چند روز پیش خامنهای اعضای جدید شورای سرکوب اینترنتی را مشخص کرد و روز دوشنبه 16شهریور با آنها و خط و خطوط جدید سرکوب را به آنها داد. رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیسجمهور و اعضای شورای عالی مجازی این شورا را مرکز اصلی سیاستگذاری آگاهانه، مسئولانه و مقتدارانه در خصوص فضای مجازی خواندند و با اشاره به گسترش روزافزون و پرسرعت پدیده عظیم و بینظیر فضای مجازی تأکید کردند، باید با استفاده از تواناییها و استعدادهای جوان کشور و با سیاستگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی و حضور فعال و تاثیرگذار و تولید محتوای اسلامی و متقن و جذاب حرکت کنیم“. (شبکهٴ خبر رژیم- 16شهریور)
منظور خامنهای از اقدامات سنجیده چیست؟ چرا میگوید بدون از دست دادن زمان؟ و از همه مهمتر منظورش از درآمدن از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی و حضور فعال چیست؟
در حقیقت اظهارات خامنهای اعتراف به شکست و بیفایده بودن یک خط است. خط سرکوب و فیلترینگ در عرصه فضای مجازی. آخوندهای قرونوسطایی دریافتند که در عصر اینترنت و ارتباطات نمیتوانند حریف جوانان تشته آگاهی بشوند. جوانانی که به هر طریق ممکن و با استفاده از انواع فیلترشکنها خودشان را به مقاومت ایران وصل میکنند. حالا خامنهای چاره را در جنگ روانی دیده است.
واقعیت این است که نظام ولایت در سرکوب شکست خورده و حالا میبیند که در آنچه چه خامنهای با نگرانی به آن میگوید «پدیده عظیم و بینظیر فضای مجازی» از مردم و مقاومت ایران عقبافتاده است. به همین خاطر تلاش میکند زمان را از دست ندهد و هر چه زودتر دور جدیدی از جنگ روانی را علیه مقاومت شروع کند و بهخیال خود فضای مجازی را آن قدر با دروغ و دجالیت پرکند که چشم جوانان جایی را نبیند و خود به خود فیلتر بشود.
اما علت اینکه خامنهای اینطور شتابزده به این موضوع پرداخت چیست؟! سرکوب اینترنتی که برای آخوندها چیز جدیدی نیست.
پاسخ را میشود از لابلای قرارهای اینترنتی مردم و جوانان دریافت. قرارهایی که زنگ خطر را برای خامنهای به صدا در آورده است. خیلی کوتاه به دو نمونه میپردازیم.
از حدود دو ماه پیش کمپینی با عنوان ’خرید خودروی صفر ممنوع’ در شبکههای اجتماعی راه افتاد و با استقبال گستردهیی روبهرو شد. محمدرضا نعمت زاده، وزیر صنعت رژیم هم در روز 9شهریور به این تحریم سراسری اذعان کرد و تحریمکنندگان را «ضد انقلاب» نامید.
نمونه دیگر: هفت هزار معلم خوزستانی در یک اقدام هماهنگ خواهان کنارهگیری از کار شدند؛ واضح است که چنین اقدام هماهنگی جز با استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی میسر نمیشود.
بنابراین وحشت خامنهای و تمامی کارگزاران رژیم از این است که اینترنت و سایتهای اجتماعی بستری شده برای هماهنگ کردن اقدامات اعتراضی. آخوندها میترسند که اقدامات اعتراضی جوانان از این طریق باهم پیوند بخوره و به قیامی سراسری تبدیل بشود. قیامی که در تقدیر است.
منظور خامنهای از اقدامات سنجیده چیست؟ چرا میگوید بدون از دست دادن زمان؟ و از همه مهمتر منظورش از درآمدن از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی و حضور فعال چیست؟
در حقیقت اظهارات خامنهای اعتراف به شکست و بیفایده بودن یک خط است. خط سرکوب و فیلترینگ در عرصه فضای مجازی. آخوندهای قرونوسطایی دریافتند که در عصر اینترنت و ارتباطات نمیتوانند حریف جوانان تشته آگاهی بشوند. جوانانی که به هر طریق ممکن و با استفاده از انواع فیلترشکنها خودشان را به مقاومت ایران وصل میکنند. حالا خامنهای چاره را در جنگ روانی دیده است.
واقعیت این است که نظام ولایت در سرکوب شکست خورده و حالا میبیند که در آنچه چه خامنهای با نگرانی به آن میگوید «پدیده عظیم و بینظیر فضای مجازی» از مردم و مقاومت ایران عقبافتاده است. به همین خاطر تلاش میکند زمان را از دست ندهد و هر چه زودتر دور جدیدی از جنگ روانی را علیه مقاومت شروع کند و بهخیال خود فضای مجازی را آن قدر با دروغ و دجالیت پرکند که چشم جوانان جایی را نبیند و خود به خود فیلتر بشود.
اما علت اینکه خامنهای اینطور شتابزده به این موضوع پرداخت چیست؟! سرکوب اینترنتی که برای آخوندها چیز جدیدی نیست.
پاسخ را میشود از لابلای قرارهای اینترنتی مردم و جوانان دریافت. قرارهایی که زنگ خطر را برای خامنهای به صدا در آورده است. خیلی کوتاه به دو نمونه میپردازیم.
از حدود دو ماه پیش کمپینی با عنوان ’خرید خودروی صفر ممنوع’ در شبکههای اجتماعی راه افتاد و با استقبال گستردهیی روبهرو شد. محمدرضا نعمت زاده، وزیر صنعت رژیم هم در روز 9شهریور به این تحریم سراسری اذعان کرد و تحریمکنندگان را «ضد انقلاب» نامید.
نمونه دیگر: هفت هزار معلم خوزستانی در یک اقدام هماهنگ خواهان کنارهگیری از کار شدند؛ واضح است که چنین اقدام هماهنگی جز با استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی میسر نمیشود.
بنابراین وحشت خامنهای و تمامی کارگزاران رژیم از این است که اینترنت و سایتهای اجتماعی بستری شده برای هماهنگ کردن اقدامات اعتراضی. آخوندها میترسند که اقدامات اعتراضی جوانان از این طریق باهم پیوند بخوره و به قیامی سراسری تبدیل بشود. قیامی که در تقدیر است.