جمعی از زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج در تقدیر از دکتر محمد ملکی، اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب نامهیی منتشر کردند که متن آن در زیر میآید:
تقدیم به آن پیر فرزانه دکتر محمد ملکی از همه چیز گفتهاند و از همه جا و انبوه نهادها و همایشها، نقدها و جهدها تا چیز ناگفتهای را باقی نگذارند و همه چیز را گفته باشند. و الحق از همه چیز گفتهاند، الا از یک کلمه آزادی! و شاید هم، همه این و آن چیزها را میگویند که همان یک کلمه آزادی را نگویند؟! آن گوهره و جوهره همه چیزها را! و راستی چرا چرا شما که اهل دانشگاه و علم و تحقیق و تفحص و هستید، دنبال ریشه یابی مسائل! آسیب شناسیهای تاریخی، اجتماعی! نقد و بررسیهای فرهنگی.. ! چالشهای زیست محیطی، بهداشتی، درمانی و را نمیگیرید.. ؟ ؟ ؟
چرا اینهمه را رها کرده و در این وانفسای کمبود آگاهی!، بیفرهنگی!، بیگانگی با تاریخ!، بحرانهای اکولوژیکی و محیط زیست، شرایط خطرناک انقراض برخی گونههای حیات وحش، وضعیت وحشتناک فحشا، فقر اقتصادی و فقر جدی حوزه عمومی (گفتگو) و یا واکاوی علل سانسور و خود سانسوری ووو تنها به همین کلمه آزادی چسپیدهاید؟ ؟ ؟ چرا به جای رفتن از جلوی درب این زندان به جلوی آن زندان و از این تجمع اعتراضی به آن تجمع کارتان را به کارهای تر و تمیزتر، بیدغدغهتر و کم خرجتر مثل سخنرانی و موعظه و نقد و بررسیهای محققانه و آسیب شناسانه و یا حداقل کامنتهای آگاهی بخش و ارتقاء نمیدهید؟ ؟ ؟
آخر این چه راه و روش خیره سرانه و این چه طریق دیوانگی است که شما پیشه کردهاید؟ ؟ ؟ مگر نمیدانید که این صحبتهای خارج از چارچوب و خطوط قرمز، ساختارهای قالبی و قالبهای ساختاری را میشکند؟ ؟ ؟ مگر نمیدانید آمدن جلوی درب زندان و ایستادن. و یا اینجا و آنجا اعتراض کردن در شأن یک استاد و رئیس دانشگاه نیست! و ای بسا که بیعملیهای روشنفکرانه و خردمندانه و طبعأ عاقلانه را ناخواسته به چالش میکشد؟ ؟ ؟ مگر نمیدانید اصرار کردن بر خواستهها و مقاومت و ایستادگی بر آنها، طبق تعریف، از شئونات روشنفکری نیست و اگر مارک تندروی و افراط نخورد، دستکم بیفایده و غیرعاقلانه تلقی میشود؟ ؟ ؟
و مگر نمیدانید که اینگونه اعمال و اقدامات، نا امیدیها و سرخوردگیها را درهم میشکند و در تقابل با بیعملی روشنفکرانه و حتی پوپولیستی، بذر جسارت، ایستادگی و امید را میپراکند؟ ؟ ؟ و مگر نمیدانید آنان که چنین کردند و چون شما مستانه از آزادگی و آزادی دفاع کردند، همه کارشان به چوبههای دار و کنج زندان انجامید! پس ای سپید موی ستم کش ظلمت ستیز، چراغ بر کف، دیوژنوار از ما چه میخواهی؟ ؟ ؟ بهتر نیست که با قدری هزینه، فایده کردن، به صرفهترین روش را انتخاب کرده، به نقد و بررسی و آسیب شناسی و غیره بپردازیم که از قضا راهی است بیهیچ محرومیت و بیانتها و یا در فعالیتهای مجازی و کلیکهای پیدرپی دنیا را با خود هم آوا کنیم؟ ؟ ؟
ولی افسوس که شما به کمتر از آزادی و اصرار و ابرام عملی بر آن به هیچ چیز دیگر قانع نمیشوی و تازه شنیدهایم که از مبارزان و قهرمانان لیبرتی گفتهای! ما مست و تو دیوانه.. ما را که برد خانه؟ ؟ ؟ درود بر شما و بر عزم و اراده راسختان که بقول سعدی: دو صد گفته چون نیم کردار نیست، و بقول فردوسی: یک مرد جنگی (مثل شما) به از صد هزار و چه خوب تصریح کردهاید که اصلیترین درد کدام است و در دسترسترین راهحل در کجا؟ و چه خوب و مثال زدنی نشان میدهید که اصلیترین آسیب و بیماری مبارزه در بیعملی است که ناشی از عدم تقبل بها و هزینه مبارزه است و هیچگاه مشکل در آگاهی و فقدان راهحل و تئوری مبارزه و قس الهذا نبوده بلکه پیوسته مشکل در فقدان اراده و پذیرش بها و هزینه ایستادگی و مقاومت بوده که مانع هجوم به قلب مسأله و مشکل شده است با آرزوی سلامتی و طول عمر
جمعی از زندانیان سیاسی گوهردشت ـ کرج.
