728 x 90

-

حج، نمادی از جامعه آرمانی و نقشه مسیر تحقق آن

-

 -
-
(قسمت دوم)
مناسک حج
جعل اللّه الکعبهٴ البیت الحرام قیامًا لّلنّاس


خدا کعبه را بیت الحرام و مایه قیام مردم قرار داده است (مائده-97)


1-زمانبندی حج
حج بر دو نوع است: عمره و حج تمتع. عمره بعد ازماه رمضان یعنی در ماههای شوال و ذیقعده و 8روز اول ماه ذیحجه انجام می‌شود. حج تمتع که همان حج همگانی و سراسری است از هشتم تا دوازدهم ماه ذیحجه می‌باشد. اما کسانی که برای حج تمتع به مکه می‌روند چون چند روز زودتر می‌رسند، ابتدا عمره به جای می‌آورند و بعد در زمانبندی حج تمتع به آن اقدام می‌کنند. به کسی حاجی می‌گویند که مناسک حج تمتع را انجام داده باشد. اعمال این دو حج مقداری متفاوت است. در عمره، پس از احرام، طواف و نماز طواف و سعی بین صفا و مروه و نهایتاً کوتاه کردن مقداری از مو یا گرفتن ناخن انجام می‌شود، اما در حج تمتع کارهای بیشتری صورت می‌گیرد که به ترتیب توضیح داده می‌شود.

2-میقات و احرام
حج یعنی قصد و نیت کردن. کسانی که قصد زیارت خانه خدا را دارند، وقتی به مکه نزدیک می‌شوند در مکانهای معینی از اطراف مکه بایستی احرام ببندند. به این مکانها ”میقات“ گفته می‌شود. میقات به‌معنی زمان و مکان ملاقات و قرار است. فاصله این نقاط تا مکه متفاوت است. بعضی از این نقاط عبارتند از: مسجد شجره ـ جحفه ـ مسجد تنعیم - حدیبیه. طبعاً کسانی‌که درمحدوده داخلی این نقاط واز جمله درمکه هستند وقتی نیت حج می‌کنند، از همانجا که هستند باید احرام ببندند.

مقصود از احرام بستن عبارت است تعویض لباس و تبدیل آن به دو قطعه پارچه سفید ندوخته که پایین و بالای بدن به‌وسیله آن پوشانده می‌شود. زنان نیز بایستی لباس سفید ساده بپوشند. در احرام صورت و دست پوشانده نمی‌شود و گذاشتن هر نوع کلاه و پوشش سر برای مردان نیز ممنوع است. مهم این است که لباس همه یکسان و یک رنگ است و در ظاهر کسی بر دیگری برتری ندارد و تفاوتی بین افراد احساس نمی‌شود.

وقتی کسی احرام می‌بندد و به قصد دیدار با خدا به سمت کعبه حرکت می‌کند، دیگر یک فرد معمولی نیست و ضوابط و آیین‌نامه خاصی به او حاکم است. این ضوابط در خلاصه‌ترین شکل آن در قرآن به این صورت آمده است: فلا رفث ولا فسوق و لا جدال فی‌الحجّ-197بقره یعنی در اثنای حج هیچ‌گونه روابط جنسی، گناه و جدال روا نیست، در همین کادر شکستن و بریدن و کندن گیاهان و کشتن حیوانات و حتی حشرات نیز ممنوع است. هر گونه خطا در این موارد کفاره دارد. یعنی بایستی مابازاء آن چیزی در راه خدا پرداخت کرد.

با نزدیک شدن به مکه همه نفرات با هم ذکری را خطاب به خدا مستمراً تکرار می‌کنند. این ذکر عبارت است از: لبیک، لبیک اللهم لبیک، لبیک إن الحمد و النعمه لک و الملک لاشریک لک لبیک - یعنی: آری، آری، خدایا آری، آری، حمد و نعمت از آن توست، حاکمیت از آن توست. هیچ شریکی برای تو نیست. آری... .

