علی خامنهای ولیفقیه ارتجاع روز چهارشنبه در جمع سرکردگان سپاه پاسداران سخنرانی کرد و خوف و نگرانی شدید خود را از شرایط کنونی و موقعیت رژیم با آنان در میان گذاشت و آنها را اکیداً به پاسداری از نظام در برابر خطرات فراخواند: «یکی از معانی پاسداری و یکی از ابعاد مفهومی پاسداری، این است که انقلاب مورد تهدید است؛ بله، اگر تهدید نباشد، پاسداری لازم نیست. آنجایی انسان پاسداری میکند که تهدید وجود دارد».
حرف اصلی و وحشت خلیفة ارتجاع را در یک کلمه میتوان خلاصه کرد: «تغییر نظام»! البته در سطح و ظاهر، گویی هراس خامنهای از تغییر رفتار و تغییر سیاست بود، اما در مورد نظام غیرقابل تغییر ولایتفقیه، تغییر رفتار، مرادف است با تغییر نظام و سرنگونی!
خامنهای وحشت خود از «تغییر» و سرنگونی را با کلمه «نفوذ» بیان مینمود و این کلمه را 30بار و کلمه «دشمن» را نیز 30بار تکرار کرد و تصریح نمود که عمد دارد آن را دائم تکرار کند تا جدیت خطر را گوشزد کند. «ما همینطور مدام درباره نفوذ دشمن تکرار میکنیم، تأکید میکنیم» او بهخصوص و با صراحت به ریزش و «خستگی» نیروهای رژیم، اذعان کرد و آن را ناشی از نفوذ دشمن دانست: «نفوذ دشمن (موجب) … ایجاد خلل در باورهاست؛ باور انقلابی، باور دینی. در معرفتهای انقلابی و دینی اختلال ایجاد میکنند؛ رخنه کردن در اینهاست».
خامنهای که پیش از این نیز بارها ابراز وحشت کرده بود که پس از زهر هستهیی، جامهای زهر دیگری را پیش میآورند، در این سخنرانی نیز وحشت خود را از مطرح شدن «حقوقبشر»، «دموکراسی» «تروریسم» و… ابراز کرد.
ولیفقیه ارتجاع سپس به جنگ هژمونی اشاره کرد و در حالی که باند مقابل را «عوامل دشمن» و «آدمهای خود فروخته و ضعیفالنّفس» میخواند، آنها را متهم کرد که: «از آزادی به اسم، دفاع میکنند؛ استقلال را میکوبند».
خامنهای در حالی که شعار روحانی مبنی بر تعامل با جامعه جهانی و ورود در جامعه جهانی به باد حمله گرفت، چرا که لازمه آن کنار گذاشتن صدور ارتجاع و تروریسم است و این مقدمه از بین رفتن نظام میباشد: «معنای این حرف این است که این نفوذی که الآن دارید، این قدرتی که دارید، این تأثیرگذاریای که در منطقه دارید، این عمق راهبردی را کنار بگذارید و از دست بدهید… تا ما بتوانیم شما را ببلعیم».
خامنهای در ادامه حملاتش به خیز باند رقیب باند رقیب برای انتخابات هم اشاره کرد وگفت: «هدف این است که در مراکز تصمیمگیری نفوذ کنند، اگر نتوانستند در مراکز تصمیمسازی نفوذ کنند».
شایان توجه است که خامنهای در این سخنرانی بهرغم آن همه تکرار «نفوذ دشمن» حتی یک کلمه به توافق هستهیی و به جنگ برجام که این روزها در رژیم داغ است، اشاره نکرد، چرا که اولاً بهرغم جیغ و فریاد دلواپسان، خود او پشت توافق و پشت برجام بوده و نمیتواند علیه آن حرف بزند؛ ثانیاً و مهمتر اینکه همانگونه که هر دو باند رژیم، از دو منظر متفاوت مکرر گفتهاند، خود توافق و خود برجام در مقایسه پیامدها و نتایج آن کم اهمیت است و تبعات آن بسا مهمتر و بسا خطرناکتر از عقبنشینیهای هستهیی است. بنابراین هیاهوی برجام، انعکاس جنگ هژمونی است که در بالاترین نقطهٴ رژیم جریان دارد. کما اینکه جنگ بر سر مذاکره با آمریکا و حتی رابطه با آمریکا هم اصالت ندارد، بلکه همهٴ هراس خامنهای از نتایج آن است که در وهلهٴ اول به اضمحلال سپاه پاسداران بهمثابه اهرم و تکیهگاه اصلی ولایتفقیه راه میبرد و متعاقباً به فراهم شدن عوامل سرنگونی منجر میشود!
منظور نهایی خامنهای از «نفوذ» هم اشاره به خطر سرنگونی بود و میخواست سرکردگان سپاه را در این رابطه هوشیار سازد و خطراتی را که متوجه موجودیت نظام است، به آنها گوشزد کند.
