یکی از روزنامههای باند ولیفقیه طی مقالهیی نوشته بود: «شاید باورکردنی نباشد اما سرعت تحریمها و فشارهای جدید اقتصادی دولت آمریکا علیه ایران بسیار زیاد شده و بهطور نسبی به هفتهای یک اقدام اقتصادی ضدایرانی رسیده است. طی 3هفته گذشته، قانون محدودیت تردد به خاک آمریکا، مصوبه برداشت 2میلیارد دلاری از داراییهای بلوکهشده ایران در آمریکا و اکنون تحریم جدید موشکی، نشان میدهد در آمریکا یک بسته فشار جدید علیه جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام در نظر گرفته شده است» (وطن امروز ۱۲/۱۰/۹۴).
پرسشهای چندی درباره دلایل پیدایش این وضعیت «باور نکردنی» مطرح میشود:
چرا نمایش موشکی 3ماه پیش رژیم (19مهر 94) و پرتاب موشک دوربرد موسوم به عماد، موجب این واکنش تأخیری از جانب آمریکا شد؟
آیا رژیم اشتباه محاسبه داشت و نمیدانست که این نمایش موشکی ممکن است چنین عواقبی داشته باشد؟ چرا چنین ریسکی کرد؟
هدف روحانی از نامه نوشتن به وزیر دفاع و دستور توسعهٴ فعالیتهای موشکی چه بود؟
آیا دولت آمریکا بهخاطر این نامه، اجرای تحریمهای جدید علیه رژیم را به عقب انداخت؟
نخست باید دانست هنگامی که صحبت از «آمریکا» یا «سیاست آمریکا» میشود، باید مشخص گردد کدام بخش و کدام جناح از هیأت حاکمه آمریکا مد نظر است؟ چرا که در حال حاضر بین کنگره و سنای آمریکا که جمهوریخواهان در آنها اکثریت دارند، با کاخ سفید و دولت آمریکا، بهخصوص در رابطه با ایران و سیاست برخورد با رژیم ایران زاویه و فاصلهٴ زیادی وجود دارد. اگر کار تنها به دست دولت اوباما بود، به احتمال زیاد چشم بر این شاخه و شانه کشیدن موشکی رژیم میبست، اما کنگره که از ابتدا نسبت به هر گونه امتیاز دادن به رژیم در قضیهٴ برجام و چشمپوشی از گردنکشیهای رژیم معترض بود، از آن نگذشت و از دولت خواست نسبت به آن خواست واکنش نشان دهد. متعاقباً وزارت خزانهداری نیز 11 یا (بنا بر بعضی منابع دیگر) 12شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی و غیرایرانی مرتبط با پروژه موشکی رژیم را مورد تحریم قرار داد. اما متعاقباً کاخ سفید اعلام کرد که اعمال این تحریمها را فعلاً به تأخیر میاندازد.
روشن است که دولت آمریکا دارد در معادلهٴ وحدت و تضادی که با کنگره و افکار عمومی آمریکا از یک سو و رژیم آخوندی از سوی دیگر دارد، الاکلنگ میکند و میخواهد توازنی را بین این دو برقرار سازد؛ بهخصوص خاطرش جمع است که حریف (رژیم آخوندی) هرگز و به هیچ قیمتی «تعزیة » برجام را بههم نمیزند که اگر بزند؛ این دولت آمریکا یا آژانس نیست که زیان میکنند؛ زیرا طناب تحریمها هنوز بر گردن رژیم است و دندان اتمیش هم حداقل تا یک دورهٴ 10، 15ساله کشیده شده است.
در پاسخ به این سؤال که چرا رژیم به این ماجراجویی پرخطر (آزمایش موشک دوربرد) دست زد؟ بایستی در ارزیابی هر کنش و واکنش رژیم، واقعیت زهرخوران و آثار و تبعات ناگزیر این عقبنشینی استراتژیک را در نظر گرفت، با زهر هستهیی، نیروهای رژیم بهطوری وسیع و قابل مقایسه با شرایط زهر آتشبس و پذیرش قطعنامه 598 در سال 67، در معرض ریزش و تلاشی قرار گرفتهاند؛ زیرا بهچشم میبینند آنچه را که رژیم آن را تضمین استراتژیک بقای خود و نماد قدرت و پشتوانهٴ ادعای ابرقدرتیاش در منطقه قلمداد میکرد… چگونه بر باد رفت و چگونه ناچار شدند با آن همه خفت و خواری در برابر آمریکا زانو بزنند و آنچه را که طی سالیان و با صرف صدها میلیارد دلار هزینه ساخته بودند، با دست خودشان منهدم کنند. تازه بایستی شکستهای زنجیرهیی در سوریه و عراق و یمن را هم به زهرخوران اتمی افزود و این همه در حالی است که جام زهرهای بعدی نیز در چشمانداز است.