به این ترتیب حاجی به‌دعوت خدا برای دیدار با خودش، در خانه خودش آری می‌گوید و می‌گوید که خدایا من آمدم که خانه تو را زیارت کنم. این ذکر، ذکر ثابت در تمام طول مناسک حج می‌باشد. البته هرقسمت از مناسک حج اذکار خاص خود را نیز دارد که چون اغلب افراد نمی‌دانند و نمی‌توان آنها را حفظ کرد، به همان ذکر اصلی اکتفا می‌شود.

3-اقامت در صحرای عرفات (وقوف در عرفه)
همه حجاج از هر کجا که آمده باشند، بایستی تا ظهر روز نهم ماه ذیحجه خودشان را به صحرای عرفات برسانند. این صحرا در فاصله 22 کیلومتری کعبه قرار دارد و صحرای بزرگی به وسعت 6×12 کیلومتر است. کسانی که در داخل مکه هستند نیز بایستی از مکه خارج شده و به عرفه بروند. بعضیها از یکی دو روز قبل به آنجا می‌روند و منتظر می‌شوند.

در این صحرا تجمع بزرگ حجاج شکل می‌گیرد. دریایی از انسانهایی که همه یکسان و یک رنگ شده‌اند و قصد و نیت واحدی دارند. کسی را بر دیگری برتری نیست و همه دل در گرو خانه کعبه دارند. می‌روند تا در شکل و محتوا، مسیری را که حضرت ابراهیم- سرسلسله توحید- در بالاترین اوج یگانگی و خلوص توحیدی خود طی کرد، طی کنند.

عرفات در لغت به‌معنای شناخت است. شاید به این دلیل این بیابان را عرفات نام گذاشته‌اند که تجمع مسلمانان به‌خصوص با شکل یکسان و نیت خالصانه‌ای که برای زیارت خانه خدا دارند، حقیقت نوینی را در اذهان همه حاضران منعکس می‌کند که تعمق در آن – به هر درجه که باشد - راه به درک عظمت حقیقت برتر هستی و تسلیم آگاهانه به او می‌برد. این شناخت قطعاً مقدمه یک ”انتخاب“ است. انتخابی نو و نوین برای تبدیل شدن به انسانی نو و نوین.

4- توقف در صحرای مشعر الحرام (وقوف در مشعر الحرام)
عصر روز نهم ذیحجه کلیه حجاج از عرفات به طرف صحرای مشعر الحرام حرکت می‌کنند. این بیابان تقریباً 6 کیلومتر تا صحرای عرفات فاصله دارد. نماز مغرب بایستی در مشعر الحرام خوانده شود. همچنین حجاج در این بیابان بایستی بیتوته کنند، یعنی شب همانجا بمانند، آنگاه صبح زود به طرف منی حرکت کنند. در طول شب می‌اندیشند و آنچه را که در صحرای عرفات با چشم دیده‌اند و شناخته‌اند، در اندیشه و شعور خود پرورش می‌دهند و به عمق می‌برند. شاید این جا به همین دلیل مشعرالحرام نامگذاری شده است. . ضمنا در این بیابان تعدادی سنگ ریزه جمع می‌کنند تا روز بعد به نماد شیطان پرتاب کنند.

5- صحرای منی و رمی جمره عقبه و قربانی
صبح روز دهم ذیحجه، یعنی همان روزی که به آن «عید قربان» می‌گوییم، کلیه حجاج از مشعرالحرام به طرف منی حرکت می‌کنند. این فاصله نیز تقریباً 6 کیلومتر است. به این ترتیب فاصله منی تا کعبه کمتر از 10 کیلومتر می‌شود. حجاج وقتی به منی می‌رسند اولین کار سنگ زدن به نماد شیطان است. در این‌جا سه نماد شیطان وجود دارد. اولین بار شیطان در جمره عقبه به ابراهیم نمودار شد. جمره به مکان پرتاب کردن سنگ به شیطان است. حجاج در ابتدا جمره عقبه را با 7 عدد سنگ، سنگسار می‌کنند. طبعاً اینکار در تبعیت از حضرت ابراهیم است. اینکار به ما می‌گوید که در کشاکش به دوش کشیدن بار مسؤلیتها، به‌خصوص وقتی مسئولیت سخت و سنگین است و قیمت زیادی می‌طلبد، حتماً که شیطان در درون به اشکال مختلف وسوسه می‌کند و می‌خواهد که با بهانه‌های مشروع و غیرمشروع، انسان را منصرف کند. اما همه ما بایستی مانند حضرت ابراهیم بر شیطان بتازیم و او را با شلیک و سنگ زدن از خود دور کنیم.

