کیمیای تعادل آنچنان کارآمد است که حتی میتواند عید مردم را هم به عزا تبدیل کند، البته این چیزی است که همه باور میکنند و نیازی به اثبات ندارد، اما برای مستند کردن اتهام! بیلان یکماهه زیر را هم نگاه کنید و تا آخر سالش را از همین ”بهار“ش، بخوانید.
رژیم سال 95 را با اعدامهای شتابزده در فردای تعطیلات عید شروع کرد،
روز 4فروردین شورای حقوقبشر مللمتحد در نشست خود، مأموریت گزارشگر ویژه حقوقبشر برای ایران را، به مدت یک سال دیگر تمدید کرد. اما عطش رژیم برای اعدام کردن مردم، آنچنان بالا بود که همان روز 6فروردین از اعدام قریبالوقوع یک نوجوان کرد خبر داد
عفو بینالملل داشت به آن حکم اعتراض میکرد که روز 16فروردین خبر رسید سه هموطن عرب به اعدام محکوم شدهاند.
دو روز بعد دوباره عفو بینالملل داشت از افزایش اعدامها در ایران ابراز نگرانی میکرد و میگفت در سال گذشته 977تن در ایران اعدام شدهاند. غافل از آنکه این عدد فقط شامل کسانیست که اسامیشان اعلام شده، و گرنه که تعداد اعدام شدگان، بسا بیشتر از اینهاست.
هشت نه روز قبل از این، شورای ملی مقاومت در اطلاعیهای به تاریخ 9فروردین خبر داده بود که تنها در زندان سنندج، بیش از 110 زندانی محکوم به اعدام وجود دارد که برخی از آنها هنگام ارتکاب جرم کمتر از 18سال سن داشتهاند. این اشاره به همان حکم اعدام 6فروردین بود که یک جوان کرد را که در زمان ارتکاب جرم، نابالغ بوده، نگهداشته بودند تا پس از رسیدن به سن بلوغ، اعدام کنند که متأسفانه همین کار را هم کردند.
همان اطلاعیه افزوده بود: آمار واقعی اعدامها در دوران ریاستجمهوری روحانی به بیش از 2300نفر اعدام شده میرسد. تعدادی که در 25سال گذشته سابقه نداشته! (اطلاعیهٴ شورای ملی مقاومت 18فروردین95)
به هرحال، دو روز بعد، یعنی روز 21فروردین شورای ملی مقاومت، در اطلاعیهٴ دیگری، از اعدام یک دانشجوی 28ساله به بهانهٴ قاچاق مواد مخدر، در آستانهٴ سفر نخست وزیر ایتالیا و موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا خبر داد (بگذریم که به استناد اسنادی که در همان اطلاعیه به آنها اشاره شده بود، واقعیت امر از سیاسی بودن اتهام آن دانشجو حکایت داشت).
4روز بعد، باز هم دبیرخانه شورای ملی مقاومت از اعدام 14نفر دیگر، همزمان با سفرهای دیپلوماتیک مقامات اروپایی به تهران خبر داد و اعتراض کرد. نخستوزیر ایتالیا و موگرینی پیشاپیش خبر شده بودند که فرش سرخی که در ”فرودگاه مهرآباد“ زیرپایشان میاندازند، با خون مردم ایران رنگین شده، هنرمندان و روشنفکران ایتالیایی همه چیز را در اینمورد در یک نامه سرگشاده به نخست وزیرشان نوشته و اعتراض کرده بودند اما مزة ”نفت مفت“ ظاهراً بیش از این حرفها میارزد.
