728 x 90

ادبیات و فرهنگ,

گائو شینگجیان نویسنده، مترجم، نقاش و منتقد ادبی - برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۰

-

 -
-
 
صدای هنرمند یک وجدان است. این وجدان ضروری است. زیرا انسانها نیاز دارند بدانند در چه شرایطی از زندگی به‌سر می‌برند. صدای یک هنرمند گواه و شاهدی بر این شرایط دشوار است؛ گواهی که بسیار ارزنده‌تر و ماندگارتر از تاریخ نوشته شده توسط قدرتها است». (گا‌ئو شینگجیان)

گائو شینگجیان ، نویسنده، مترجم، نقاش و منتقد ادبی در 4ژانویه‌ی 1940 در شهر «گان ژو» در شرق چین به دنیا آمد، . و در چین بعد از اشغال ژاپن، بزرگ شد. پدرش کارمند بانک و مادرش که یک هنرپیشه بود، علاقه‌ی او را به تئاتر و نویسندگی برانگیخت. گائو در دوران تحصیل، زبان فرانسه را هم فرا گرفت.

او فعالیتهای خود را با مقاله‌نویسی و داستانهای کوتاه آغار کرد. در سالهای 1980 تا 1987، آثار او در مطبوعات چین منتشر شد. او همچنین در این مدت چهار کتاب نوشت:
ـ مقدماتی پیرامون داستان نویسی و تخیل مدرن (در سال 1981)
ـ رمان «کبوتری به‌نام سرخ منقار» (در سال 1985)
ـ مجموعه‌ی نمایشنامه‌ها (در سال 1985)
ـ در جستجوی شکل‌های مدرن نمایش و تئاتر (در سال 1987)

 
بعضی از آثار نو و نمایشنامه‌های بدیع او که مورد تحسین نویسندگان برجسته‌ی بین‌المللی قرار گرفت، در مؤسسه‌ی «هنرهای توده‌یی» در پکن ساخته و پرداخته شد. از جمله «علامت خطر» در سال 1982 و نمایشنامه‌یی به سبک «ابسرد» به‌نام «ایستگاه اتوبوس» در سال 1983. که از طرف حکومت، به بهانه‌ی «مبارزه با آلودگیهای روشنفکری» ممنوع شد. همچنین نمایشنامه‌ی «مرد وحشی» که گائو در سال 1985 نوشت، خشم حکومت را برانگیخت و توجه بسیاری را به خود جلب کرد.

یکی دیگر از آثار معروف گائو شینگجیان، «انجیل یک مرد» نام دارد. این اثر که نوشتن آن در سال 1982 آغاز شده بود، اودیسه‌یی است از زمان و مکان، در جستجوی ریشه‌ها، آرامش درون و آزادی، در دشتها و صحراهای چین.

 
گائو بر این باور بود که برای یک نویسنده آزادی بیان یک اصل است و معتقد بود که یک نویسنده باید در بیان افکار و عقاید خود آزاد باشد. او می‌گفت: ”نمی‌خواهم فقط یک چهره‌ی مطبوعاتی باشم. به نظر من برای یک هنرمند این خیلی مهم است که از طریق آثارش، حرفش را بزند.“
”من می‌خواستم در نوشتن آزاد باشم، ولی موانع بسیاری بر سر راهم وجود داشت، از جمله دخالتهای سیاسی بیش از حد در کار من. کلیه‌ی کتاب‌های ممنوعه سوزانده شدند و روشنفکران تحت تعقیب قرار گرفتند. من مجبور بودم به‌طور مخفیانه نویسندگی کنم“.
اگر چه گائو، توانست بعدها داستانها و بعضی از نوشته‌هایش را منتشر کند، اما از میان شعرهایش، فقط یک شعر کوتاه انتشار یافت، شعری با عنوان «دفن آسمان». که به سبک نو، مانند دیگر کارهای هنری‌اش نوشته بود.

دفن آسمان
قطع شده،
پوست کنده شده
له شده در قطعات
عودی معطر را روشن کن
در سوت بدم
آمده
رفته
تا بیکران و بیکران
گائو شینگجیان، برای در امان ماندن از مزاحمتها و فشارهایی که برایش ایجاد می‌شد، دست به یک راهپیمایی طولانی از ابتدای رود «یانگزی» در ایالت «سیچوان» تا انتهای آن زد. این سفر طولانی که با پای پیاده و از مسیر جنگلها و کوهها انجام شد، 10ماه به طول انجامید. یک‌سال بعد یعنی در سال 1987 او چین را ترک کرد و به‌عنوان پناهنده‌ی سیاسی در شهر پاریس زندگی کرد.

