چند روز پیش، خبر دستگیری عامل اصلی انفجار برجهای خوبر در ظهران عربستان که جان 19تن از نظامیان آمریکایی را گرفت، منتشر شد. از این اقدام تروریستی 19سال میگذرد. عربستان سعودی گزارش کرد که احمد المغسل، عامل اصلی این انفجار را بعد از آن که از ایران وارد بیروت شد، دستگیر کرده است. این موضوع، یک بار دیگر سیاست دولت آمریکا در قبال دیکتاتوری تروریستی آخوندهای حاکم بر ایران را در محافل سیاسی و رسانههای آمریکایی مطرح کرد. روزنامه وال استریت ژورنال سرمقاله روز جمعه 6شهریور خود را با عنوان: «دستان خون آلود رژیم ایران» به این موضوع و یادآوری سوابق تروریستی رژیم ایران در چند دهه گذشته اختصاص داده و نوشت:
«باراک اوباما اولین رئیسجمهور آمریکا نیست که تلاش دارد دستان خونآلود رژیم ایران را نادیده بگیرد؛ بیل کلینتون نیز همین کار را در تحقیقات آف.بی.ای در مورد انفجار برجهای خوبر در عربستان در سال 1996 که باعث کشته شدن 19سرباز آمریکایی شد، انجام داده بود».
وال استریت ژورنال میافزاید: «لوییس فری که در زمان تحقیقات انفجار خوبر مدیر اف.بی.آی بود نوشته است که چگونه تلاشهای وی برای فشار به دولت بیل کلینتون در جهت انجام تحقیقات در مورد نقش رژیم ایران در این اقدام تروریستی به هیچ نتیجهیی نرسید. ولی در سال2001 یک دادگاه آمریکا 13تبعه عربستان و لبنان را متهم بهانجام این انفجار کرد و مقامات رژیم ایران را شریک جرم در این اقدام تروریستی تشخیص داد. در سال 2006 قاضی رویس لمبرت در آمریکا حکم کرد که دولت ایران باید به خانواده قربانیان این انفجار 254میلیون دلار بپردازد. او همچنین در حکم خود قید کرد که علی خامنهای شخصاً این انفجار را مورد تأیید قرار داده است».
لوییس فری مسئول اصلی تحقیق درباره این عمل تروریستی که نامش این روزها دوباره سر زبانها افتاده، این قضیه را که یکی از موارد بهتآور مماشات دولتهای آمریکا با دیکتاتوری تروریستی آخوندهاست، تا کنون چند بار در کنفرانسهایی که مقاومت ایران ترتیب داده، با ذکر جزییات بیان کرده است. او از جمله در یکی از جلساتی که در تیر ماه 90 در واشینگتن تحت عنوان ”سمپوزیوم خاورمیانه ـ بهار ایران: موانع و فرصتها و سیاست آمریکا“ ترتیب یافته بود گفت:
«آشنایی من با این موضوع به سال 1996 و بمبگذاری در برج خوبر برمیگردد. در آن زمان، نوعی تغییر سیاست در دولت آمریکا نمایان شد به این ترتیب که رئیسجمهور جدید «مدره» (آخوند خاتمی) در تهران روی کارآمده و آمریکا تلاش جدی خواهد نمود که روابط را بهبود بخشد.
ما در اف.بی.آی تدریجاً دستوراتی را در این زمینه دریافت میکردیم. برای مثال، روزی وزیر خارجه به من تلفن زد و شکایت کرد که چرا اف.بی.آی از کشتیگیران ایرانی که به آمریکا میآیند، در بدو ورود عکسبرداری و انگشت نگاری میکند.
بعد بمبگذاری در برج خوبر اتفاق افتاد. ژنرال شلتون و من پس از آن واقعه در جلسات مربوط به این موضوع، در اطراف همین شهر حضور داشتیم. ما افسر پلیس و بازرس هستیم. سیاستمدار و دیپلومات نیستیم.
خیلی زود پس از شروع تحقیقات روشن شد که اگر چه این عملیات توسط حزبالله در عربستان سعودی صورت گرفته، اما توسط سپاه پاسداران سازماندهی، طراحی، تأمین مالی و اجرا شد. آنها پاسپورتهای خود را هم دریافت کرده بودند و از پول نقد استفاده میکردند. یک ژنرال سپاه که مسئول این پروژه بود و در سفارت رژیم در دمشق مستقر بود، این پاسپورتها را به آنها واگذار کرده بود.
ما تمام این اطلاعات را که طی سالهای 1996 و 1997بهدست آوردیم، به دولت آمریکا ارائه دادیم. من در حقیقت آن را در اختیار مشاور امنیت ملی قرار دادم. من طی 9سالی که رئیس اف.بی.آی بودم، واکنشهای زیادی را در واشینگتن دیده بودم، اما واکنش او جالبترین آنها بود. وقتی به او گفتم که 19آمریکایی را در انفجار خوبر، سپاه پاسداران و رژیم ایران به قتل رساندهاند، پاسخ او این بود که دیگر چه کسی از این اطلاعات باخبر است؟!