بعد از رمی جمره عقبه نوبت قربانی کردن می‌رسد. حالا که حاجی توانسته است شیطان را از خود براند و برای هرنوع پرداخت در راه خدا دیگر هیچ مانع و حائلی ندارد، باید که به دست خود، اسماعیل خود را یعنی دوست داشتنی‌ترین و ذیقیمت‌ترین سرمایه خود را در راه خدا قربانی کند. حاجی آمادگی و تصمیم قطعی خود را برای اینکار با قربانی کردن یک گوسفند یا شتر و یا گاو سالم و قابل استفاده به خدا، اعلام می‌دارد و با اینکار یک گام کیفی به خدا نزدیک می‌شود.

قربانگاه در صحرای منی، همان جایی است که حضرت ابراهیم به فرمان خدا کارد بر گلوی فرزندش اسماعیل کشید. خدا در این رابطه می‌گوید که: لن ینال اللّه لحومها ولا دماؤها ولکن یناله التّقوی منکم کذلک سخّرها لکم لتکبّروا اللّه علی ما هداکم وبشّر المحسنین (37)

”گوشت و خون این قربانیها به خدا نمی‌رسد آنچه به او می‌رسد پرهیزگاری شماست چنین است که آنها را رام شما ساخت تا خدا را به شکرانه هدایتی که کرده است به بزرگی یاد کنید و نیکوکاران را بشارت ده (حج-37) ”

توجه داشته باشید که اینکار در حالت احرام صورت می‌گیرد. و گفته بودیم که در حالت احرام حتی کشتن یک حشره و یا کندن یک گیاه هم ممنوع است. یعنی که این قربانی کردن، چون در راه خدا است و برای نزدیکی به اوست، به‌لحاظ ماهوی و در محتوا، هم سنخ و در انطباق کامل با همان ضوابط حالت احرام است که حاجی می‌بایستی هنوز هم رعایت کند.

بنابراین در این جا تقوا به این معنی است که حاجی باید تمام منافع و دست آوردهای خودش را در راه خدا، مانند حضرت ابراهیم، قربانی کند. به دست خودش، آگاهانه و مختارانه بایستی این قربانی و پرداخت را انجام دهد تا به خدا نزدیک شود. این پرداخت بدون تردید همراه با خون دادن و فدای جان است زیرا جان سرمایه‌یی است که همه دارند و آنراهم خیلی دوست دارند، اما بایستی هرجا که ضروری بود برای پیشبرد راه تکامل و نزدیک شدن به خدا آنرا نیازمندانه پرداخت. این سنتی است که ابراهیم بر جای گذاشت و امام حسین آن را در بالابلندترین قله ممکن محقق کرد و سید الشهدا لقب گرفت.

حال که حاجی با قربانی کردم دچار یک جهش و تحول کیفی شده، گام در ” عید“ گذاشته است. یعنی دیگر آن آدم قبلی نیست. به همین دلیل، این روز را خدا خودش عید اعلام کرده است. یعنی که بازگشتی تکاملی به جایگاه حقیقی انسان.

حالا دیگر بین زیارت کننده خانه خدا و خدا چیزی دوست داشتنی‌تر از خدا وجود ندارد، زیرا حاجی هر چه که بوده را فدا و قربانی کرده است. امروز عید است زیرا هر حاجی به اصل یگانه خودش با خدا و آفرینش خدا بازگشته است. از هرچه که می‌تواند او را دوگانه و قطع کند جدا شده، حلقه وصل به خدا را چنگ زده و حالا سزاوار و لایق ”دیدار“ شده است.

6- سر تراشیدن یا تقصیر
حالا که حج گزار پس از سنگ زدن به شیطان و قربانی کردن، دیگر ”خود“ش نیست و پا در مدار ”عید“ گذاشته است، با کوتاه کردن تمام یا بخشی از ناخن یا موی سرش، این مرحله را مهر و تثبیت می‌کند. زنان نیز قسمتی از موهای خود را کوتاه می‌کنند. لازم به تأکید است که سایر الزامات احرام مثل ممنوعیت صید و شکار و کندن گیاهان و حفظ مناسبات صلح‌آمیز با دیگران و... به قوت خود تا پایان مناسک حج باقی است.

اینک حج گزار مانع و حائل وصل شدن خود را سربریده و به خدا نزدیک شده است، او در شوق دیدار آرام و قرار ندارد. حالا سرسپار، یکسویه، سبکبال و سبکبار، به سوی خانه کعبه و برای دیدار حرکت می‌کند

 
7- طواف خانه خدا
حاجی به سوی خانه خدا روان می‌شود و به هر ترتیب این 10 کیلومتر را طی می‌کند و خودش را به طواف می‌رساند. هفت دور به گرد خانه خدا می‌گردد. هفت دور شاخص این معنی است که از این به بعد برای همیشه به گرد خانه خدا خواهد گشت. در هرجا و هر فاصله‌ای که باشد در شعاعی از این خانه است. تمام هوش و حواسش متوجه کعبه و صاحب خانه است. ذره‌یی است که در جاذبه ”او“ قرار گرفته و دیگر چرخشش از خودش نیست. او اینک دیگر یک فرد هم نیست. بلکه در این دریای مواج جمع، گم شده‌ای است که با تمام وجودش یکی دیگر را پیدا کرده و به او چنگ زده است. در جمعی که همه یک سمت و سو دارند. در جمعی که هیچ‌کس بر دیگر امتیازی برای شناخته شدن و تشخص ندارد، درجمعی که در صلح و سلام با یکدیگر هستند، این همان جمعی است که توان و جوهره آن را دارد که برای خدایش ”قیام“ کند. جعل اللّه الکعبهٴ البیت الحرام قیامًا لّلنّاس. (مائده-97)

در حین طواف باز هم همان ذکر اصلی گفته می‌شود: لبیک، لبیک اللهم لبیک، لبیک ان الحمد و النعمه لک و الملک لاشریک لک لبیک - یعنی: آری، آری، خدایا آری، آری، حمد ونعمت از آن توست، حاکمیت از آن توست. هیچ شریکی برای تو نیست. آری... .

8- نماز طواف
بعد از تکمیل طواف، حجاج بایستی در پشت مقام ابراهیم، یعنی همان جایی که ابراهیم نماز خوانده است، دو رکعت نماز به‌جا بیاورند. شاخص مقام ابراهیم سنگی است به طول و عرض ۴۰ سانتی‌متر و بلندی تقریبی ۵۰ سانتی‌متر. علامتی روی آن است که گفته می‌شود جای پای ابراهیم است. این سنگ در نزدیکی کعبه و مقابل درب آن قرار دارد. همچنین گفته شده است که این سنگ مربوط به زمان ساختن کعبه است. وقتی که ارتفاع دیوارها زیاد شده بود و دست ابراهیم دیگر نمی‌رسید، وی روی این سنگ می‌رفته و خشت ها را از اسماعیل می‌گرفته و دیوار را بالا می‌برده است

.
حج‌گزاران پس از طواف واجب، باید در پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز طواف به جای آورند. خدا نیز خودش در قرآن تأکید کرده است که «و اتّخذوا من مقام إبراهیم مصلّی» (بقره/۱۲۵)

«یعنی در جایگاه ابراهیم نماز بخوانید. این نماز و رکوع و سجده آن، پس از قربانی و طواف، در وصل کامل برگزار می‌شود، تا حج گذار را در مقامی که کسب کرده است، هم‌چون ”مقام“ ابراهیم، تثبیت و پایدار کند. آخر ابراهیم بنیانگذار کعبه و ”حاجی اول“ بوده است».

9- سعی بین صفا و مروه
پس از این‌که حج گزار مسیر و امتحاناتی که ابراهیم طی کرده بود را از سر می‌گذراند و در جایگاه او به نماز می‌ایستد، نوبت به عبور از امتحاناتی می‌رسد که همسر ابراهیم و مادر اسماعیل یعنی هاجر، در پروسه شکل‌گیری مکه و ساخت کعبه از سر گذرانده است. امتحاناتی که بخشی از تاریخچه و مسیر وصول به جامعه آرمانی مکتب توحید است. این قسمت از مناسک، سعی بین صفا و مروه نام دارد. دو تپه‌ای که در نزدیک کعبه قرار داشته و فاصله آنها از یکدیگر 420 متر است. حرکت از صفا شروع می‌شود و 7 بار مسیر بین صفا و مروه طی می‌گردد. در قسمتی از این مسیر حتماً بایستی دوید

و در طول سعی یعنی دویدن و یا تند راه رفتن، شعارها و جملاتی گفته می‌شود که همه مضمون و محتوای پاسخ مثبت دادن به آرمان توحید دارند. دویدن ها و استمرار آن بین دو تپه نشان‌دهنده آن است که مسیر توحید و ایفای مسؤلیتهایی که از این به بعد بر دوش حج گزار قرار می‌گیرد، یک مسیر ساده و بی‌دغدغه نیست. مسیری است پر از تضاد و سخت که نفس‌ها را به شماره می‌اندازد و در شرایطی که هیچ چشم‌اندازی نیست، به تلاش بی‌وقفه بایستی ادامه داد و امید به لطف و رحمت خدا را باید حفظ کرد. این امتحانی بود که یک زن موحد، از آن سربلند بیرون آمد و معلم جاویدان همه حج گزاران در عبور از سختیها و استمرار تلاش شد.

10- طواف نساء
پس از دویدن در همان مسیری که هاجر در 1910سال قبل از میلاد دویده بود، حالا یک بار دیگر همه، چه زن و چه مرد بایستی به گرد خانه خدا طواف کنند. این طواف به‌نام زن است. فقط بعد از این طواف است که هر فرد می‌تواند به همسرش مراجعه کند و این رابطه حلال می‌شود. اگر این طواف صورت نگیرد، رابطه حرام است.

برای فهم بیشتر این طواف باید گفت که اگر در فرهنگ مردسالار تاریخ و به‌خصوص در دستگاه اندیشه آخوندهای ضد زن و ضداسلام، زن موجودی است که اصلاً ارزشی ندارد و بخشی از مایملک مرد می‌باشد و رابطه یک جانبه و استثماری بین زن و مرد و اصالت داشتن نگرش جنسیتی، کاملاً طبیعی و منطقی و درست است، در فرهنگ اسلام ناب محمدی و نگرش الهی، این رابطه فقط وقتی خالی از هر گونه عنصر استثماری و بهره کشانه و در نتیجه حلال و مشروع است، که از نقطه‌ای بیرون خود، یعنی از نقطه رضایت خدا گذشته باشد. نمونه‌های چنین رابطه‌های توحیدی و ضداستثماری در تاریخ بسیارند. یکی از آنها همان هاجر است که مزار او بخشی از محدوده طواف کعبه است. بسیار بوده‌اند چنین زنانی که سرمشق نفی هر گونه رابطه بهره کشانه و اصالت داشتن نوع و جنس فرد بوده‌اند. اما بسیار عجیب می‌نماید که تمام کننده اعمال حج، طواف نسا و دو رکعت نماز به همین نام در پایان طواف است. اگر کسی این قسمت از مناسک حج را انجام ندهد، همسرش بر او حرام است و حق مراجعه ندارد.