بنابراین ولیفقیه برای حفظ نیروهایش و ترمیم روحیه آنها، حاضر است هر بهایی را بپردازد. آزمایش موشکی، یا رجزخوانی مسخرهٴ پاسدار سلامی که «تونلهای سپاه مملو از موشکهای آمادهٴ پرواز است و… توسعه پرشتاب قدرت موشکی را ادامه میدهیم» (تسنیم ۱۱/۱۰/۹۴) و… همهٴ این جنجالها، تماماً مصرف داخلی و نیرویی دارد و سیلی نواختن برای سرخ جلوه دادن صورت زار و نزار رژیم است. اما همین نمایشها گویای آن است که سرشت و ماهیت تروریستی رژیم تغییری نکرده و کنگره هم روی همین دست میگذارد.
در همین حال، آخوند روحانی نیز کوشید از این فرصت برای به نمایش گذاشتن ژستی برای جلب نظر دلواپسان استفاده کند و در همین رابطه طی نامهیی به وزیر دفاع کابینهٴ خود پاسدار دهقان نوشت: «لازم است در چارچوب سیاستهای دفاعی مصوب، برنامه تولید انواع موشکهای مورد نیاز نیروهای مسلح با سرعت و جدیت بیشتری ادامه یابد». اما این ژست مسخرهتر از آن بود که در داخل یا خارج رژیم، کسی را بفریبد.
کیهان خامنهای (12دی94) نوشت: «این دست واکنشهای ضعیف، ثمری جز گستاخی دشمن ندارد. کاش مشاوران رئیسجمهور، راههایی بهتر از نامهنگاری به ایشان توصیه میکردند».
روزنامه وطن امروز (12دی) نوشت: «اساسا این واکنش آقای رئیسجمهور را نمیتوان مقابله دولت با تحریم جدید تلقی کرد… (زیرا) چه آقای روحانی… نامه مینوشت و چه نمینوشت؛ برنامههای موشکی ایران دنبال خواهد شد!». این روزنامه سپس از روحانی طلبکاری کرد که «آقای روحانی در ماجرای قانون محدودیت تردد به خاک آمریکا که نقض برجام بود چرا واکنش نشان نداد؟».
8عضو مجلس ارتجاع نیز طی نامهیی به روحانی به وی گوشزد کردند که نامهنگاری جای اعلام موضع رسمی را نمیگیرد؛ «باید موضع رسمی دولت در این باره سریعاً اعلام گردد… چنین به نظر میرسد… هم چوب را خوردهایم، هم پیاز را و هم پول را دادهایم».
روزنامه وال استریت راز دجالگری آخوند روحانی در این نامهنگاری نمایشی را برملا کرد، وال استریت نوشت چند ساعت بعد از ارائه لیست تحریمهای جدید به کنگره، کاخ سفید اعلام کرده فعلاً برای اجرایی شدن برجام اجرای این لیست را به تأخیر میاندازد، آخوند روحانی چند ساعت بعد از این بیانیه کاخ سفید نامهاش را علنی کرد و با اطلاع از تصمیم کاخ سفید، با این نامهنگاری و این ژست، کوشید از این نمد، کلاهی برای خود دست و پا کند.
اما به مصداق «زرنگی زیادی جوانمرگی میآورد» این زرنگی روحانی هم علاوه بر اینکه موجب تمسخر گردید، روزنامه جوان ارگان بسیج (12دی) آن را بهمثابه کمک آمریکا به کارزار انتخاباتی روحانی قلمداد کرده و نوشت: «آمریکا اگر موقتاً اجرای تحریمها را به تعویق میاندازند، نوعی اهداف سیاسی و از جمله اهداف مرتبط با انتخابات در ایران را دارند».
البته روزنامههای باند رفسنجانی روحانی با تیترها و مطالب خندهدار و مسخرهیی تلاش کردند به تأخیر افتادن موقت تحریمها را عقبنشینی آمریکا در قبال این نامه و هیبت و صولت موشکی رژیم جلوه بدهند، اما جالب است که عمر این ژستهای میانتهی، 24ساعت هم نپایید. پاسدار دهقان وزیر دفاع رژیم در پاسخ به نامه روحانی، طی اظهاراتی که از تلویزیون رژیم پخش شد گفت: «ما در بحث برد یک حد مشخصی را تعیین کردیم، خارج از آن فعلاً برنامهای نداریم، چون اهدافی را که مورد توجه مان است کاملاً روشن هستند در همین محدوده برد ما فعلاً متوقف میکنیم».