من جواب دادم چند دوجین از مأموران آژانس اف.بی.آی و وزیر دادگستری آمریکا و گفتم فکر میکنم ما باید به دفتر دادستان آمریکا برویم و کیفرخواستی تهیه کنیم. در آن ایام، سیاست این بود که سعی شود روابط بهتری با رژیم ایران برقرار شود.
روشن است که این اتفاق نیفتاد و در سال1997، نام سازمان مجاهدین خلق بهدرخواست رژیم ایران و جهت مماشات با آن، در لیست سازمانهای تروریستی خارجی گنجانده شد. این تصمیم اشتباه 14سال است که ادامه یافته است.
من دوستان زیادی در هر دو دولت (کلینتون و بوش) دارم. در دولت بوش این پیشنهاد مجدداً به دولت آمریکا ارائه گردید، ولی مطرح شد که (در صورت استمرار لیستگذاری) رژیم ایران استفاده عملیاتی از بمبهای کنار جادهیی در عراق را کنترل خواهد کرد و سربازان و پرسنل زن و مرد آمریکایی امن خواهند بود. بنابراین ما نام آنها (مجاهدین) را تا چند سال دیگر در لیست نگه داشتیم.
این امتیاز نیز هیچگاه مفید واقع نشد و تعداد بیشتری از آمریکاییها در ماه ژوئن امسال در عراق در مقایسه با سال گذشته بهخاطر بمبهای کنار جادهیی که توسط رژیم ایران تهیه میشود، کشته شدند».
عجبا! عجبا! که این رژیم دجال و جنایتکار که عربدههای ضداستکباریش گوش فلک را کر میکند، تا کجا مورد حمایت همان استکبار قرار داشته است؛ آنقدر که حتی از خون سربازان خودشان هم میگذشتند و از جنایتهای رژیم چشمپوشی میکردند، اما در عوض نام مجاهدین و مقاومت ایران را که به گواهی، تحقیقات 9باره توسط ارگانها و نهادهای آمریکایی و دادگاههای خودشان کوچکترین اقدام غیرقانونی نه در داخل ایران و نه در کشورهای مختلف نداشته، سالها در لیست تروریستی قرار دادند و تنها با حکم دادگاه مجبور شدند نام مجاهدین و شورای ملی مقاومت را از لیستهای سیاه بردارند. اما سؤال این است که اکنون چه اتفاقی افتاده که بعد از 19سال، این جنایتها مطرح شده و در معرض دید قرار گرفته است؟ این سؤالی است که شاید تحولات آینده به آن جواب بدهد.
«باراک اوباما اولین رئیسجمهور آمریکا نیست که تلاش دارد دستان خونآلود رژیم ایران را نادیده بگیرد؛ بیل کلینتون نیز همین کار را در تحقیقات آف.بی.ای در مورد انفجار برجهای خوبر در عربستان در سال 1996 که باعث کشته شدن 19سرباز آمریکایی شد، انجام داده بود».
وال استریت ژورنال میافزاید: «لوییس فری که در زمان تحقیقات انفجار خوبر مدیر اف.بی.آی بود نوشته است که چگونه تلاشهای وی برای فشار به دولت بیل کلینتون در جهت انجام تحقیقات در مورد نقش رژیم ایران در این اقدام تروریستی به هیچ نتیجهیی نرسید. ولی در سال2001 یک دادگاه آمریکا 13تبعه عربستان و لبنان را متهم بهانجام این انفجار کرد و مقامات رژیم ایران را شریک جرم در این اقدام تروریستی تشخیص داد. در سال 2006 قاضی رویس لمبرت در آمریکا حکم کرد که دولت ایران باید به خانواده قربانیان این انفجار 254میلیون دلار بپردازد. او همچنین در حکم خود قید کرد که علی خامنهای شخصاً این انفجار را مورد تأیید قرار داده است».
لوییس فری مسئول اصلی تحقیق درباره این عمل تروریستی که نامش این روزها دوباره سر زبانها افتاده، این قضیه را که یکی از موارد بهتآور مماشات دولتهای آمریکا با دیکتاتوری تروریستی آخوندهاست، تا کنون چند بار در کنفرانسهایی که مقاومت ایران ترتیب داده، با ذکر جزییات بیان کرده است. او از جمله در یکی از جلساتی که در تیر ماه 90 در واشینگتن تحت عنوان ”سمپوزیوم خاورمیانه ـ بهار ایران: موانع و فرصتها و سیاست آمریکا“ ترتیب یافته بود گفت:
«آشنایی من با این موضوع به سال 1996 و بمبگذاری در برج خوبر برمیگردد. در آن زمان، نوعی تغییر سیاست در دولت آمریکا نمایان شد به این ترتیب که رئیسجمهور جدید «مدره» (آخوند خاتمی) در تهران روی کارآمده و آمریکا تلاش جدی خواهد نمود که روابط را بهبود بخشد.
