اضافه بر دوره گردیهای نوبهای جواد ظریف در کشورهای منطقه جهت برقراری رابطه با کشورهای حوزه خلیج فارس بهخصوص عربستان سعودی، و عقبنشینی از مواضع گذشته درپی ائتلاف قوی منطقهیی علیه دخالتهای رژیم در این کشورها، رسانههای باند رفسنجانی- روحانی نیز از این بابت نگرانند که حل نشدن تضادهای رژیم با کشورهای منطقه بهخصوص عربستان، برای رژیم گران تمام شود و مشکلات بیشتری را برای رژیم در آینده بهوجود بیاورد. لذا این رسانهها عموماً به دولت روحانی توصیه میکنند رابطه با کشورهای منطقه بهویژه عربستان را بهبود بخشد.
روزنامه آرمان 8شهریور 94 در مطلبی با عنوان ”هضم سخت توافق در منطقه“ در مورد رابطه رژیم با کشورهای منطقه پس از توافق هستهیی این سؤال را مطرح میکند: ”رابطه ایران و منطقه بعد از توافق هستهیی چگونه قابل بررسی، تجزیه و تحلیل است؟“.
نویسنده مقاله در پاسخ به سوالی که مطرح کرده است چنین جواب میدهد: ”درباره پرسش نخست که رابطه ایران و منطقه بعد از توافق هستهیی چگونه خواهد بود، باید به سه نکته اشاره کرد: توافق هستهیی یک شوک منطقهیی بوده است. هنوز کلیت منطقه بهویژه بخشی از بازیگران عرب و غیرعربی آن توافق را هضم نکردهاند. مجموعهاین سه گزاره به پیچیدهتر شدن شرایط منطقهیی ایران بعد از توافق هستهیی منجر میشود و لزوم توجه به منطقه بهصورت جدیتر را ضروری میکند“.
مقالهنویس آرمان اظهار امیدواری میکند: ”در این مرحله سخت (مرحله پساتوافق) با دقتهایی که وجود دارد، چالشهای منطقهیی نیز بهتر از گذشته مدیریت شود. “
وقتی این روزنامه حامی دولت روحانی صحبت از مدیریت بهتر میکند، هم بهطور تلویحی و شرمگینانه ساستهای گذشته رژیم در منطقه را زیرضرب میبرد که درست مدیریت نشده است، و هم به دولت روحانی گوشزد میکند که متناسب با مرحله پسا توافق، در زمینه مسایل منطقهیی نیز باید مدیریت بهتر و جدیدتری اتخاذ شود. واضح است درصورتی این امر امکانپذیراست، که رژیم در مورد مسایل منطقهیی خصوصاً مسایل مورد مناقشه جدی، دندان طعم خویش را بکشد و ازمواضع قبلی عقبنشینی کند. یعنی همانطور که جام زهر اتمی را خورد، جام زهر منطقهیی را نیز بخورد.
چنانچه در مرحله پسا توافق پاشنه در سیاست منطقهیی رژیم، همچنان بر صدور ارتجاع، تروریسم و دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه بچرخد، طبیعی است که رژیم بیش از مرحله قبل از توافق اتمی، باید پیه انزوای منطقهیی بیشتری را به تن بمالد. زیرا که رژیم زهرخورده در مرحله پسا توافق هم بهشدت تضعیف شده و هم اینکه یک ائتلاف قوی منطقهیی که از حمایت بینالمللی نیز برخوردار است در برابرش قد علم کرده است.
در این زمینه ضرورت تغییر سیاست منطقه یی رژیم روزنامه آفتاب یزد8شهریور 94مینویسد: ”دیپلوماتهای غربی مقیم خلیج فارس تأیید میکنند گزارشهای متعددی از تلاشهای ایران برای گفتگو و آغاز مناسبات جدید با پایتختهای عربی خصوصاً ریاض دریافت کردهاند“.
