تاریخ ایجاد در 27مرداد 1394
از بدو انقلاب ضدسلطنتی و پس از آن که انقلاب توسط دزد بزرگ قرن خمینی دزدیده شد همواره در خلوت خودم در این فکر بودم که چه شد و چه اتفاقی افتاد که مملکت ما به این بدبختی دچار شد. با شناختی که از آخوند جماعت داشتم فکر میکردم که این تنبلها بهعلت اینکه هیچگاه در زندگیشان کار تولیدی نکردهاند و یا مدیریت اقتصادی حتی در حد اداره یک مغازه بقالی و یا ساندویج فروشی هم نداشتهاند و یا کار بدنی کشاورزی و کارگری انجام ندادهاند مدیریت دولتی و اقتصادی مملکتی در حد ایران حتی به فکرشان هم خطور نخواهد کرد بهخصوص که خمینی در پاریس میگفت من یک طلبه هستم و به قم و دنبال کار طلبگی خواهم رفت.
امّا دیدیم خمینی چگونه از پاریس تا تهران ١٨٠درجه تغییر شخصیت و عقیده و ادعا داد و همه عرصههای تولیدی و اقتصادی را زیر مهمیز خودش و با استخدام چماقداران و لاتها و اوباش شهرهای مختلف دست به کشتار و شکنجه و إعدام دگر اندیشان زد و جنایاتی آفرید که هنوز هم ادامه دارد.
همواره فکر میکردم چه شد و چه کشور یا سازمان و یا دولتی با حمایت از خمینی باعث این همه عقب افتادگی و بدبختی ملک و ملت ایران شد. قبل از آمدن خمینی سریال طنز ”دایی جان ناپلئون“ دخالت استعمارگران در کشور را به تمسخر گرفته بود ولی بیشتر شوخی بهنظر میرسید تا افشای یک حیله جدی استعماری. بعد هم ساواک ترس از نفوذ کمونیسم به کشورهای پاکستان و ایران و ترکیه و نهایتاً تغییر جغرافیای منطقه و رسیدن شوروی به خلیج فارس را دامن میزد که داستانی طولانی دارد.
شاه همچنان در آرزوی ژاندارمی منطقه اوامر اربابانش را اجرا میکرد، اما دست آخر حامیانش و بهخصوص آمریکا از اینکه شاه بتواند تمام خواستههای آنها را برآورده کند ناامید شدند و وقتی که دیگر تداوم حکومتش و ادامه تأمین منافع آنها ناممکن شده بود عطایش را به لقایش بخشیدند و ”اعلیحصرت همایونی“ را از ایران اخراج کردند.
از دو هفته قبل به این طرف میبینیم و میشنویم که ساواکیها و مزدوران آخوندها در یک کر مشترک و هماهنگ در برنامههای پرگار بی.بی.سی و افق صدای آمریکا یکبار دیگر در اجرای همان مطامع ضدایرانی میز گرد میگذارند.
مرتضی موسوی از رؤسای ادارات عملیاتی ساواک میگوید ”شاهنشاه آریامهر، بزرگ ارتش داران“با ریاست ”تیمسار مقدم“ در ساواک مخالف بود ولی سالیوان به ”اعلیحضرت“ دستور داد که مقدم رئیس ساواک شود و مقدم جایگزین نفر قبلی شد و بعد از انقلاب بهخاطر افشا نشدن اسرار، مقدم را در حالیکه فرمان عفو در جیبش بود اعدام کردند. روشن است که سری اعدامهای عجولانه و بدون دادگاه بسیاری از مقامات بالای ساواک و رژیم سلطنتی در اول انقلاب به این دلیل بود که اسرار روابط پنهانی آخوندها با آنها و زد و بند ها و واسطهگریشان با استعمارگران هویدا نشود.