ما در اف.بی.آی تدریجاً دستوراتی را در این زمینه دریافت میکردیم. برای مثال، روزی وزیر خارجه به من تلفن زد و شکایت کرد که چرا اف.بی.آی از کشتیگیران ایرانی که به آمریکا میآیند، در بدو ورود عکسبرداری و انگشت نگاری میکند.
بعد بمبگذاری در برج خوبر اتفاق افتاد. ژنرال شلتون و من پس از آن واقعه در جلسات مربوط به این موضوع، در اطراف همین شهر حضور داشتیم. ما افسر پلیس و بازرس هستیم. سیاستمدار و دیپلومات نیستیم.
خیلی زود پس از شروع تحقیقات روشن شد که اگر چه این عملیات توسط حزبالله در عربستان سعودی صورت گرفته، اما توسط سپاه پاسداران سازماندهی، طراحی، تأمین مالی و اجرا شد. آنها پاسپورتهای خود را هم دریافت کرده بودند و از پول نقد استفاده میکردند. یک ژنرال سپاه که مسئول این پروژه بود و در سفارت رژیم در دمشق مستقر بود، این پاسپورتها را به آنها واگذار کرده بود.
ما تمام این اطلاعات را که طی سالهای 1996 و 1997بهدست آوردیم، به دولت آمریکا ارائه دادیم. من در حقیقت آن را در اختیار مشاور امنیت ملی قرار دادم. من طی 9سالی که رئیس اف.بی.آی بودم، واکنشهای زیادی را در واشینگتن دیده بودم، اما واکنش او جالبترین آنها بود. وقتی به او گفتم که 19آمریکایی را در انفجار خوبر، سپاه پاسداران و رژیم ایران به قتل رساندهاند، پاسخ او این بود که دیگر چه کسی از این اطلاعات باخبر است؟!
من جواب دادم چند دوجین از مأموران آژانس اف.بی.آی و وزیر دادگستری آمریکا و گفتم فکر میکنم ما باید به دفتر دادستان آمریکا برویم و کیفرخواستی تهیه کنیم. در آن ایام، سیاست این بود که سعی شود روابط بهتری با رژیم ایران برقرار شود.
روشن است که این اتفاق نیفتاد و در سال1997، نام سازمان مجاهدین خلق بهدرخواست رژیم ایران و جهت مماشات با آن، در لیست سازمانهای تروریستی خارجی گنجانده شد. این تصمیم اشتباه 14سال است که ادامه یافته است.
من دوستان زیادی در هر دو دولت (کلینتون و بوش) دارم. در دولت بوش این پیشنهاد مجدداً به دولت آمریکا ارائه گردید، ولی مطرح شد که (در صورت استمرار لیستگذاری) رژیم ایران استفاده عملیاتی از بمبهای کنار جادهیی در عراق را کنترل خواهد کرد و سربازان و پرسنل زن و مرد آمریکایی امن خواهند بود. بنابراین ما نام آنها (مجاهدین) را تا چند سال دیگر در لیست نگه داشتیم.
این امتیاز نیز هیچگاه مفید واقع نشد و تعداد بیشتری از آمریکاییها در ماه ژوئن امسال در عراق در مقایسه با سال گذشته بهخاطر بمبهای کنار جادهیی که توسط رژیم ایران تهیه میشود، کشته شدند».
عجبا! عجبا! که این رژیم دجال و جنایتکار که عربدههای ضداستکباریش گوش فلک را کر میکند، تا کجا مورد حمایت همان استکبار قرار داشته است؛ آنقدر که حتی از خون سربازان خودشان هم میگذشتند و از جنایتهای رژیم چشمپوشی میکردند، اما در عوض نام مجاهدین و مقاومت ایران را که به گواهی، تحقیقات 9باره توسط ارگانها و نهادهای آمریکایی و دادگاههای خودشان کوچکترین اقدام غیرقانونی نه در داخل ایران و نه در کشورهای مختلف نداشته، سالها در لیست تروریستی قرار دادند و تنها با حکم دادگاه مجبور شدند نام مجاهدین و شورای ملی مقاومت را از لیستهای سیاه بردارند. اما سؤال این است که اکنون چه اتفاقی افتاده که بعد از 19سال، این جنایتها مطرح شده و در معرض دید قرار گرفته است؟ این سؤالی است که شاید تحولات آینده به آن جواب بدهد.