این روزنامه در ادامه مقالهاش از قول بعضی از دیپلوماتهای عرب مینویسد: ”مواضع مقامات وزارتخارجه ایران پیرامون مناسبات عربی در هفته گذشته حکایت از آن دارد که تهران خود را آماده یک دورخیز بلند برای باز سازی دیپلوماسی عربی با محوریت خلیج فارس میکند. اینکه ایران چه میتواند انجام دهد؟ سؤال بسیار سختی است، اما شاید فعال کردن ارتباطات دیپلوماتیکی با سایر کشورهای عضو شورای همکاری (فارغ از گذشتهها) و آنها را تبدیل کردن به پلی برای نزدیکی به ریاض، راهحل ممکنتری به نظر برسد“.
واضح است که در صدر رابطه عادی رژیم با کشورهای منطقه، چگونگی برخورد رژیم با بحران در کشورهای سوریه، یمن و عراق است که شرط تعیینکننده کشورهای منطقه برای پذیرش این رابطه است.
بنابراین قیمت برقراری این رابطه برای رژیم این است که باید در زمینه سیاستهای منطقهیی نیز جام زهر را بخورد و دست از سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و دخالت در امور کشورهای منطقه بردارد.
اما اتخاذ چنین سیاستی توسط دولت روحانی با ممانعت جدی باند ولیفقیه روبهروست، زیرا این بهمعنای عقبنشینی نظام ولایتفقیه از اصلیترین پایه وجودی آن است.
زیرا وقتی اصلیترین پایه بقای رژیم آخوندی که صدور تروریسم و ارتجاع است فروبریزد، و رژیم ازخاکریزهای منطقهیی عقبنشینی کند، آن وقت با مشکل بزرگتر یعنی با مشکل اصلی که تقابل و جنگ مردم با رژیم آخوندی است مواجه خواهد شد.
این واقعیت همان بنبست لاعلاجی است که رژیم با آن روبهروست و شقه در بالای رژیم را دایماً بیشتر میکند.
بنابراین بهرغم خواست رفسنجانی و روحانی و باند آنها برای خوردن زهر منطقهیی ولیفقیه ارتجاع در وحشت از خیزشهای اجتماعی در داخل، همچنان بر سیاست مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه و حمایت از رژیم بشار اسد و گروههای تروریستی در منطقه و... تأکید می کند.
روزنامه آرمان 8شهریور 94 در مطلبی با عنوان ”هضم سخت توافق در منطقه“ در مورد رابطه رژیم با کشورهای منطقه پس از توافق هستهیی این سؤال را مطرح میکند: ”رابطه ایران و منطقه بعد از توافق هستهیی چگونه قابل بررسی، تجزیه و تحلیل است؟“.
نویسنده مقاله در پاسخ به سوالی که مطرح کرده است چنین جواب میدهد: ”درباره پرسش نخست که رابطه ایران و منطقه بعد از توافق هستهیی چگونه خواهد بود، باید به سه نکته اشاره کرد: توافق هستهیی یک شوک منطقهیی بوده است. هنوز کلیت منطقه بهویژه بخشی از بازیگران عرب و غیرعربی آن توافق را هضم نکردهاند. مجموعهاین سه گزاره به پیچیدهتر شدن شرایط منطقهیی ایران بعد از توافق هستهیی منجر میشود و لزوم توجه به منطقه بهصورت جدیتر را ضروری میکند“.
