توافق هستهیی یا در واقع زهر هستهیی، تحول سرفصلی بسیار مهمی در رژیم است و با زهر آتشبس قابل مقایسه است. از آنجا که بمب اتمی و دست پیدا کردن به آن، ضامن استراتژیک بقای رژیم بود، وضعیت رژیم، قبل و بعد از زهرخوران هستهیی دو وضعیت کاملاً متفاوت است. خلیفة ارتجاع وقتی که ناچار از سر کشیدن جام زهر هستهیی شد، گمان میکرد میتواند رشد بادکنکی خودش در منطقه را جایگزین بمب اتمی از دست رفته کند، غافل از اینکه بر اساس اصل تأثیر متقابل پدیدهها، زهر هستهیی آثار خودش را در همهٴ وجوه و جوانب رژیم میگذارد که میتوان به روحیه باختگی نیروهای رژیم ـ چه پاسداران در داخل و چه امثال حزبالشیطان در خارج رژیم ـ و به هم خوردن تعادل قوای سیاسی بهزیان رژیم در منطقه و جهان اشاره کرد، چرا که همه به چشم دیدند که رژیم چگونه و با چه ذلتی ناچار شد با زانوان خونین پشت میز مذاکره با آمریکا حاضر شود و مثل قذافی پیچ و مهرههای تأسیسات هستهیی خودش را باز کند. بقیهٴ تحولات رژیم و منطقه را هم میتوان در همین راستا دید و ارزیابی کرد، از تضعیف شدید نیروهای رژیم در سوریه و فرار و هلاکت جمعی آنها تا ورود روسیه به معادلهٴ سوریه که عملاً رژیم را به حاشیه راند، از سیاست و لحن قاطع عربستان در برابر رژیم تا تفاوت لحن و سیاست کویت و بحرین و سایر کشورهای منطقه در برابر رژیم و صدور تروریسم آن، از وضعیت بهشدت خراب اقتصادی و وضعیت انفجاری جامعه تا بحران درونی رژیم که از مرحله جنگ لفظی گذشته و به مرحله اقدامات عملی علیه همدیگر و شروع حذف و دستگیری پا گذاشته است و…
با درک چنین شرایطی است که میتوان علت دست یازیدن رژیم به اقدام جنایتکارانه و دیوانهوار تهاجم موشکی به لیبرتی را که پیامدهای سیاسی آن روی سر خودش آوار شده، بهتر فهمید. تحولات داخلی و منطقهای، چنان سرعت و شتابی گرفته که مستقل از تصمیم و ارادهٴ رژیم راه خودش را میرود و این تصمیم یا آن اقدام رژیم تأثیر ناچیزی بر این تحولات دارد.
اکنون رژیم به مرحلهیی رسیده که دیگر امکان انتخابی برایش متصور نیست؛ زهر هستهیی خواسته یا ناخواسته، جامهای زهر بعدی را بهدنبال خود دارد. خامنهای در اسفند 84 گفت: «هر گونه عقب نشینی... زنجیرهٴ تمام نشدنی از فشارها و عقب نشینیهای دیگر را بهدنبال خواهد داشت». خامنهای این مضمون را بارها طی این سالها تکرار و تصریح کرده است که اگر ما از اتمی عقبنشینی کنیم، فردا تروریسم و دخالت در کشورهای دیگر را جلوی ما میگذارند و بعد حقوقبشر را… و این جریان تا سرنگونی ادامه پیدا میکند. این پیشبینی ولیفقیه ارتجاع، الآن به واقعیت پیوسته است. الآن خودشان فریاد میزنند که منطقه (یعنی موقعیت رژیم در منطقه) در حال از دست رفتن است. (روزنامه حکومتی روزان -16آبان) و این رفسنجانی است که هشدار میدهد: «وضعیت منطقه خوب نیست». (روزنامه ابرار – 16آبان)
و اکنون کارگزاران رژیم هستند که از دسترسی مردم به شبکههای اجتماعی مینالند و مینویسند که: «تلگرام معضلی بزرگتر از بیکاری و اعتیاد!» (روزنامه حکومتی اعتماد – 16آبان). معلوم است که تلگرام اسم مستعار چیست!