بهرغم همهٴ اینها، اینک کار به جایی رسیده که سبعیت بیخاصیت اعدام، آنچنان که آخوندها انتظارش را داشتند کارساز نشده و این چاقو هم ظاهراً از ”تیزی“ افتاده تا جایی که روز 29فروردین یکی از عناصر باند مغلوب رژیم در نامه سرگشادهای به کیهان خامنهای (گرچه که دربارهٴ مفاسد اقتصادی صحبت میکرد اما نکته قابل توجهی دربارهٴ اعدام در ایران نوشت و) گفت: این همه زدن و بستن و گرفتن و اعدام و داغ و درفش کارساز نبوده! (روزنامه حکومتی آرمان 29فروردین95)
در چنین حال و هوایی، فروردین تمام شد و روز 30فروردین ”لاریجانی قضاییه؟! “ بر استمرار اعدامها در ایران تأکید کرد و در واکنش به گزارش حقوقبشر آمریکا، از اساس منکر اعدام در ایران شد و گفت: ما، در ایران اعدام نداریم بلکه فقط قصاص میکنیم! و سرانجام به آخرین روز فروردینماه رسیده بودیم که رئیس پلیس رژیم در تهران از آغاز بهکار هفت هزار مأمور نا محسوس پلیس امنیت در تهران خبر داد. (منبع جهان صنعت31فروردین95)
و به این ترتیب فروردین 95 همانطور که با اعدام و سرکوب شروع شده بود، با اعدام و سرکوب هم تمام شد. و جای خود را به اردیبهشت داد تا آخوندهای معتدل! با سرکوب در خیابانها و دستگیری گسترده مردم، بخت خود را در سرکوب مردم و بستن فضای جامعه خواهان تغییر باز هم بیازمایند.
نکته آخر اینکه: اعداد و ارقامی که در این گزارش آمده، نشاندهندهٴ همهٴ اعدامها نیست اما نشاندهندهٴ همهٴ توان رژیم برای سرکوب نیست! اینرا بخوانید:
سال گذشته معاونت قوه قضاییه رژیم ضمن اعلام خبر دستگیری یک میلیون و ششصد و شصت و هشت هزار و ششصد و پنجاه وشش نفر گفته بود: ”بیش از این نمیتوان دستگیر کرد، چون توانش را نداریم! “ (خبرگزاری حکومتی ایسنا 24مرداد 94).
شنیدن این حرف بلافاصله شنونده را متوجه این نکته میکند که: ”توان“ تورا فهمیدیم، حالا نوبت مردم است. راستی توان مردم چقدر است؟ سوالی که جوابش را پیشاپیش تاریخ داده: آنقدر که سر هر دیکتاتور شیادی را با کمی پایین و بالا، ”زیر آب“ کنند.
رژیم سال 95 را با اعدامهای شتابزده در فردای تعطیلات عید شروع کرد،
روز 4فروردین شورای حقوقبشر مللمتحد در نشست خود، مأموریت گزارشگر ویژه حقوقبشر برای ایران را، به مدت یک سال دیگر تمدید کرد. اما عطش رژیم برای اعدام کردن مردم، آنچنان بالا بود که همان روز 6فروردین از اعدام قریبالوقوع یک نوجوان کرد خبر داد
عفو بینالملل داشت به آن حکم اعتراض میکرد که روز 16فروردین خبر رسید سه هموطن عرب به اعدام محکوم شدهاند.
دو روز بعد دوباره عفو بینالملل داشت از افزایش اعدامها در ایران ابراز نگرانی میکرد و میگفت در سال گذشته 977تن در ایران اعدام شدهاند. غافل از آنکه این عدد فقط شامل کسانیست که اسامیشان اعلام شده، و گرنه که تعداد اعدام شدگان، بسا بیشتر از اینهاست.
هشت نه روز قبل از این، شورای ملی مقاومت در اطلاعیهای به تاریخ 9فروردین خبر داده بود که تنها در زندان سنندج، بیش از 110 زندانی محکوم به اعدام وجود دارد که برخی از آنها هنگام ارتکاب جرم کمتر از 18سال سن داشتهاند. این اشاره به همان حکم اعدام 6فروردین بود که یک جوان کرد را که در زمان ارتکاب جرم، نابالغ بوده، نگهداشته بودند تا پس از رسیدن به سن بلوغ، اعدام کنند که متأسفانه همین کار را هم کردند.