تقدیم به آن پیر فرزانه دکتر محمد ملکی از همه چیز گفتهاند و از همه جا و انبوه نهادها و همایشها، نقدها و جهدها تا چیز ناگفتهای را باقی نگذارند و همه چیز را گفته باشند. و الحق از همه چیز گفتهاند، الا از یک کلمه آزادی! و شاید هم، همه این و آن چیزها را میگویند که همان یک کلمه آزادی را نگویند؟! آن گوهره و جوهره همه چیزها را! و راستی چرا چرا شما که اهل دانشگاه و علم و تحقیق و تفحص و هستید، دنبال ریشه یابی مسائل! آسیب شناسیهای تاریخی، اجتماعی! نقد و بررسیهای فرهنگی.. ! چالشهای زیست محیطی، بهداشتی، درمانی و را نمیگیرید.. ؟ ؟ ؟
چرا اینهمه را رها کرده و در این وانفسای کمبود آگاهی!، بیفرهنگی!، بیگانگی با تاریخ!، بحرانهای اکولوژیکی و محیط زیست، شرایط خطرناک انقراض برخی گونههای حیات وحش، وضعیت وحشتناک فحشا، فقر اقتصادی و فقر جدی حوزه عمومی (گفتگو) و یا واکاوی علل سانسور و خود سانسوری ووو تنها به همین کلمه آزادی چسپیدهاید؟ ؟ ؟ چرا به جای رفتن از جلوی درب این زندان به جلوی آن زندان و از این تجمع اعتراضی به آن تجمع کارتان را به کارهای تر و تمیزتر، بیدغدغهتر و کم خرجتر مثل سخنرانی و موعظه و نقد و بررسیهای محققانه و آسیب شناسانه و یا حداقل کامنتهای آگاهی بخش و ارتقاء نمیدهید؟ ؟ ؟
آخر این چه راه و روش خیره سرانه و این چه طریق دیوانگی است که شما پیشه کردهاید؟ ؟ ؟ مگر نمیدانید که این صحبتهای خارج از چارچوب و خطوط قرمز، ساختارهای قالبی و قالبهای ساختاری را میشکند؟ ؟ ؟ مگر نمیدانید آمدن جلوی درب زندان و ایستادن. و یا اینجا و آنجا اعتراض کردن در شأن یک استاد و رئیس دانشگاه نیست! و ای بسا که بیعملیهای روشنفکرانه و خردمندانه و طبعأ عاقلانه را ناخواسته به چالش میکشد؟ ؟ ؟ مگر نمیدانید اصرار کردن بر خواستهها و مقاومت و ایستادگی بر آنها، طبق تعریف، از شئونات روشنفکری نیست و اگر مارک تندروی و افراط نخورد، دستکم بیفایده و غیرعاقلانه تلقی میشود؟ ؟ ؟
و مگر نمیدانید که اینگونه اعمال و اقدامات، نا امیدیها و سرخوردگیها را درهم میشکند و در تقابل با بیعملی روشنفکرانه و حتی پوپولیستی، بذر جسارت، ایستادگی و امید را میپراکند؟ ؟ ؟ و مگر نمیدانید آنان که چنین کردند و چون شما مستانه از آزادگی و آزادی دفاع کردند، همه کارشان به چوبههای دار و کنج زندان انجامید! پس ای سپید موی ستم کش ظلمت ستیز، چراغ بر کف، دیوژنوار از ما چه میخواهی؟ ؟ ؟ بهتر نیست که با قدری هزینه، فایده کردن، به صرفهترین روش را انتخاب کرده، به نقد و بررسی و آسیب شناسی و غیره بپردازیم که از قضا راهی است بیهیچ محرومیت و بیانتها و یا در فعالیتهای مجازی و کلیکهای پیدرپی دنیا را با خود هم آوا کنیم؟ ؟ ؟
ولی افسوس که شما به کمتر از آزادی و اصرار و ابرام عملی بر آن به هیچ چیز دیگر قانع نمیشوی و تازه شنیدهایم که از مبارزان و قهرمانان لیبرتی گفتهای! ما مست و تو دیوانه.. ما را که برد خانه؟ ؟ ؟ درود بر شما و بر عزم و اراده راسختان که بقول سعدی: دو صد گفته چون نیم کردار نیست، و بقول فردوسی: یک مرد جنگی (مثل شما) به از صد هزار و چه خوب تصریح کردهاید که اصلیترین درد کدام است و در دسترسترین راهحل در کجا؟ و چه خوب و مثال زدنی نشان میدهید که اصلیترین آسیب و بیماری مبارزه در بیعملی است که ناشی از عدم تقبل بها و هزینه مبارزه است و هیچگاه مشکل در آگاهی و فقدان راهحل و تئوری مبارزه و قس الهذا نبوده بلکه پیوسته مشکل در فقدان اراده و پذیرش بها و هزینه ایستادگی و مقاومت بوده که مانع هجوم به قلب مسأله و مشکل شده است با آرزوی سلامتی و طول عمر
جمعی از زندانیان سیاسی گوهردشت ـ کرج.