728 x 90

خانواده مخالفان سياسي,

دل نوشته‌یی از شهین مهین فر مادر شهید قیام، امیرارشد تاج میر

-

درد گویه‌ای برای دلم.
باز چه می‌شود مرا؟
انگار هیچ نمی‌بینم و هیچ نمی‌نوم
یا هرچه می‌بینم دار است و هرچه می‌شنوم فریاد.
مادران خسته و رنجور که از بس گریسته اند
چشمهایشان خیسس خون است.
وای درد شان درد منست.
آنها فریاد می‌کشند و من در سکوت می‌میرم.
اینجا ایران است. تهران. زندان اوین.
و فرزندان وطن در زنجیر..
مادر ستار. اسکلتی بی‌روح. با دیدگانی از حدقه درآمده و کمری خمیده.
فریاد می‌زند: ستارم را کشتید. امروز نوبت دخترم نرگس است.
و من در سکوت می‌میرم.
دلم آشوب است. سرگیجه دارم و حالم به هم می‌خورد.
خدایا چرا بی‌صدا می‌میرانی ام.
داد نیست. ضجه و فریاد است.
آزادی نیست. بند و زنجیر است و
جوانانی که در خون می‌غلطند.
جانم را بگیر. این زندگی را نمی‌خواهم.
جوانانم را بال و پر پرواز ده.
مرگ بس است. زندان بس است. شکنجه بس است.
ظلم و رفتار ناعادلانه بر شکم خالی و دست خالی و قلب خالی. بس است.
آی آزادی کجایی؟ /پ.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/649d478e-29c6-4bf8-bb7f-0965fa88b957"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات