دوستی پرسید تفاوت سطح با عمق چیست؟
راستی چیست؟
در سطح، دریا چگونه دیده میشود: آبهایی که بهخاطر نیروی گرانش زمین در گودال بزرگی روی زمین جمع شدهاند.
در عمق چه: دریا، شکوه پیوستگی رودهاست. نشانهای از عظمت هستی، الهامبخش خروشهای انقلابها، پرورشگاه حیات. و رمز دریادلی و صبر... ..
در سطح، باران، همینطور، محصول سرد شدن هوا و تبدیل شدن آبهای بخار شدهی زمین است
درعمق، باران، متمایز کنندهی زمین از همهٴ سیارات هستی. تازه کننده روح، تأمین کننده رنگین کمان در چشمانداز... .
همینجور میشود تفاوت نگاه سطحی با عمیق را در همه چیزها دید.
ممکن است کسی بگوید توصیفهای که در عمق شده، نوعی بازی با ذهن و کلمات است. نه اینطور نیست. اگر چه اولین تعریف دریا همان تعریف سطحی است، اما در عمق تعریفها و علتهای پیدایش دریا در زمین و هدف از آن به نظر میآید. اینکه چگونه از همین قانون گرانش، برای تأمین حیات بر روی زمین، این چرخهی آب به راه افتاده، اینکه آیا بیهدف بوده یا با هدف، اینکه آیا خالقی داشته یا نه. و در عمق به این فکر میافتیم که شاید خدا برای نگاه بشر چشماندازی از طراوت و شکوه آفریده که بگوید همهاش کویر نیست. حتی در کویر هم اگر در عمق ببینیمش، چنین فکرهایی هست. شاید عمیقتر از نگاه به دریا.
در همین کلمه سطح و عمق، خیلی بحثهای مفصلتر هم میشود کرد. و شاید همین تفاوت نگاهها و میزان رفتن از سطح به عمق یا آمدن از عمق به سطح بوده باشد که انواع نوشتهها، و سبکها و هنرها به وجود میآید. و میتوان ادامه این بحث را برای پنجرههای بعدی گذاشت.
راستی چیست؟
در سطح، دریا چگونه دیده میشود: آبهایی که بهخاطر نیروی گرانش زمین در گودال بزرگی روی زمین جمع شدهاند.
در عمق چه: دریا، شکوه پیوستگی رودهاست. نشانهای از عظمت هستی، الهامبخش خروشهای انقلابها، پرورشگاه حیات. و رمز دریادلی و صبر... ..
در سطح، باران، همینطور، محصول سرد شدن هوا و تبدیل شدن آبهای بخار شدهی زمین است
درعمق، باران، متمایز کنندهی زمین از همهٴ سیارات هستی. تازه کننده روح، تأمین کننده رنگین کمان در چشمانداز... .
همینجور میشود تفاوت نگاه سطحی با عمیق را در همه چیزها دید.
ممکن است کسی بگوید توصیفهای که در عمق شده، نوعی بازی با ذهن و کلمات است. نه اینطور نیست. اگر چه اولین تعریف دریا همان تعریف سطحی است، اما در عمق تعریفها و علتهای پیدایش دریا در زمین و هدف از آن به نظر میآید. اینکه چگونه از همین قانون گرانش، برای تأمین حیات بر روی زمین، این چرخهی آب به راه افتاده، اینکه آیا بیهدف بوده یا با هدف، اینکه آیا خالقی داشته یا نه. و در عمق به این فکر میافتیم که شاید خدا برای نگاه بشر چشماندازی از طراوت و شکوه آفریده که بگوید همهاش کویر نیست. حتی در کویر هم اگر در عمق ببینیمش، چنین فکرهایی هست. شاید عمیقتر از نگاه به دریا.
در همین کلمه سطح و عمق، خیلی بحثهای مفصلتر هم میشود کرد. و شاید همین تفاوت نگاهها و میزان رفتن از سطح به عمق یا آمدن از عمق به سطح بوده باشد که انواع نوشتهها، و سبکها و هنرها به وجود میآید. و میتوان ادامه این بحث را برای پنجرههای بعدی گذاشت.