جالبتر از این جا زدن سریع و عقبنشینی آسانسوری از شاخ و شانه کشیدنهای موشکی پیشین، جمعبندی تلویزیون حکومتی است که پس از اظهارات پاسدار دهقان با زبونی بسیار گفت: «باید بعد از این منتظر ماند و دید آمریکا دیگر چه بهانهیی علاوه بر بسته تحریمها، ویزا، دستبرد به داراییهای ایران را در ذهن میپروارند».
پرسشهای چندی درباره دلایل پیدایش این وضعیت «باور نکردنی» مطرح میشود:
چرا نمایش موشکی 3ماه پیش رژیم (19مهر 94) و پرتاب موشک دوربرد موسوم به عماد، موجب این واکنش تأخیری از جانب آمریکا شد؟
آیا رژیم اشتباه محاسبه داشت و نمیدانست که این نمایش موشکی ممکن است چنین عواقبی داشته باشد؟ چرا چنین ریسکی کرد؟
هدف روحانی از نامه نوشتن به وزیر دفاع و دستور توسعهٴ فعالیتهای موشکی چه بود؟
آیا دولت آمریکا بهخاطر این نامه، اجرای تحریمهای جدید علیه رژیم را به عقب انداخت؟
نخست باید دانست هنگامی که صحبت از «آمریکا» یا «سیاست آمریکا» میشود، باید مشخص گردد کدام بخش و کدام جناح از هیأت حاکمه آمریکا مد نظر است؟ چرا که در حال حاضر بین کنگره و سنای آمریکا که جمهوریخواهان در آنها اکثریت دارند، با کاخ سفید و دولت آمریکا، بهخصوص در رابطه با ایران و سیاست برخورد با رژیم ایران زاویه و فاصلهٴ زیادی وجود دارد. اگر کار تنها به دست دولت اوباما بود، به احتمال زیاد چشم بر این شاخه و شانه کشیدن موشکی رژیم میبست، اما کنگره که از ابتدا نسبت به هر گونه امتیاز دادن به رژیم در قضیهٴ برجام و چشمپوشی از گردنکشیهای رژیم معترض بود، از آن نگذشت و از دولت خواست نسبت به آن خواست واکنش نشان دهد. متعاقباً وزارت خزانهداری نیز 11 یا (بنا بر بعضی منابع دیگر) 12شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی و غیرایرانی مرتبط با پروژه موشکی رژیم را مورد تحریم قرار داد. اما متعاقباً کاخ سفید اعلام کرد که اعمال این تحریمها را فعلاً به تأخیر میاندازد.
روشن است که دولت آمریکا دارد در معادلهٴ وحدت و تضادی که با کنگره و افکار عمومی آمریکا از یک سو و رژیم آخوندی از سوی دیگر دارد، الاکلنگ میکند و میخواهد توازنی را بین این دو برقرار سازد؛ بهخصوص خاطرش جمع است که حریف (رژیم آخوندی) هرگز و به هیچ قیمتی «تعزیة » برجام را بههم نمیزند که اگر بزند؛ این دولت آمریکا یا آژانس نیست که زیان میکنند؛ زیرا طناب تحریمها هنوز بر گردن رژیم است و دندان اتمیش هم حداقل تا یک دورهٴ 10، 15ساله کشیده شده است.
در پاسخ به این سؤال که چرا رژیم به این ماجراجویی پرخطر (آزمایش موشک دوربرد) دست زد؟ بایستی در ارزیابی هر کنش و واکنش رژیم، واقعیت زهرخوران و آثار و تبعات ناگزیر این عقبنشینی استراتژیک را در نظر گرفت، با زهر هستهیی، نیروهای رژیم بهطوری وسیع و قابل مقایسه با شرایط زهر آتشبس و پذیرش قطعنامه 598 در سال 67، در معرض ریزش و تلاشی قرار گرفتهاند؛ زیرا بهچشم میبینند آنچه را که رژیم آن را تضمین استراتژیک بقای خود و نماد قدرت و پشتوانهٴ ادعای ابرقدرتیاش در منطقه قلمداد میکرد… چگونه بر باد رفت و چگونه ناچار شدند با آن همه خفت و خواری در برابر آمریکا زانو بزنند و آنچه را که طی سالیان و با صرف صدها میلیارد دلار هزینه ساخته بودند، با دست خودشان منهدم کنند. تازه بایستی شکستهای زنجیرهیی در سوریه و عراق و یمن را هم به زهرخوران اتمی افزود و این همه در حالی است که جام زهرهای بعدی نیز در چشمانداز است.