از آن زمان تا الآن خمینی دهها هزار جوان و نوجوان ایرانی را بهشهادت رسانده اما هیچکدام از کشورهای بهاصطلاح متمدن کوچکترین اعتراض جدی علیه این جنایات نکردند و هیچ فشاری را به این رژیم جنایتکار وارد نیاوردند تا از قتلعام مردم بهگروگان گرفتهشده ایران جلوگیری کند. آدم نباید حتماً فیلسوف و یا متخصص سیاسی باشد تا تشخیص دهد چرا مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران را بدون کمترین دلیل حقوقی و منطقی در لیستهای کذایی سیاه قرار دادند و چرا وقتی١٢٠ هزارنفر از آنها را اعدام کردند هیچیک از این کشورها از مظلومیت این آزادیخواهان دفاع نکردند. حالا آنهاییکه این رژیم را آوردند و حمایتش کردند و به مردم ایران تحمیل کردند باید پاسخ فجایعی که در ایران و کشورهای همجوار و کل خاورمیانه تحت نام اسلام بنیادگرا بهوجود آمد را به مردم خودشان و به خلقهای این منطقه بدهند.
دکتر محمد ملکی این انسان شجاع و مبارز آزادیخواه و اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب ضدسلطنتی، مقالات ارزشمند و معتبری درباره پدرخواندگی رژیم جمهوری اسلامی به رهبری خمینی و حالا خامنهای بر جریانهای بنیادگرایی که ظهور کردهاند نوشته است.
داعش و حزبالله و حوثیها و بقیه جریاناتی که بهنام اسلام آدم میکشند تماماً بعد از بقدرت رسیدن خمینی بهوجود آمدهاند. رژیم آخوندی از روز اول از تمام گروهها و یا اشخاصی که توان و ماهیت تروریستی داشتند پشتیبانی مالی و تسلیحاتی و آموزشی کرده تا بتواند از آنها بر علیه حکومت کشورهایی که دوستش نیستند و یا سازمانها و گروهای مخالف حکومتهای دوستش استفاده کند. در این راستا به اعتقادات آنها و مرام و مذهبشان هم کاری ندارد و حتی از فاشیستهای طرفدار هیتلر هم در جلسات و برنامههایی که به همین منظور برگزار میکند دعوت کرده است. این حکومت با چنین ساختار و ماهیت تروریستی نه با فرهنگ و نه با علائق مردم ایران همخوانی ندارد و طی ٣٦ سال گذشته سیاست مماشات و امدادهای غیبی این جنایتکاران را به بلایی برای تمام مردم خاورمیانه تبدیل کرده است.
اما در شرایط جدید و بعد از زهرخوری خامنهای و برای کمک به آخوندها که از فرود آمدن تیغ حقوقبشر روی گردنشان و رسیدن دوران پاسخگویی به جنایاتشان روز و شب ندارند بلندگوهای استعماری که میبینند سالها شیطانسازی و کشتار و بمباران و دستگیری و زندان رهبران نتوانست این مقاومت را از بین ببرد ظاهراً به این دل بستهاند که شاید با استفاده از خائنینی که روزگاری در کنار این مقاومت بودهاند آبی گرم شود. غافل از اینکه این افراد خود فروشان سیاسی بیمرزی بیش نیستند که رسوای محافل سیاسی جدی هستند و بهنتیجه نمیرسند. از این جمله است توابی که علاوه بر سرسپردگی و مزدوری مجسمه خود محور بینی هم هست و در اکثر گفتار و نوشتارهایش بهجای ظالم و قاتل که آدم میکشد مقتول باید پاسخگو باشد که چرا کشته شده است و یک وظیفه و مأموریت بیشتر ندارد که بگوید مقاومت فایده ندارد. هم بلندگوهای استعماری و هم این مزدوران دو ریالی غافل از اینند که امروز مردم در دنیای اطلاعات بهخوبی سره را از ناسره و بد را از خوب تشخیص میدهند و در این میان لهجه سیاسی هر کسی را بهخوبی تشخیص میدهند. مردم ایران از خود میپرسند چرا بی.بی.سی و صدای آمریکا و یا بعضی از تلویزیونهای ایرانی اینقدر با مبارزان آزادیخواهی که تمام جوانی و عمرشان را در مسیر غمخواری مردم میهنشان گذاشتهاند دشمنی میورزند. برای آنها که ایران را دوست دارند این سنگ محکی برای شناخت افراد و سازمانهای سیاسی و سیاستهای دولتهاست و کار سختی هم نیست.
