک سربازان و مردم از رژیم، استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی برای این قبیل تجمعات رژیم را به وحشت بیشتری انداخته است. یعنی رژیم آخوندی آنقدر شکننده است که هر تجمعی از طریق شبکههای اجتماعی برایش هراس آورشده است. بهطوری که حتی مراسم گرفتن برای سربازان پادگانهای همین نظام را هم برنمیتابد. چون وقتی در دهها شهر کشور مردم توانی پیدا میکنند که سر قراری جمع شوند و مراسمی را که در آن حرف اعتراضی نهفته حتی اگر در ظاهر هم قابل تفسیر و تأویل باشد، باز هم برای رژیم قابلقبول نیست.
این رژیم حتی توان این را هم ندارد که چنین تجمعاتی را به قول خودش ”مدیریت“ کند و مثلاً به حساب اینکه قربانیان سرباز بودهاند، خودش هدایت این نوع تجمعات را به عهده بگیرد. اما خیلی خوب میداند هر تجمعی که مارک رژیم روی آن میخورد سوت و کور است و جز یک مشت مزدور و بسیجی و عوامل رژیم کس دیگری شرکت نمیکند. این همه مراسم برای کشته شدگانش در سوریه گرفته جز نفرت هیچ واکنش اجتماعی را بر نیانگیخته است. همچنین وقتی تجمعاتی از طریق شبکههای اجتماعی ساماندهی میشود، بهشدت اوضاع رژیم را به هم میریزد. بهطوری که حتی تجمع برای آب بازی و جشن و اعتراض به حقوق و سایر مشکلات صنفی با فراخوانها از طریق شبکههای اجتماعی برای رژیم غیرقابل تحمل است. البته رژیم آخوندی در برابر این تجمعات و اقدامات شبکههای اجتماعی تلاش زیادی میکند که با اعلام دستگیریهای گسترده در شهرهای مختلف ایجاد رعب کند. از جمله روز هفتم تیر فیروزآبادی دبیرشورای عالی فضای مجازی رژیم گفت: ”کسانی که در شبکههای اجتماعی فعالیت رسانهیی دارند باید خود را برای اخذ مجوز از این شورا آماده کنند“. یا یک دوجین آخوند حکومتی پیوسته در حال روضه خوانی علیه شبکههای اجتماعی در تلویزیون رژیم داد سخن میدهند. از جمله در همین هفته ناصر مکارم شیرازی مرجع حکومتی گفت: ”شبکههای اجتماعی هماکنون تبدیل به لجنزار شده و دشمن میخواهد بهوسیله آن نیروی جوانان را بگیرد“.
منتهی بهدلیل گستردگی شبکههای اجتماعی، همانقدر که رژیم توانست با اَعمال سرکوبگرانه جلو ماهواره را بگیرد، در اینجا هم میتواند. 21سال پیش در دورهٴ ریاستجمهوری آخوند رفسنجانی در سال 74، مجلس رژیم ضربالاجل یکماهه برای جمع کردن ماهواره گذاشته بود. بهرغم 21سال انواع و اقسام تهاجم وحشیانه به خانه مردم برای جمع کردن بشقابهای ماهوارهای، الآن تقریباً در هیچ خانهای نیست که ماهواره نباشد، در مورد شبکههای اجتماعی هم دود و دمهای رژیم هیچ مسألهای برایش حل نمیکند و از آنجا که در ماههای اخیر بستری هم برای تجمعات اعتراضی مردم و بهخصوص جوانان شده بیش از گذشته دیکتاتوری ولایتفقیه را به ترس و هراس انداخته زیرا این تجمعات که با فراخوانهای تلگرامی و سایر شبکههای اجتماعی داده میشود در حال گسترش است.