همان اطلاعیه افزوده بود: آمار واقعی اعدامها در دوران ریاستجمهوری روحانی به بیش از 2300نفر اعدام شده میرسد. تعدادی که در 25سال گذشته سابقه نداشته! (اطلاعیهٴ شورای ملی مقاومت 18فروردین95)
به هرحال، دو روز بعد، یعنی روز 21فروردین شورای ملی مقاومت، در اطلاعیهٴ دیگری، از اعدام یک دانشجوی 28ساله به بهانهٴ قاچاق مواد مخدر، در آستانهٴ سفر نخست وزیر ایتالیا و موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا خبر داد (بگذریم که به استناد اسنادی که در همان اطلاعیه به آنها اشاره شده بود، واقعیت امر از سیاسی بودن اتهام آن دانشجو حکایت داشت).
4روز بعد، باز هم دبیرخانه شورای ملی مقاومت از اعدام 14نفر دیگر، همزمان با سفرهای دیپلوماتیک مقامات اروپایی به تهران خبر داد و اعتراض کرد. نخستوزیر ایتالیا و موگرینی پیشاپیش خبر شده بودند که فرش سرخی که در ”فرودگاه مهرآباد“ زیرپایشان میاندازند، با خون مردم ایران رنگین شده، هنرمندان و روشنفکران ایتالیایی همه چیز را در اینمورد در یک نامه سرگشاده به نخست وزیرشان نوشته و اعتراض کرده بودند اما مزة ”نفت مفت“ ظاهراً بیش از این حرفها میارزد.
بهرغم همهٴ اینها، اینک کار به جایی رسیده که سبعیت بیخاصیت اعدام، آنچنان که آخوندها انتظارش را داشتند کارساز نشده و این چاقو هم ظاهراً از ”تیزی“ افتاده تا جایی که روز 29فروردین یکی از عناصر باند مغلوب رژیم در نامه سرگشادهای به کیهان خامنهای (گرچه که دربارهٴ مفاسد اقتصادی صحبت میکرد اما نکته قابل توجهی دربارهٴ اعدام در ایران نوشت و) گفت: این همه زدن و بستن و گرفتن و اعدام و داغ و درفش کارساز نبوده! (روزنامه حکومتی آرمان 29فروردین95)
در چنین حال و هوایی، فروردین تمام شد و روز 30فروردین ”لاریجانی قضاییه؟! “ بر استمرار اعدامها در ایران تأکید کرد و در واکنش به گزارش حقوقبشر آمریکا، از اساس منکر اعدام در ایران شد و گفت: ما، در ایران اعدام نداریم بلکه فقط قصاص میکنیم! و سرانجام به آخرین روز فروردینماه رسیده بودیم که رئیس پلیس رژیم در تهران از آغاز بهکار هفت هزار مأمور نا محسوس پلیس امنیت در تهران خبر داد. (منبع جهان صنعت31فروردین95)
و به این ترتیب فروردین 95 همانطور که با اعدام و سرکوب شروع شده بود، با اعدام و سرکوب هم تمام شد. و جای خود را به اردیبهشت داد تا آخوندهای معتدل! با سرکوب در خیابانها و دستگیری گسترده مردم، بخت خود را در سرکوب مردم و بستن فضای جامعه خواهان تغییر باز هم بیازمایند.
نکته آخر اینکه: اعداد و ارقامی که در این گزارش آمده، نشاندهندهٴ همهٴ اعدامها نیست اما نشاندهندهٴ همهٴ توان رژیم برای سرکوب نیست! اینرا بخوانید:
سال گذشته معاونت قوه قضاییه رژیم ضمن اعلام خبر دستگیری یک میلیون و ششصد و شصت و هشت هزار و ششصد و پنجاه وشش نفر گفته بود: ”بیش از این نمیتوان دستگیر کرد، چون توانش را نداریم! “ (خبرگزاری حکومتی ایسنا 24مرداد 94).
شنیدن این حرف بلافاصله شنونده را متوجه این نکته میکند که: ”توان“ تورا فهمیدیم، حالا نوبت مردم است. راستی توان مردم چقدر است؟ سوالی که جوابش را پیشاپیش تاریخ داده: آنقدر که سر هر دیکتاتور شیادی را با کمی پایین و بالا، ”زیر آب“ کنند.