ظریف باز هم زنجیرهیی از سفرها را در پیش گرفت و روز 4تیر سومین دور آن به پایان رسید. ظریف سه دور سفر اروپایی داشت و شرکت در اجلاس تاشکند که باید دید که این سفرها چه نتایجی داشته است؟
لازم به یادآوری است که ظریف روز 23خرداد گزارشی از سفر قبلی خود به مجلس ارتجاع داد و گفت: «(برجام) از نظر حقوقی قطعنامههای شورای امنیت را از بین برد. از نظر روانی هم سرازیر شدن هیأتهای اقتصادی نشانه امنیت در ایران است» ؛ یعنی حرف از یک اقدام عملی نزد. گفت «از نظر روانی!»، یا «از نظر حقوقی» . یعنی برگردان همان حرفی که خامنهای گفت، تحریمها تنها روی کاغذ برداشته شدند. اما در مورد این سفر آخرش به چند کشور اروپایی و در آخر هم به تاشکند، رسانهها، بهروشنی دستاوردش را بیان کردند. برای نمونه سایت دولتی رادیو فرانسه 3تیر درباره نتیجه سفر ظریف به پاریس و گدایی برای باز شدن راه بانکی، از قول یک دیپلومات فرانسوی گفت: «همه چیز یکروزه حل نخواهد شد» . پس این از نتیجه سفر ظریف به فرانسه. بعد در تاشکند، رژیم میخواست امسال هر طور شده، عضو اصلی پیمان شانگهای بشود. اما نتیجه چه شد؟ تلویزیون رژیم شب 4تیر گفت: «برخی رسانهها (از) رد این درخواست و خروج وزیر خارجه از نشست به نشانهٴ اعتراض خبر دادند» . حالا جالب اینجاست، برای اینکه صورت خودشان را با سیلی سرخ نگهدارند، امروز صبح یکباره خبر دادند: «(این اجلاس) با تأکید سران... مبنی بر لزوم تسریع در پیوستن رسمی تهران به این تشکل... پایان یافت!» . یعنی باز هم جلوی رژیم آبنباتی نسیه انداختند و ظریف هم دست از پا درازتر به تهران برگشت.
این سفرها و نتایج آنها باعث تشدید جنگ باندی در درون نظام شد. از آنجا که رژیم یک دستگاه چندپاره هست و باندهای درونی آن، منتظرند از رقیب گزک بگیرند تا در جنگ قدرت از آن استفاده کنند. برای همین، الآن که رژیم در شرایط خفگی و باتلاق برجامی که در آن گیر کرده، دست و پا میزند تا راهنفسی برایش باز شود، یعنی همین سفرهای زنجیرهیی ظریف، وقتی به جایی نمیرسد، تضاد به درون خودش سرشکن میشود و بهصورت تعمیق شقه و تشدید جنگ باندی، بیرون میزند. برای همین، هنوز ظریف از تاشکند برنگشته، شاهد حمله باند رقیب هستیم.
قابل توجه اینکه رژیم که به حمایت روسیه برای تضمین پذیرفته شدن در پیمان شانگهای خیلی چشم دوخته بود، نتوانست عضویت در این پیمان را به دست بیاورد. مشخصاً در این زمینه آنچه قابل تأمل بود موضع چین بود. چون در حال حاضر در پیمان شانگهای، هژمونی بیشتر، دست چین است، چین هم دیروز با عضویت رژیم موافقت نکرد. این موضوع نشان میدهد هر چند چین در جبهه سیاسی، در مورد رژیم تقریباً خنثیست؛ اما در جبهه اقتصادی بیشتر در جبهه آمریکا است که البته دولت آمریکا هم بهشدت زیر فشار کنگره و افکار عمومی، برای فشار بیشتر به رژیم است. برای همین بود که حمایت روسیه از رژیم هم، دردی را دوا نکرد.
بنابراین همه تلاش رژیم برای گشودن راه نفس عملاً به نتیجه نرسید و اگر سؤال شود پس وضعیت چه چشماندازی دارد، باید گفت که موضوع اصلی همان دوراهی است که در برابر رژیم قرار دارد، دوراهی فشار یا تسلیم که خامنهای اول فرودین آن را تئوریزه کرد. یک راه این است که هر چه بیشتر در میز آمریکا و طرفهای مقابل برود، یعنی تندادن به برجامهای بعدی. که مادهٴ آن زهر منطقهیی است که نشانههایی از آن را در همین سفر ظریف و در حرفهایش دیدیم. اگر هم این مسیر را نرود، یعنی از پا درآمدن بهخاطر خفگی در باتلاق برجام.
حالا آیا اگر رژیم زهر منطقهیی را بپذیرد واقعاً راهش باز میشود؟ پاسخ این است که باید دید آخر این مسیر کجاست. خود خامنهای انتهای مسیر زهرخوری را روز 25خرداد بهتر از همه ترسیم کرد و گفت «تنزل بیپایان» . نهایت تنزل بیپایان را هم ولیفقیه ارتجاع نشان داد، او گفت: از اتمی شروع میشود، بعد حقوقبشر، بعد شورای نگهبان و بعد هم «موضوع ولایت فقیه و در نهایت قانون اساسی و حاکمیت اسلام» . یعنی سرنگونی نظام ولایت!