بخش فارسی بی.بی.سی و افق صدای آمریکا دست به سوی مهرههای سوخته و بزدل و ضعیف النفسی مثل مصداقی وهمپالگیهایش وعرفان قانعیفر پژوهشگر شکنجهگران شاه و شیخ دراز کردهاند که با آخوندها و سیاستهای ضدمردمی آنها کاری ندارند و با پز مخالفتی بیرنگ و بو با رژیم، سعی در شیطانسازی آزادیخواهان و استقلال طلبان دارند. البته بر کسی هم پوشیده نیست که این نمایشها نمیتواند مستقل از سیاست خارجی این کشورها و منافع سرمایهدارانشان باشد.
واضح است اگر کسی و سازمانی و یا گروهی مستقل و مخالف رژیم ددمنش آخوندی باشد و از هیچ استعمارگری هم فرمان نبرد در پی تضعیف مبارزانی که با آخوندهای ضدایران و ایرانی سرشاخ و چنگ در چنگند است نخواهد بود. ایرانیان آزاده و مبارز آگاهند که این افراد مزدورانی هستند که هم از سفره حرام آخوندها و هم از توبره ننگین استعمارگران و دشمنان تاریخی ملت ایران میخورند و به عبث میکوشند با ضربه زدن به مقاومت آزادیخواهان، هم به آخوندها مدد برسانند و هم به استعمارگران که بتوانند همچنان به غارت سرمایههای این ملت ادامه دهند.
در این ایام، پاپت سازی و تحمیل دستنشانده به مردم ایران با وجود مقاومتی که ۳۶ سال است باتمام قوا نقشههای ارتجاع و استعمار را نقش بر آب کرده است، آرزوی بر باد رفته ایست.
برگرفته از سایت همبستگی ملی.
از بدو انقلاب ضدسلطنتی و پس از آن که انقلاب توسط دزد بزرگ قرن خمینی دزدیده شد همواره در خلوت خودم در این فکر بودم که چه شد و چه اتفاقی افتاد که مملکت ما به این بدبختی دچار شد. با شناختی که از آخوند جماعت داشتم فکر میکردم که این تنبلها بهعلت اینکه هیچگاه در زندگیشان کار تولیدی نکردهاند و یا مدیریت اقتصادی حتی در حد اداره یک مغازه بقالی و یا ساندویج فروشی هم نداشتهاند و یا کار بدنی کشاورزی و کارگری انجام ندادهاند مدیریت دولتی و اقتصادی مملکتی در حد ایران حتی به فکرشان هم خطور نخواهد کرد بهخصوص که خمینی در پاریس میگفت من یک طلبه هستم و به قم و دنبال کار طلبگی خواهم رفت.
امّا دیدیم خمینی چگونه از پاریس تا تهران ١٨٠درجه تغییر شخصیت و عقیده و ادعا داد و همه عرصههای تولیدی و اقتصادی را زیر مهمیز خودش و با استخدام چماقداران و لاتها و اوباش شهرهای مختلف دست به کشتار و شکنجه و إعدام دگر اندیشان زد و جنایاتی آفرید که هنوز هم ادامه دارد.
همواره فکر میکردم چه شد و چه کشور یا سازمان و یا دولتی با حمایت از خمینی باعث این همه عقب افتادگی و بدبختی ملک و ملت ایران شد. قبل از آمدن خمینی سریال طنز ”دایی جان ناپلئون“ دخالت استعمارگران در کشور را به تمسخر گرفته بود ولی بیشتر شوخی بهنظر میرسید تا افشای یک حیله جدی استعماری. بعد هم ساواک ترس از نفوذ کمونیسم به کشورهای پاکستان و ایران و ترکیه و نهایتاً تغییر جغرافیای منطقه و رسیدن شوروی به خلیج فارس را دامن میزد که داستانی طولانی دارد.
