من با یزید زمان حرف میزنم
می گویمش:
با انفجار و قتل،
با موشک و هجوم
دائم بکش!
هر رهرو حسین را!
دائم بکوش تا که نگهداری
ننگینترین خلافت تاریخ را،
اما
این کشتی شکستهی ظلم و فریب و ننگ
دیگر ز موجها نجات نخواهد یافت
دریا به انتظار غرش توفان است
و موجهای خون حقطلبان
تا عمق تیرهی گردابهای مرگ
خواهد کشید تو را
و تکههای تختهی این کشتی ستم
بر صخرههای خشم مردم ما
نابود میشود
و دود میشود.
من با یزید زمان حرف میزنم
آنجا حسین های زمان
ایستادهاند
آن زندگان راه شرف
جاودانهها.
از م. شوق.
می گویمش:
با انفجار و قتل،
با موشک و هجوم
دائم بکش!
هر رهرو حسین را!
دائم بکوش تا که نگهداری
ننگینترین خلافت تاریخ را،
اما
این کشتی شکستهی ظلم و فریب و ننگ
دیگر ز موجها نجات نخواهد یافت
دریا به انتظار غرش توفان است
و موجهای خون حقطلبان
تا عمق تیرهی گردابهای مرگ
خواهد کشید تو را
و تکههای تختهی این کشتی ستم
بر صخرههای خشم مردم ما
نابود میشود
و دود میشود.
من با یزید زمان حرف میزنم
آنجا حسین های زمان
ایستادهاند
آن زندگان راه شرف
جاودانهها.
از م. شوق.