لازم به یادآوری است که ظریف روز 23خرداد گزارشی از سفر قبلی خود به مجلس ارتجاع داد و گفت: «(برجام) از نظر حقوقی قطعنامههای شورای امنیت را از بین برد. از نظر روانی هم سرازیر شدن هیأتهای اقتصادی نشانه امنیت در ایران است» ؛ یعنی حرف از یک اقدام عملی نزد. گفت «از نظر روانی!»، یا «از نظر حقوقی» . یعنی برگردان همان حرفی که خامنهای گفت، تحریمها تنها روی کاغذ برداشته شدند. اما در مورد این سفر آخرش به چند کشور اروپایی و در آخر هم به تاشکند، رسانهها، بهروشنی دستاوردش را بیان کردند. برای نمونه سایت دولتی رادیو فرانسه 3تیر درباره نتیجه سفر ظریف به پاریس و گدایی برای باز شدن راه بانکی، از قول یک دیپلومات فرانسوی گفت: «همه چیز یکروزه حل نخواهد شد» . پس این از نتیجه سفر ظریف به فرانسه. بعد در تاشکند، رژیم میخواست امسال هر طور شده، عضو اصلی پیمان شانگهای بشود. اما نتیجه چه شد؟ تلویزیون رژیم شب 4تیر گفت: «برخی رسانهها (از) رد این درخواست و خروج وزیر خارجه از نشست به نشانهٴ اعتراض خبر دادند» . حالا جالب اینجاست، برای اینکه صورت خودشان را با سیلی سرخ نگهدارند، امروز صبح یکباره خبر دادند: «(این اجلاس) با تأکید سران... مبنی بر لزوم تسریع در پیوستن رسمی تهران به این تشکل... پایان یافت!» . یعنی باز هم جلوی رژیم آبنباتی نسیه انداختند و ظریف هم دست از پا درازتر به تهران برگشت.
این سفرها و نتایج آنها باعث تشدید جنگ باندی در درون نظام شد. از آنجا که رژیم یک دستگاه چندپاره هست و باندهای درونی آن، منتظرند از رقیب گزک بگیرند تا در جنگ قدرت از آن استفاده کنند. برای همین، الآن که رژیم در شرایط خفگی و باتلاق برجامی که در آن گیر کرده، دست و پا میزند تا راهنفسی برایش باز شود، یعنی همین سفرهای زنجیرهیی ظریف، وقتی به جایی نمیرسد، تضاد به درون خودش سرشکن میشود و بهصورت تعمیق شقه و تشدید جنگ باندی، بیرون میزند. برای همین، هنوز ظریف از تاشکند برنگشته، شاهد حمله باند رقیب هستیم.
قابل توجه اینکه رژیم که به حمایت روسیه برای تضمین پذیرفته شدن در پیمان شانگهای خیلی چشم دوخته بود، نتوانست عضویت در این پیمان را به دست بیاورد. مشخصاً در این زمینه آنچه قابل تأمل بود موضع چین بود. چون در حال حاضر در پیمان شانگهای، هژمونی بیشتر، دست چین است، چین هم دیروز با عضویت رژیم موافقت نکرد. این موضوع نشان میدهد هر چند چین در جبهه سیاسی، در مورد رژیم تقریباً خنثیست؛ اما در جبهه اقتصادی بیشتر در جبهه آمریکا است که البته دولت آمریکا هم بهشدت زیر فشار کنگره و افکار عمومی، برای فشار بیشتر به رژیم است. برای همین بود که حمایت روسیه از رژیم هم، دردی را دوا نکرد.
بنابراین همه تلاش رژیم برای گشودن راه نفس عملاً به نتیجه نرسید و اگر سؤال شود پس وضعیت چه چشماندازی دارد، باید گفت که موضوع اصلی همان دوراهی است که در برابر رژیم قرار دارد، دوراهی فشار یا تسلیم که خامنهای اول فرودین آن را تئوریزه کرد. یک راه این است که هر چه بیشتر در میز آمریکا و طرفهای مقابل برود، یعنی تندادن به برجامهای بعدی. که مادهٴ آن زهر منطقهیی است که نشانههایی از آن را در همین سفر ظریف و در حرفهایش دیدیم. اگر هم این مسیر را نرود، یعنی از پا درآمدن بهخاطر خفگی در باتلاق برجام.
حالا آیا اگر رژیم زهر منطقهیی را بپذیرد واقعاً راهش باز میشود؟ پاسخ این است که باید دید آخر این مسیر کجاست. خود خامنهای انتهای مسیر زهرخوری را روز 25خرداد بهتر از همه ترسیم کرد و گفت «تنزل بیپایان» . نهایت تنزل بیپایان را هم ولیفقیه ارتجاع نشان داد، او گفت: از اتمی شروع میشود، بعد حقوقبشر، بعد شورای نگهبان و بعد هم «موضوع ولایت فقیه و در نهایت قانون اساسی و حاکمیت اسلام» . یعنی سرنگونی نظام ولایت!