شاه همچنان در آرزوی ژاندارمی منطقه اوامر اربابانش را اجرا میکرد، اما دست آخر حامیانش و بهخصوص آمریکا از اینکه شاه بتواند تمام خواستههای آنها را برآورده کند ناامید شدند و وقتی که دیگر تداوم حکومتش و ادامه تأمین منافع آنها ناممکن شده بود عطایش را به لقایش بخشیدند و ”اعلیحصرت همایونی“ را از ایران اخراج کردند.
از دو هفته قبل به این طرف میبینیم و میشنویم که ساواکیها و مزدوران آخوندها در یک کر مشترک و هماهنگ در برنامههای پرگار بی.بی.سی و افق صدای آمریکا یکبار دیگر در اجرای همان مطامع ضدایرانی میز گرد میگذارند.
مرتضی موسوی از رؤسای ادارات عملیاتی ساواک میگوید ”شاهنشاه آریامهر، بزرگ ارتش داران“با ریاست ”تیمسار مقدم“ در ساواک مخالف بود ولی سالیوان به ”اعلیحضرت“ دستور داد که مقدم رئیس ساواک شود و مقدم جایگزین نفر قبلی شد و بعد از انقلاب بهخاطر افشا نشدن اسرار، مقدم را در حالیکه فرمان عفو در جیبش بود اعدام کردند. روشن است که سری اعدامهای عجولانه و بدون دادگاه بسیاری از مقامات بالای ساواک و رژیم سلطنتی در اول انقلاب به این دلیل بود که اسرار روابط پنهانی آخوندها با آنها و زد و بند ها و واسطهگریشان با استعمارگران هویدا نشود.
از آن زمان تا الآن خمینی دهها هزار جوان و نوجوان ایرانی را بهشهادت رسانده اما هیچکدام از کشورهای بهاصطلاح متمدن کوچکترین اعتراض جدی علیه این جنایات نکردند و هیچ فشاری را به این رژیم جنایتکار وارد نیاوردند تا از قتلعام مردم بهگروگان گرفتهشده ایران جلوگیری کند. آدم نباید حتماً فیلسوف و یا متخصص سیاسی باشد تا تشخیص دهد چرا مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران را بدون کمترین دلیل حقوقی و منطقی در لیستهای کذایی سیاه قرار دادند و چرا وقتی١٢٠ هزارنفر از آنها را اعدام کردند هیچیک از این کشورها از مظلومیت این آزادیخواهان دفاع نکردند. حالا آنهاییکه این رژیم را آوردند و حمایتش کردند و به مردم ایران تحمیل کردند باید پاسخ فجایعی که در ایران و کشورهای همجوار و کل خاورمیانه تحت نام اسلام بنیادگرا بهوجود آمد را به مردم خودشان و به خلقهای این منطقه بدهند.
دکتر محمد ملکی این انسان شجاع و مبارز آزادیخواه و اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب ضدسلطنتی، مقالات ارزشمند و معتبری درباره پدرخواندگی رژیم جمهوری اسلامی به رهبری خمینی و حالا خامنهای بر جریانهای بنیادگرایی که ظهور کردهاند نوشته است.
داعش و حزبالله و حوثیها و بقیه جریاناتی که بهنام اسلام آدم میکشند تماماً بعد از بقدرت رسیدن خمینی بهوجود آمدهاند. رژیم آخوندی از روز اول از تمام گروهها و یا اشخاصی که توان و ماهیت تروریستی داشتند پشتیبانی مالی و تسلیحاتی و آموزشی کرده تا بتواند از آنها بر علیه حکومت کشورهایی که دوستش نیستند و یا سازمانها و گروهای مخالف حکومتهای دوستش استفاده کند. در این راستا به اعتقادات آنها و مرام و مذهبشان هم کاری ندارد و حتی از فاشیستهای طرفدار هیتلر هم در جلسات و برنامههایی که به همین منظور برگزار میکند دعوت کرده است. این حکومت با چنین ساختار و ماهیت تروریستی نه با فرهنگ و نه با علائق مردم ایران همخوانی ندارد و طی ٣٦ سال گذشته سیاست مماشات و امدادهای غیبی این جنایتکاران را به بلایی برای تمام مردم خاورمیانه تبدیل کرده است.
اما در شرایط جدید و بعد از زهرخوری خامنهای و برای کمک به آخوندها که از فرود آمدن تیغ حقوقبشر روی گردنشان و رسیدن دوران پاسخگویی به جنایاتشان روز و شب ندارند بلندگوهای استعماری که میبینند سالها شیطانسازی و کشتار و بمباران و دستگیری و زندان رهبران نتوانست این مقاومت را از بین ببرد ظاهراً به این دل بستهاند که شاید با استفاده از خائنینی که روزگاری در کنار این مقاومت بودهاند آبی گرم شود. غافل از اینکه این افراد خود فروشان سیاسی بیمرزی بیش نیستند که رسوای محافل سیاسی جدی هستند و بهنتیجه نمیرسند. از این جمله است توابی که علاوه بر سرسپردگی و مزدوری مجسمه خود محور بینی هم هست و در اکثر گفتار و نوشتارهایش بهجای ظالم و قاتل که آدم میکشد مقتول باید پاسخگو باشد که چرا کشته شده است و یک وظیفه و مأموریت بیشتر ندارد که بگوید مقاومت فایده ندارد. هم بلندگوهای استعماری و هم این مزدوران دو ریالی غافل از اینند که امروز مردم در دنیای اطلاعات بهخوبی سره را از ناسره و بد را از خوب تشخیص میدهند و در این میان لهجه سیاسی هر کسی را بهخوبی تشخیص میدهند. مردم ایران از خود میپرسند چرا بی.بی.سی و صدای آمریکا و یا بعضی از تلویزیونهای ایرانی اینقدر با مبارزان آزادیخواهی که تمام جوانی و عمرشان را در مسیر غمخواری مردم میهنشان گذاشتهاند دشمنی میورزند. برای آنها که ایران را دوست دارند این سنگ محکی برای شناخت افراد و سازمانهای سیاسی و سیاستهای دولتهاست و کار سختی هم نیست.
بخش فارسی بی.بی.سی و افق صدای آمریکا دست به سوی مهرههای سوخته و بزدل و ضعیف النفسی مثل مصداقی وهمپالگیهایش وعرفان قانعیفر پژوهشگر شکنجهگران شاه و شیخ دراز کردهاند که با آخوندها و سیاستهای ضدمردمی آنها کاری ندارند و با پز مخالفتی بیرنگ و بو با رژیم، سعی در شیطانسازی آزادیخواهان و استقلال طلبان دارند. البته بر کسی هم پوشیده نیست که این نمایشها نمیتواند مستقل از سیاست خارجی این کشورها و منافع سرمایهدارانشان باشد.
واضح است اگر کسی و سازمانی و یا گروهی مستقل و مخالف رژیم ددمنش آخوندی باشد و از هیچ استعمارگری هم فرمان نبرد در پی تضعیف مبارزانی که با آخوندهای ضدایران و ایرانی سرشاخ و چنگ در چنگند است نخواهد بود. ایرانیان آزاده و مبارز آگاهند که این افراد مزدورانی هستند که هم از سفره حرام آخوندها و هم از توبره ننگین استعمارگران و دشمنان تاریخی ملت ایران میخورند و به عبث میکوشند با ضربه زدن به مقاومت آزادیخواهان، هم به آخوندها مدد برسانند و هم به استعمارگران که بتوانند همچنان به غارت سرمایههای این ملت ادامه دهند.
در این ایام، پاپت سازی و تحمیل دستنشانده به مردم ایران با وجود مقاومتی که ۳۶ سال است باتمام قوا نقشههای ارتجاع و استعمار را نقش بر آب کرده است، آرزوی بر باد رفته ایست.
برگرفته از سایت همبستگی ملی.