به این ترتیب اگرچه عمده اظهارات خامنهای بدواً ناظر به تهدید دشمن خارجی بود، اما این صرفاً مقدمه و پوششی بود برای بیان خطر و تهدید اصلی که بر اثر جنگ هژمونی و باز شدن و تعمیق شکاف در نظام، موجودیت آن را تهدید میکند؛ اما جالب اینکه همین حرفها از قضا جنگ هژمونی و شکاف عمیق ناشی از آن را در رژیم، یک درجه دیگر عمیقتر کرد و راه سرنگونی را پیش پای مردم و مقاومت ایران هموارتر ساخت.
حرف اصلی و وحشت خلیفة ارتجاع را در یک کلمه میتوان خلاصه کرد: «تغییر نظام»! البته در سطح و ظاهر، گویی هراس خامنهای از تغییر رفتار و تغییر سیاست بود، اما در مورد نظام غیرقابل تغییر ولایتفقیه، تغییر رفتار، مرادف است با تغییر نظام و سرنگونی!
خامنهای وحشت خود از «تغییر» و سرنگونی را با کلمه «نفوذ» بیان مینمود و این کلمه را 30بار و کلمه «دشمن» را نیز 30بار تکرار کرد و تصریح نمود که عمد دارد آن را دائم تکرار کند تا جدیت خطر را گوشزد کند. «ما همینطور مدام درباره نفوذ دشمن تکرار میکنیم، تأکید میکنیم» او بهخصوص و با صراحت به ریزش و «خستگی» نیروهای رژیم، اذعان کرد و آن را ناشی از نفوذ دشمن دانست: «نفوذ دشمن (موجب) … ایجاد خلل در باورهاست؛ باور انقلابی، باور دینی. در معرفتهای انقلابی و دینی اختلال ایجاد میکنند؛ رخنه کردن در اینهاست».
خامنهای که پیش از این نیز بارها ابراز وحشت کرده بود که پس از زهر هستهیی، جامهای زهر دیگری را پیش میآورند، در این سخنرانی نیز وحشت خود را از مطرح شدن «حقوقبشر»، «دموکراسی» «تروریسم» و… ابراز کرد.
ولیفقیه ارتجاع سپس به جنگ هژمونی اشاره کرد و در حالی که باند مقابل را «عوامل دشمن» و «آدمهای خود فروخته و ضعیفالنّفس» میخواند، آنها را متهم کرد که: «از آزادی به اسم، دفاع میکنند؛ استقلال را میکوبند».
خامنهای در حالی که شعار روحانی مبنی بر تعامل با جامعه جهانی و ورود در جامعه جهانی به باد حمله گرفت، چرا که لازمه آن کنار گذاشتن صدور ارتجاع و تروریسم است و این مقدمه از بین رفتن نظام میباشد: «معنای این حرف این است که این نفوذی که الآن دارید، این قدرتی که دارید، این تأثیرگذاریای که در منطقه دارید، این عمق راهبردی را کنار بگذارید و از دست بدهید… تا ما بتوانیم شما را ببلعیم».
خامنهای در ادامه حملاتش به خیز باند رقیب باند رقیب برای انتخابات هم اشاره کرد وگفت: «هدف این است که در مراکز تصمیمگیری نفوذ کنند، اگر نتوانستند در مراکز تصمیمسازی نفوذ کنند».
شایان توجه است که خامنهای در این سخنرانی بهرغم آن همه تکرار «نفوذ دشمن» حتی یک کلمه به توافق هستهیی و به جنگ برجام که این روزها در رژیم داغ است، اشاره نکرد، چرا که اولاً بهرغم جیغ و فریاد دلواپسان، خود او پشت توافق و پشت برجام بوده و نمیتواند علیه آن حرف بزند؛ ثانیاً و مهمتر اینکه همانگونه که هر دو باند رژیم، از دو منظر متفاوت مکرر گفتهاند، خود توافق و خود برجام در مقایسه پیامدها و نتایج آن کم اهمیت است و تبعات آن بسا مهمتر و بسا خطرناکتر از عقبنشینیهای هستهیی است. بنابراین هیاهوی برجام، انعکاس جنگ هژمونی است که در بالاترین نقطهٴ رژیم جریان دارد. کما اینکه جنگ بر سر مذاکره با آمریکا و حتی رابطه با آمریکا هم اصالت ندارد، بلکه همهٴ هراس خامنهای از نتایج آن است که در وهلهٴ اول به اضمحلال سپاه پاسداران بهمثابه اهرم و تکیهگاه اصلی ولایتفقیه راه میبرد و متعاقباً به فراهم شدن عوامل سرنگونی منجر میشود!
منظور نهایی خامنهای از «نفوذ» هم اشاره به خطر سرنگونی بود و میخواست سرکردگان سپاه را در این رابطه هوشیار سازد و خطراتی را که متوجه موجودیت نظام است، به آنها گوشزد کند.
به این ترتیب اگرچه عمده اظهارات خامنهای بدواً ناظر به تهدید دشمن خارجی بود، اما این صرفاً مقدمه و پوششی بود برای بیان خطر و تهدید اصلی که بر اثر جنگ هژمونی و باز شدن و تعمیق شکاف در نظام، موجودیت آن را تهدید میکند؛ اما جالب اینکه همین حرفها از قضا جنگ هژمونی و شکاف عمیق ناشی از آن را در رژیم، یک درجه دیگر عمیقتر کرد و راه سرنگونی را پیش پای مردم و مقاومت ایران هموارتر ساخت.