امروزه دیگر این مسأله بسیار روشنی است که چپاولگری با ارقام نجومی در رژیم آخوندی هرگز نمیتواند بدون دست داشتن بالاترین نهادهای حکومتی مثل وزارت اطلاعات، وزارت کشور، سپاه پاسداران، بانک مرکزی و در نهایت بیت خامنهای انجام شده باشد. مالباختگان غارت شده که این روزها فریادشان علیه نظام ولایت خاموشی ندارد، یکی از مصادیق آشکار این چپاولگری در روز روشن است. اگرچه خط رژیم درباره این هموطنانی که باندهای مافیایی رژیم تمام اندوختة یک عمرشان را به یغما بردند، این است که از خود سلب مسئولیت کنند و بگویند که اینها مؤسسات غیرمجاز بودند و ما اصلاً از اینها خبر نداشتیم و از این قبیل… ؛ در حالی که بعضی از اینها اصلاً دولتی هستند، مثلاً ایران خودرو یا تعاونی وزارت برق که پول کارکنان و کارمندان را با وعده دادن خانه از آنها گرفته و بعد از چند سال نه از خانه خبری هست، نه از پول!.
ضمنا رژیم خطی دیگری که دنبال میکند این است که این مالباختگان غارت شده را آن قدر سر بدواند و از این ارگان به آن ارگان، از استانداری به قوه قضاییه، از قوه قضاییه به بانک و غیره و غیره پاس بدهد که آنها خسته و مایوس شوند و در نتیجه یا دست از حق خودشان بردارند یا به گرفتن یک حداقلی رضایت بدهند، چنانچه در حال حاضر گروههایی از این هموطنان سه الی چهار سال است که دنبال پولشان هستند.
بهعنوان مثال تا چندی پیش به گروههایی از مالباختهها و غارت شدهها میگفتند سهام بورس را مابهازای طلبتان در اختیار شما قرار میدهیم؛ اما الآن تق بورس هم درآمده و معلوم شده که بورس هم یک کلاه گشاد دیگری برای ملاخور کردن اموال مردم است و این حنا هم دیگر رنگی ندارد، و کسی فریب این ترفند را هم نمیخورد.
در جریان این کشاکشها، هموطنان غارت شده ما خوب فهمیدهاند که غارتگران کسانی جز سردمداران این رژیم نیستند و بدون همدستی آنها یک چنین غارتی با این ابعاد امکان نداشت، کما اینکه امروز همشهریهای اصفهانی در جریان حرکت اعتراضی خود، پلاکاردی بلند کرده بودند مضمونش این بود که ما به اتکای تبلیغات رسمی صدا و سیما و اظهارات مقامات رژیم که پروژه شاندیز را طرح ملی عنوان میکردند، اقدام به خرید سهام کردیم، یا در کرمانشاه و مشهد و تهران هم پلاکاردهایی که دست مردم معترض بود همین مضمون را داشت. همچنین در شعارهایی هم که میدهند این واقعیت به خوبی منعکس است، کما اینکه در مشهد شعار میدادند «سهامدار پدیده به هیشکی رأی نمیده!».
بهخوبی روشن است حرکتی که در قدم اول صنفی بود، بهتدریج چگونه در جریان تجربهعملی، عمق پیدا کرده، سیاسی میشود، متشکل میشود و تبدیل به یک جریان سراسری میگردد.
بهعبارت دیگر مردم قدم به قدم درک میکنند که غارتگران اصلی همانهایی هستند که وقتی میبینند با وعده وعیدها و چرب زبانی کاری از پیش نمیبرند، گلههای پاسدار و نیروی انتظامی را برای سرکوب فرستاده و با زبان زور حرف میزنند.
البته ایستادگی مالباختگان غارت شده نمونه بارزی است از اینکه چگونه اقشار مختلف مردم در برابر این رژیم فاسد و غارتگر قرار میگیرند و ایمان دارند که تنها راه، برخاستن و مقاومت در برابر این رژیم و نهایتاً شرکت در سرنگون کردن آن است.
ضمنا رژیم خطی دیگری که دنبال میکند این است که این مالباختگان غارت شده را آن قدر سر بدواند و از این ارگان به آن ارگان، از استانداری به قوه قضاییه، از قوه قضاییه به بانک و غیره و غیره پاس بدهد که آنها خسته و مایوس شوند و در نتیجه یا دست از حق خودشان بردارند یا به گرفتن یک حداقلی رضایت بدهند، چنانچه در حال حاضر گروههایی از این هموطنان سه الی چهار سال است که دنبال پولشان هستند.
بهعنوان مثال تا چندی پیش به گروههایی از مالباختهها و غارت شدهها میگفتند سهام بورس را مابهازای طلبتان در اختیار شما قرار میدهیم؛ اما الآن تق بورس هم درآمده و معلوم شده که بورس هم یک کلاه گشاد دیگری برای ملاخور کردن اموال مردم است و این حنا هم دیگر رنگی ندارد، و کسی فریب این ترفند را هم نمیخورد.
در جریان این کشاکشها، هموطنان غارت شده ما خوب فهمیدهاند که غارتگران کسانی جز سردمداران این رژیم نیستند و بدون همدستی آنها یک چنین غارتی با این ابعاد امکان نداشت، کما اینکه امروز همشهریهای اصفهانی در جریان حرکت اعتراضی خود، پلاکاردی بلند کرده بودند مضمونش این بود که ما به اتکای تبلیغات رسمی صدا و سیما و اظهارات مقامات رژیم که پروژه شاندیز را طرح ملی عنوان میکردند، اقدام به خرید سهام کردیم، یا در کرمانشاه و مشهد و تهران هم پلاکاردهایی که دست مردم معترض بود همین مضمون را داشت. همچنین در شعارهایی هم که میدهند این واقعیت به خوبی منعکس است، کما اینکه در مشهد شعار میدادند «سهامدار پدیده به هیشکی رأی نمیده!».
بهخوبی روشن است حرکتی که در قدم اول صنفی بود، بهتدریج چگونه در جریان تجربهعملی، عمق پیدا کرده، سیاسی میشود، متشکل میشود و تبدیل به یک جریان سراسری میگردد.
بهعبارت دیگر مردم قدم به قدم درک میکنند که غارتگران اصلی همانهایی هستند که وقتی میبینند با وعده وعیدها و چرب زبانی کاری از پیش نمیبرند، گلههای پاسدار و نیروی انتظامی را برای سرکوب فرستاده و با زبان زور حرف میزنند.
البته ایستادگی مالباختگان غارت شده نمونه بارزی است از اینکه چگونه اقشار مختلف مردم در برابر این رژیم فاسد و غارتگر قرار میگیرند و ایمان دارند که تنها راه، برخاستن و مقاومت در برابر این رژیم و نهایتاً شرکت در سرنگون کردن آن است.