بنابراین ولیفقیه برای حفظ نیروهایش و ترمیم روحیه آنها، حاضر است هر بهایی را بپردازد. آزمایش موشکی، یا رجزخوانی مسخرهٴ پاسدار سلامی که «تونلهای سپاه مملو از موشکهای آمادهٴ پرواز است و… توسعه پرشتاب قدرت موشکی را ادامه میدهیم» (تسنیم ۱۱/۱۰/۹۴) و… همهٴ این جنجالها، تماماً مصرف داخلی و نیرویی دارد و سیلی نواختن برای سرخ جلوه دادن صورت زار و نزار رژیم است. اما همین نمایشها گویای آن است که سرشت و ماهیت تروریستی رژیم تغییری نکرده و کنگره هم روی همین دست میگذارد.
در همین حال، آخوند روحانی نیز کوشید از این فرصت برای به نمایش گذاشتن ژستی برای جلب نظر دلواپسان استفاده کند و در همین رابطه طی نامهیی به وزیر دفاع کابینهٴ خود پاسدار دهقان نوشت: «لازم است در چارچوب سیاستهای دفاعی مصوب، برنامه تولید انواع موشکهای مورد نیاز نیروهای مسلح با سرعت و جدیت بیشتری ادامه یابد». اما این ژست مسخرهتر از آن بود که در داخل یا خارج رژیم، کسی را بفریبد.
کیهان خامنهای (12دی94) نوشت: «این دست واکنشهای ضعیف، ثمری جز گستاخی دشمن ندارد. کاش مشاوران رئیسجمهور، راههایی بهتر از نامهنگاری به ایشان توصیه میکردند».
روزنامه وطن امروز (12دی) نوشت: «اساسا این واکنش آقای رئیسجمهور را نمیتوان مقابله دولت با تحریم جدید تلقی کرد… (زیرا) چه آقای روحانی… نامه مینوشت و چه نمینوشت؛ برنامههای موشکی ایران دنبال خواهد شد!». این روزنامه سپس از روحانی طلبکاری کرد که «آقای روحانی در ماجرای قانون محدودیت تردد به خاک آمریکا که نقض برجام بود چرا واکنش نشان نداد؟».
8عضو مجلس ارتجاع نیز طی نامهیی به روحانی به وی گوشزد کردند که نامهنگاری جای اعلام موضع رسمی را نمیگیرد؛ «باید موضع رسمی دولت در این باره سریعاً اعلام گردد… چنین به نظر میرسد… هم چوب را خوردهایم، هم پیاز را و هم پول را دادهایم».
روزنامه وال استریت راز دجالگری آخوند روحانی در این نامهنگاری نمایشی را برملا کرد، وال استریت نوشت چند ساعت بعد از ارائه لیست تحریمهای جدید به کنگره، کاخ سفید اعلام کرده فعلاً برای اجرایی شدن برجام اجرای این لیست را به تأخیر میاندازد، آخوند روحانی چند ساعت بعد از این بیانیه کاخ سفید نامهاش را علنی کرد و با اطلاع از تصمیم کاخ سفید، با این نامهنگاری و این ژست، کوشید از این نمد، کلاهی برای خود دست و پا کند.
اما به مصداق «زرنگی زیادی جوانمرگی میآورد» این زرنگی روحانی هم علاوه بر اینکه موجب تمسخر گردید، روزنامه جوان ارگان بسیج (12دی) آن را بهمثابه کمک آمریکا به کارزار انتخاباتی روحانی قلمداد کرده و نوشت: «آمریکا اگر موقتاً اجرای تحریمها را به تعویق میاندازند، نوعی اهداف سیاسی و از جمله اهداف مرتبط با انتخابات در ایران را دارند».
البته روزنامههای باند رفسنجانی روحانی با تیترها و مطالب خندهدار و مسخرهیی تلاش کردند به تأخیر افتادن موقت تحریمها را عقبنشینی آمریکا در قبال این نامه و هیبت و صولت موشکی رژیم جلوه بدهند، اما جالب است که عمر این ژستهای میانتهی، 24ساعت هم نپایید. پاسدار دهقان وزیر دفاع رژیم در پاسخ به نامه روحانی، طی اظهاراتی که از تلویزیون رژیم پخش شد گفت: «ما در بحث برد یک حد مشخصی را تعیین کردیم، خارج از آن فعلاً برنامهای نداریم، چون اهدافی را که مورد توجه مان است کاملاً روشن هستند در همین محدوده برد ما فعلاً متوقف میکنیم».
جالبتر از این جا زدن سریع و عقبنشینی آسانسوری از شاخ و شانه کشیدنهای موشکی پیشین، جمعبندی تلویزیون حکومتی است که پس از اظهارات پاسدار دهقان با زبونی بسیار گفت: «باید بعد از این منتظر ماند و دید آمریکا دیگر چه بهانهیی علاوه بر بسته تحریمها، ویزا، دستبرد به داراییهای ایران را در ذهن میپروارند».