دوران دوم زندگی گائو بعد از مهاجرت وی به فرانسه آغاز شد. جایی که احساس آزادی در نوشتن می‌کرد، او می‌گفت: ”در این دوران من به سختی کار کردم اما خیلی خوشحال بودم. من طی 26سال، حتی یک بار هم تعطیلات نداشتم، چون آزادی کارکردن برایم خیلی با ارزش بود“.

گائو در سال 1989 و در پی سرکوب خونین میدان «تیان آن من»، با انتشار مقاله‌ای به‌نام «فراری»، به این سرکوب اعتراض کرد. بعد از انتشار این مقاله، آثار او در چین ممنوع اعلام شد.

 
گائو شینگچیان، علاوه بر هنر نویسندگی در رشته‌ی نقاشی نیز آثار قابل توجهی دارد و تا کنون نزدیک به 30 نمایشگاه بین‌المللی به ارائه‌ی نقاشی‌های رنگ روغن او مبادرت کرده‌اند. او درباره شعر و هنرش می‌گوید:
”در لحظه احساس می‌کنی موضوعی در ذهن تو تصویر می‌شود. ما برای آفریدن یک کار تجربه زیادی کسب کرده‌ایم. قبل از هر چیز باید همه چیز را در دسترس بگذاریم که چیزی را فراموش نکنیم. باید روی آفرینش اثر خوب تمرکز کرد “.

اگر تو یک پرنده‌ای
تنها یک پرنده 
نه چیزی دیگر
در لحظه‌ای که باد می‌وزد
تو نیز پرواز می‌کنی
با چشمانی گرد خیره می‌شوی
به درون جهانی گنگ و مبهم نگاه می‌کنی
جهانی در پس دردها و اندوهها
و در شبانگاه به پرواز در می‌آیی، بدون مقصدی مشخص
وزش باد را می‌شنوی
صدای وزش باد را می‌شنوی و قلبت می‌تپد
چه آرامشی در ترس و بیم
آیا تو تابه‌حال پرنده‌ی پیری را دیده ای
پرنده‌ای که ضعیف شده، زار و هراسناک است
پرنده‌ای که شکوه می‌کند و می‌گرید
که اشتباه می‌کند و می‌فریبد
بدون این‌که بگوید چه کسی دارای حیات است
حتی اگر در رنج و محنت، پیشاپیش، خود را آماده کرده

و در آرامش در انتظار است که زندگی‌اش به پایان رسد
در جایی که هرگز نمی‌توان پیدایش کرد
جایی که تمامی پرنده‌ها آن را می‌شناسند
بعد از رسیدن به آرامشی تمام
گائو با این‌که یک چهره مطبوعاتی شود مخالف بود. او برای هنرمند نقش و مسئولیت اجتماعی قائل بود. و در پاسخ به این پرسش که «آیا نویسندگان می‌توانند جهان را تغییر بدهند؟» می‌گوید:
”اغلب نویسندگان و هنرمندان می‌گویند که می‌توانند جهان را تغییر بدهند؟ به نظر من این‌طور نیست.، این امکانپذیر نیست. چطور می‌شود یک مدینه فاضله ساخت؟. ... من، برعکس، فکر می‌کنم هنرمند یا نویسنده که یک فرد محسوب می‌شود، تنها می‌تواند حرف خود را بزند. به این معنی که هنر وی، واقعیت را نشان بدهد، مشکلات واقعی زندگی انسانی را نشان بدهد، این خود بروز یک وجدان است. صدای هنرمند یک وجدان است.

این وجدان ضروری است. زیرا انسانها نیاز دارند بدانند در چه شرایطی از زندگی به‌سر می‌برند. صدای یک هنرمند یا صدای یک نویسنده، دست‌کم شهادتی بر این شرایط دشوار است. این شهادت دادن، رد مسیر وجدان انسانی است که بسیار ارزنده‌تر و بسیار فناناپذیرتر از تاریخ مکتوب شده توسط ابرقدرتها است.

به این دلیل است که نمایش‌های تراژیک یونانی و نمایشهای شکسپیر، مانند دون کیشوت، هنوز هم خواننده دارد، در حالی‌که چه کسی به جز تاریخ دانان نوشته یک فرد سیاسی، و یا تاریخ نوشته شده توسط یک ابرقدرت زمانه را می‌خواند؟

گائو طی چندین سال فعالیتهای هنری خود جوایز زیادی دریافت کرده. از جمله:
جایزه‌ی شوالیه‌ی هنر و ادبیات در سال 1992 از طرف دولت فرانسه
جایزه‌ی جامعه‌ی فرانسویان بلژیک در سال 1994 به‌خاطر کتاب «فردی که در خواب راه می‌رود»
جایزه‌ی سال نوی چین در سال 1997، برای کتاب «روح کوهستان»
گائو در سال 2000 به‌خاطر دفاعش از آزادی، و به‌خاطر خلاقیتهای هنری‌اش، برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شد.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/04ae00df-4d95-4a6c-b7eb-4902f3a3f71b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات