آخوند عباس نبوی از باند خامنهای، در پاسخ به اظهارات رفسنجانی درباره کودتای موسوم به انقلاب فرهنگی این حرف او را به راه خودزنی در حمام فین خود ساخته تشبیه کرد. این آخوند باند خامنهای ضمن برملا کردن نقشه خمینی دجال در سرکوب دانشگاههای کشور نوشته است: «در سال 1359 و تأکید خمینی بر اینکه باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بهوجود آید درخواست دیدار و جلسه با حضرتعالی را تقدیم نمودیم و با درخواست در اولین فرصت ممکن موافقت فرمودید.
جلسه با حضرتعالی در اوایل هفته دوم فروردین 59 در منزل خودتان در قلهک ساعت 6 اول صبح برگزار شد. ما تصمیم به آغاز حرکت انقلاب فرهنگی از نقطه تعطیلی دانشگاهها تا انجام تحولی جدی و سپس بازگشایی دانشگاه هاست و آمدهایم که شما را مطلع کنیم تا ماهیت حرکت را بشناسید و هر گونه صلاح میدانید این طرح جنبش دانشجویی را خدمت امام مطرح کنید. خدمت حضرتعالی توضیح مفصلی دادیم که پیام امام روشن و واضح است و سکوت و بیتوجهی نسبت به این پیام بسیار مهم قابلقبول نیست.
گفتید اول باید خودم قانع شوم. تأکید کردید که اصل پیام امام و ضرورت تحول فرهنگی را از لحاظ فکری قبول دارید ولی بهدلیل آشفتگیهای کشور در سال 58، انجام حرکت انقلابی را در شرایط کنونی به صلاح نمیدانید.
جمع بندی کردید که بنابراین در شرایط فعلی با انجام حرکت انقلاب فرهنگی مورد نظر ما مخالفید.
بحث ادامه پیدا کرد و دوباره فرمودید چهل درصد قانع شدم و در انتها فرمودید از پنجاه درصد بالاتر نمیروم.
خدمت حضرتعالی عرض کردیم که ما صرفاً برای قانع کردن حضرتعالی خدمت نرسیدیم بلکه درخواستمان از شما این است که در ملاقات حضوری خدمت امام برسید.
گوشی تلفن کنار دستتان را برداشتید و به جماران زنگ زدید و گفتید امام فرمودهاند این حرکت باید انجام شود و حتی اگر دانشجویان برای تحقق آن خون بدهند ارزش دارد.
حضرت آقای هاشمی رفسنجانی، میدانید و میدانیم که در این سه دهه و نیم انقلابیون شرمنده و پشیمان کم نداشتهایم، اما اینجانب تا جایی که امروزه مطلع هستم اکنون تقریباً همه بر ضرورت و آثار پر بار این حرکت تأکید کرده و میکنند. این استغفار و پشیمانی حضرتعالی را چگونه باید توصیف کرد؟ !
چه کنیم که حضرت آقای هاشمی رفسنجانی هر چه بگوید ولو ناروا و هر اقدامی بفرماید ولو نابخشودنی، بخش مهمی از شناسنامه انقلاب اسلامی ماست و حفظ شأن و حرمتش ضرورت اجتنابناپذیر ماست و حتی در موقع رگ زنی در حمام فین خودساختهاش، تنها کاری که از دست ما برمیآید قرار دادن مچ دستمان بهجای مچ دست حضرت ایشان به زیر تیغ تیز بیرحم است!».
جلسه با حضرتعالی در اوایل هفته دوم فروردین 59 در منزل خودتان در قلهک ساعت 6 اول صبح برگزار شد. ما تصمیم به آغاز حرکت انقلاب فرهنگی از نقطه تعطیلی دانشگاهها تا انجام تحولی جدی و سپس بازگشایی دانشگاه هاست و آمدهایم که شما را مطلع کنیم تا ماهیت حرکت را بشناسید و هر گونه صلاح میدانید این طرح جنبش دانشجویی را خدمت امام مطرح کنید. خدمت حضرتعالی توضیح مفصلی دادیم که پیام امام روشن و واضح است و سکوت و بیتوجهی نسبت به این پیام بسیار مهم قابلقبول نیست.
گفتید اول باید خودم قانع شوم. تأکید کردید که اصل پیام امام و ضرورت تحول فرهنگی را از لحاظ فکری قبول دارید ولی بهدلیل آشفتگیهای کشور در سال 58، انجام حرکت انقلابی را در شرایط کنونی به صلاح نمیدانید.
جمع بندی کردید که بنابراین در شرایط فعلی با انجام حرکت انقلاب فرهنگی مورد نظر ما مخالفید.
بحث ادامه پیدا کرد و دوباره فرمودید چهل درصد قانع شدم و در انتها فرمودید از پنجاه درصد بالاتر نمیروم.
خدمت حضرتعالی عرض کردیم که ما صرفاً برای قانع کردن حضرتعالی خدمت نرسیدیم بلکه درخواستمان از شما این است که در ملاقات حضوری خدمت امام برسید.
گوشی تلفن کنار دستتان را برداشتید و به جماران زنگ زدید و گفتید امام فرمودهاند این حرکت باید انجام شود و حتی اگر دانشجویان برای تحقق آن خون بدهند ارزش دارد.
حضرت آقای هاشمی رفسنجانی، میدانید و میدانیم که در این سه دهه و نیم انقلابیون شرمنده و پشیمان کم نداشتهایم، اما اینجانب تا جایی که امروزه مطلع هستم اکنون تقریباً همه بر ضرورت و آثار پر بار این حرکت تأکید کرده و میکنند. این استغفار و پشیمانی حضرتعالی را چگونه باید توصیف کرد؟ !
چه کنیم که حضرت آقای هاشمی رفسنجانی هر چه بگوید ولو ناروا و هر اقدامی بفرماید ولو نابخشودنی، بخش مهمی از شناسنامه انقلاب اسلامی ماست و حفظ شأن و حرمتش ضرورت اجتنابناپذیر ماست و حتی در موقع رگ زنی در حمام فین خودساختهاش، تنها کاری که از دست ما برمیآید قرار دادن مچ دستمان بهجای مچ دست حضرت ایشان به زیر تیغ تیز بیرحم است!».