اکنون این مشاور وزیر امور خارجه رژیم است که بهرغم آن همه جیغ و فریادی که سردمداران رژیم از مظالم عربستان میکردند، میگوید: «اصرار برگفتگو با عربستان بهمعنای التماس کردن نیست… ما برای گفتگو آمادگی داریم ولی این عربستان است که چنین آمادگی را ندارد». هر کسی هم این را میفهمد که با مواضع قاطعی که وزیر خارجه عربستان علیه رژیم، پیوسته بر آن تأکید میکند، دقیقاً بهمعنی التماس کردن است.
این وضعیت و این بحرانها، همه به داخل رژیم میریزد و وضعیت بههم ریختهای را ایجاد میکند که برای همگان قابل رؤیت است. همین شرایط است که نمایش انتخاباتی رژیم در اسفند آینده را به مقتل و کمینگاه رژیم تبدیل کرده است. گرچه که تا رسیدن به آن موعد، باندهای حاکم بیش از پیش به جان هم خواهند افتاد و همدیگر را تکهپاره خواهند کرد، اما خود آن موعد هم میدان جنگی است که پیروز آن نه در داخل رژیم، بلکه در خارج آن است، یعنی مردم و مقاومت سازمانیافته و آزادیستان ایران!
با درک چنین شرایطی است که میتوان علت دست یازیدن رژیم به اقدام جنایتکارانه و دیوانهوار تهاجم موشکی به لیبرتی را که پیامدهای سیاسی آن روی سر خودش آوار شده، بهتر فهمید. تحولات داخلی و منطقهای، چنان سرعت و شتابی گرفته که مستقل از تصمیم و ارادهٴ رژیم راه خودش را میرود و این تصمیم یا آن اقدام رژیم تأثیر ناچیزی بر این تحولات دارد.
اکنون رژیم به مرحلهیی رسیده که دیگر امکان انتخابی برایش متصور نیست؛ زهر هستهیی خواسته یا ناخواسته، جامهای زهر بعدی را بهدنبال خود دارد. خامنهای در اسفند 84 گفت: «هر گونه عقب نشینی... زنجیرهٴ تمام نشدنی از فشارها و عقب نشینیهای دیگر را بهدنبال خواهد داشت». خامنهای این مضمون را بارها طی این سالها تکرار و تصریح کرده است که اگر ما از اتمی عقبنشینی کنیم، فردا تروریسم و دخالت در کشورهای دیگر را جلوی ما میگذارند و بعد حقوقبشر را… و این جریان تا سرنگونی ادامه پیدا میکند. این پیشبینی ولیفقیه ارتجاع، الآن به واقعیت پیوسته است. الآن خودشان فریاد میزنند که منطقه (یعنی موقعیت رژیم در منطقه) در حال از دست رفتن است. (روزنامه حکومتی روزان -16آبان) و این رفسنجانی است که هشدار میدهد: «وضعیت منطقه خوب نیست». (روزنامه ابرار – 16آبان)
و اکنون کارگزاران رژیم هستند که از دسترسی مردم به شبکههای اجتماعی مینالند و مینویسند که: «تلگرام معضلی بزرگتر از بیکاری و اعتیاد!» (روزنامه حکومتی اعتماد – 16آبان). معلوم است که تلگرام اسم مستعار چیست!
اکنون این مشاور وزیر امور خارجه رژیم است که بهرغم آن همه جیغ و فریادی که سردمداران رژیم از مظالم عربستان میکردند، میگوید: «اصرار برگفتگو با عربستان بهمعنای التماس کردن نیست… ما برای گفتگو آمادگی داریم ولی این عربستان است که چنین آمادگی را ندارد». هر کسی هم این را میفهمد که با مواضع قاطعی که وزیر خارجه عربستان علیه رژیم، پیوسته بر آن تأکید میکند، دقیقاً بهمعنی التماس کردن است.
این وضعیت و این بحرانها، همه به داخل رژیم میریزد و وضعیت بههم ریختهای را ایجاد میکند که برای همگان قابل رؤیت است. همین شرایط است که نمایش انتخاباتی رژیم در اسفند آینده را به مقتل و کمینگاه رژیم تبدیل کرده است. گرچه که تا رسیدن به آن موعد، باندهای حاکم بیش از پیش به جان هم خواهند افتاد و همدیگر را تکهپاره خواهند کرد، اما خود آن موعد هم میدان جنگی است که پیروز آن نه در داخل رژیم، بلکه در خارج آن است، یعنی مردم و مقاومت سازمانیافته و آزادیستان ایران!