11- بازگشت به منی و دو شب بیتوته (ماندن درشب)
حالا حج گزار برای اعمال تکمیلی و جمعبندی و تفکر پیرامون آنچه که کرده است به منی بازمی‌گردد. همه حجاج بایستی شبهای یازدهم و دوازدهم ماه ذیحجه را در منی بگذرانند. فکر کنند، عبادت کنند و هر روز نیز واجب است که هر سه نماد شیطان (جمره اولی، وسطی، عقبه) را رجم کند. اگر یک روز اضافه هم بمانند تکلیف رجم باز هم برای آنها هست. به این دو یا سه روز که حج گزار بایستی در منی بیتوته کند، ایام ”تشریق“ می‌گویند. تشریق در لغت به‌معنای توجه به سوی شرق، نورانی شدن و طلوع کردن است. این روزهایی است که حج گزار بعد از دیدار با خدا و حاجی شدن و عبور از عید قربان، موتور عوض کرده و بار دیگر طلوع می‌کند و حیات نوین خود را آغاز می‌کند. مصمم و پرداختگر، در جنگ روزمره با شیطان و همه نمادهای شیطانی که هر لحظه با آنها مواجه می‌شود، به دیار خود باز می‌گردد. به این ترتیب مناسک حج پس از 5روز به پایان می‌رسد

12- خلاصه و مروری کوتاه:
گفتیم که حج یکی از مناسک عبادی مسلمین است که هر ساله در طی روزهای هشتم تا دوازدهم ماه ذیحجه در مکه برگزار می‌شود. شیوه اجرای این مناسک مانند نماز و روزه تماماً توسط خود خدا تعیین و ابلاغ شده است. بنابراین از سنخیت و انطباق مطلق با الزامات و نیازمندیهای تکاملی مسلمانان و جامعه اسلامی و سیر تکاملی بشر برخوردار است. به همین دلیل این مناسک نیز، مانند نماز و روزه، تا روز حشر برای همه مسلمانان ثابت و واجب باقی می‌ماند. در قرآن تأکید شده است که هر مسلمان که امکانات مالی و جسمی لازم برای این مناسک را داشته باشد، واجب است که حداقل یک بار در طول عمرش به حج برود و خانه خدا را زیارت کند و به‌دعوت او پاسخ مثبت بدهد. آنگاه سرپیچی از این فرمان را مرادف کفر بیان کرده و گفته است که خدا بی‌نیاز است. یعنی که این شما هستید که به این دیدار نیاز دارید. إنّ أوّل بیتٍ وضع للنّاس للّذی ببکّة مبارکًا وهدًی لّلعالمین ﴿96﴾ فیه آیات بیّنات مّقام إبراهیم و من دخله کان آمنًا وللّه علی النّاس حجّ البیت من استطاع إلیه سبیلاً و من کفر فإنّ الله غنیّ عن العالمین ﴿97﴾

”در حقیقت نخستین خانه‏ای که برای [عبادت] مردم نهاده شده همان است که در مکه است و مبارک و برای جهانیان [مایه] هدایت است (96-) در آن نشانه‏هایی روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است و برای خدا حج آن خانه برعهده مردم است [البته بر] کسی که بتواند به سوی آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بی‏نیاز است (آل عمران-97) “

حال ببینیم که این نیاز چیست و مناسک حج چگونه به این نیاز پاسخ می‌دهد. به بیان دیگر مناسک حج چه پیامی دارد و چگونه این پیام را به اجرا می‌گذارد.