مقالهنویس آرمان اظهار امیدواری میکند: ”در این مرحله سخت (مرحله پساتوافق) با دقتهایی که وجود دارد، چالشهای منطقهیی نیز بهتر از گذشته مدیریت شود. “
وقتی این روزنامه حامی دولت روحانی صحبت از مدیریت بهتر میکند، هم بهطور تلویحی و شرمگینانه ساستهای گذشته رژیم در منطقه را زیرضرب میبرد که درست مدیریت نشده است، و هم به دولت روحانی گوشزد میکند که متناسب با مرحله پسا توافق، در زمینه مسایل منطقهیی نیز باید مدیریت بهتر و جدیدتری اتخاذ شود. واضح است درصورتی این امر امکانپذیراست، که رژیم در مورد مسایل منطقهیی خصوصاً مسایل مورد مناقشه جدی، دندان طعم خویش را بکشد و ازمواضع قبلی عقبنشینی کند. یعنی همانطور که جام زهر اتمی را خورد، جام زهر منطقهیی را نیز بخورد.
چنانچه در مرحله پسا توافق پاشنه در سیاست منطقهیی رژیم، همچنان بر صدور ارتجاع، تروریسم و دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه بچرخد، طبیعی است که رژیم بیش از مرحله قبل از توافق اتمی، باید پیه انزوای منطقهیی بیشتری را به تن بمالد. زیرا که رژیم زهرخورده در مرحله پسا توافق هم بهشدت تضعیف شده و هم اینکه یک ائتلاف قوی منطقهیی که از حمایت بینالمللی نیز برخوردار است در برابرش قد علم کرده است.
در این زمینه ضرورت تغییر سیاست منطقه یی رژیم روزنامه آفتاب یزد8شهریور 94مینویسد: ”دیپلوماتهای غربی مقیم خلیج فارس تأیید میکنند گزارشهای متعددی از تلاشهای ایران برای گفتگو و آغاز مناسبات جدید با پایتختهای عربی خصوصاً ریاض دریافت کردهاند“.
این روزنامه در ادامه مقالهاش از قول بعضی از دیپلوماتهای عرب مینویسد: ”مواضع مقامات وزارتخارجه ایران پیرامون مناسبات عربی در هفته گذشته حکایت از آن دارد که تهران خود را آماده یک دورخیز بلند برای باز سازی دیپلوماسی عربی با محوریت خلیج فارس میکند. اینکه ایران چه میتواند انجام دهد؟ سؤال بسیار سختی است، اما شاید فعال کردن ارتباطات دیپلوماتیکی با سایر کشورهای عضو شورای همکاری (فارغ از گذشتهها) و آنها را تبدیل کردن به پلی برای نزدیکی به ریاض، راهحل ممکنتری به نظر برسد“.
واضح است که در صدر رابطه عادی رژیم با کشورهای منطقه، چگونگی برخورد رژیم با بحران در کشورهای سوریه، یمن و عراق است که شرط تعیینکننده کشورهای منطقه برای پذیرش این رابطه است.
بنابراین قیمت برقراری این رابطه برای رژیم این است که باید در زمینه سیاستهای منطقهیی نیز جام زهر را بخورد و دست از سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و دخالت در امور کشورهای منطقه بردارد.
اما اتخاذ چنین سیاستی توسط دولت روحانی با ممانعت جدی باند ولیفقیه روبهروست، زیرا این بهمعنای عقبنشینی نظام ولایتفقیه از اصلیترین پایه وجودی آن است.
زیرا وقتی اصلیترین پایه بقای رژیم آخوندی که صدور تروریسم و ارتجاع است فروبریزد، و رژیم ازخاکریزهای منطقهیی عقبنشینی کند، آن وقت با مشکل بزرگتر یعنی با مشکل اصلی که تقابل و جنگ مردم با رژیم آخوندی است مواجه خواهد شد.
این واقعیت همان بنبست لاعلاجی است که رژیم با آن روبهروست و شقه در بالای رژیم را دایماً بیشتر میکند.
بنابراین بهرغم خواست رفسنجانی و روحانی و باند آنها برای خوردن زهر منطقهیی ولیفقیه ارتجاع در وحشت از خیزشهای اجتماعی در داخل، همچنان بر سیاست مداخله در امور داخلی کشورهای منطقه و حمایت از رژیم بشار اسد و گروههای تروریستی در منطقه و... تأکید می کند.