همان‌طور که در قرآن تأکید شده است، خانه خدا همان خانه مردم است. ویژگیهایی که برای این خانه و برای حج گزارانی که به زیارت آن میآیند، در قرآن تأکید شده، به‌وضوح بیان جامعه آرمانی مورد نظر مکتب توحید می‌باشد. همان جامعه‌ای که انسان در مسیر تکامل اجتماعی خودش سرانجام به آن دست پیدا می‌کند. همان جامعه بی‌طبقه توحیدی و همان جامعه‌ای که با ظهور امام زمان، سرانجام به نتیجه نهایی بالغ می‌شود.

این ویژگیها طبق آیات قرآن عبارتند از: حل تضادهای طبقاتی و یکسانی و یک رنگی انسانها در شکل و در محتوا. حل تضاد بین انسان و طبیعت. چرخیدن همه مردم به دور یک کانون ارزشی که همان خانه خدا است. شعار همه نیز یکی است و همه به او پاسخ آری می‌گویند. یکسان بودن شرایط آن برای همه اعم از ساکنان و آنهایی که وارد آنجا می‌شوند. امن بودن این شهر برای همه. امن بودنی که بیانگر حل تمام اختلاف منافع و تضادهای فردی و طبقاتی است که در مسیر رشد خود نهایتاً به جنگ منجر می‌شود و امنیت را از بین می‌برد. و نهایتاً این‌که همه موظف هستند، هم‌چون ابراهیم و اسماعیل این شهر و این خانه را مطهر و پاک نگهدارند و آن را ازهر گونه آلودگی و آلوده شدن محفوظ بدارند، زیرا در آنجا، همه افراد، سجده کنندگان و رکوع کنندگان و معتکفین درگاه خدا هستند.

سایر مناسک حج از ابتدا که در میقات محرم می‌شوند و در عرفه تجمع می‌کنند، تا رجم شیطان و قربانی و تلاش بی‌وقفه در صفا و مروه و طواف نساء و همچنین سنگسار چند باره شیطان، همگی بیانگر مسیری است که انسانها چه به‌طور انفرادی و چه در قالب اجتماعی بایستی آن را در طول تاریخ طی کنند تا به جامعه آرمانی و بی‌طبقه توحیدی نائل شوند. این مسیر از زمان ابراهیم و قبل از او آغاز و هم‌اکنون نیز ادامه دارد.

استمرار مناسک حج و وجوب آن بر هر مسلمان که در صورت استطاعت حداقل بایستی یک بار این پروسه را شخصاً عبور کند، بیانگر آن است که هر فرد مسلمان در قبال این حرکت بزرگ تاریخی مسؤل است و عدم قبول آن و شرکت نکردن در آن در حالی‌که امکانات لازم را دارد، مترادف کفر می‌باشد. زیرا از انطباق آگاهانه و مختارانه خود با الزامات مسیر کمال و تلاش برای پرداخت سهم خود در این مسیر، سر باز زده است. اما واقعیت این است که همیشه، هستند کسانی که قیمت می‌دهند و این مسئولیت را بر دوش می‌کشند و رسیدن به قیام بزرگ ”ناس“یعنی همه مردم را برای یگانگی، صلح و عدالت اجتماعی تضمین می‌کنند.

کسانی که در این مناسک شرکت می‌کنند و عید قربان را از سر می‌گذرانند، در پایان مناسک، دیگر آن آدم قبلی نیستند و طلوع و ظهور و تولد دوباره‌ای را تجربه کرده‌اند. به این ترتیب در هرکجا و در هر شرایطی که هستند، هر لحظه برای قیام در راه خدا و پرداخت قیمت خونین آن آماده‌اند.

این است پرتوی از معنا و مفهوم مناسک حج که قلب هر مسلمانی برای دیدار آن کعبه دل، که خانه خدا و خانه مردم است، بی‌قرار می‌باشد. ذلک و من یعظّم شعائر اللّه فإنّها من تقوی القلوب ﴿32-حج﴾ این است [فرایض خدا] و هر کس شعائر خدا را بزرگ دارد در حقیقت آن [حاکی] از تقوای دلهاست.

                                                                             پایان.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c459e35b-26a9-4982-9b1a-d2db56f88a6f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات