مصطفی ناصری، از معاونان وزارت آموزش و پرورش رژیم به وجود هزار معلم در زندانهای حکومت آخوندی اذعان کرد. (خبرگزاری فارس متعلق به سپاه پاسداران-21مرداد94). وی که این آمار تکاندهنده را بهنقل از سازمان زندانها اعلام کرد به تعداد زندانیان سیاسی از میان معلمان آزاده کشورمان که در زندانها و سیاه چالهای رژیم آخوندی هستند اشارهیی نکرد.
تردیدی نیست رقم واقعی معلمان زندانی بیش از اینهاست اما کارگزاران رژیم با توجه به گسترش اعتراضات فرهنگیان کشور سعی در کوچک جلوه دادن ابعاد وحشتناک بازداشت فرهنگیان زحمتکش و شریف دارند.
معاون وزارت آموزش و پرورش رژیم به نحو مضحکی تلاش کرد علت زندانی بودن این 1000معلم را بدهکاری، ورشکستگی، مالباختگی و... جلوه دهد. که این خود بهاندازه کافی برای سران غارتگر این رژیم مایه رسوایی است. چرا که نشان میدهد فرهنگیان که خود پرورش دهندگان نسل جوان هستند و مسئولیتی جز ارتقای فرهنگ و دانش و به تبع آن کاهش جرم و بزهکاری در جامعه ندارند، در زندگی محنت بار خود در زیر خط فقر تا کجا محرومند و چگونه تلاش آنها برای تأمین ابتداییترین نیازهای زندگی خود و خانوادههایشان به شکست انجامیده و آنها را راهی زندانهای این رژیم فاسد و تبهکار کرده است.
اما واقعیت این است که، آنچه کارگزاران رژیم آخوندی را به اذعان زندانی بودن 1000معلم وادار ساخته اعتراضهای فزاینده فرهنگیان است. علت تجمع معلمان مقدم بر هر خواستهیی این است که معلمان زندانی آزاد گردند. زیرا هر گونه اعتراض معلمان به سرکوب و خفقان، همچنان که اعتراضهای آنان به وضعیت مشقتبار زندگی در زیر خط فقر، به بازداشت و اتهامهایی چون «تبلیغ علیه نظام» و «فعالیت علیه امنیت ملی» و تحمل سالها حبس و شکنجه در زندانهای این رژیم ضدبشری منجر میشود. و این آن واقعیتی است که وزارت آموزش و پرورش رژیم در همدستی با سازمان زندانها که وظیفهیی جز حبس، شکنجه و خفه کردن هر گونه صدای مخالف ندارد، سعی در پوشاندن آن دارد.
به دنبال اعتراضهای گسترده و سراسری معلمان در اردیبهشت94، اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمین ایران، از سوی وزارت اطلاعات رژیم مورد تهدید قرار گرفت که چنانچه این اعتراضات ادامه پیدا کند وی دستگیر خواهد شد. از آنجا که اعتراضات معلمان توقفی نداشت، عوامل اطلاعاتی رژیم وی را در روز 6تیر 94 هنگامی که بهمنظور شرکت در کنگره جهانی بینالملل آموزش در کانادا قصد خروج از کشور را داشت، دستگیر و به زندان افکندند و به وکیل او نیز اجازه ملاقات با موکلش را ندادند.
رسول بداقی که از سال88 دستگیر و محکوم به 6سال حبس گردید بهرغم پایان دوران محکومیتش در روز 15مرداد94 بهخاطر پرونده سازیهای مجدد وزارت اطلاعات رژیم همچنان در بند است.. علی اکبر باغانی، محمود باقری، علیرضا هاشمی، عبدالرضا قنبری و بسیاری دیگر از معلمان در بند هیچ جرمی جز تلاش برای احقاق حقوق فرهنگیان و اعتراض علیه سرکوب و بیعدالتی ندارند، فرهنگیان معترض تا کنون به مجازاتهایی از قبیل زندان، تبعید، محرومیت از حق تدریس، کاهش حقوق و... محکوم شدهاند.
در شرایطی که دزدیهای نجومی سران و مقامات رژیم موضوع مستمر جنگ و جدالهای باندهای درون رژیم است، و خط فقر معادل ۳.۷میلیون تومان است، حقوق معلمان تنها یک میلیون تومان است. آنها در گردهماییها و تجمعهای اعتراضی خود از جمله در روز چهارشنبه 31تیر در مقابل مجلس رژیم، پلاکاردهایی با خود حمل میکردند که بر آنها نوشته بود: «نه زندان، نه تهدید، نه اخراج، معلم زندانی آزاد باید گردد»، «جای معلم در زندان نیست»، «امنیت معلم تأمین باید گردد»، «منزلت، معیشت حق مسلم ماست»، «نان، مسکن، منزلت». «آینده معلم تأمین باید گردد»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «بیمه تکمیلی کارآمد حق مسلم ماست»، «ما خواهان حقوق بالاتر از خط فقر هستیم»، «آقای روحانی در عدالتت شک کن»، «گرسنگی تا کی؟»، «تحقیر اجتماعی و اقتصادی معلم تا کی»، «حقوق ما هیچ تناسبی با تورم کمرشکن ندارد»، «ما خواهان رفع تبعیض از سطوح مختلف آموزش و پرورش هستیم»، «معلم بیدار است از تبعیض بیزار است» و «معلم میمیرد تبعیض نمیپذیرد».
خانم سهیلا صادق مسئول کمیسیون آموزش و پرورش شورای ملی مقاومت ایران ارگانهای بینالمللی در دفاع از حقوق معلمان و فرهنگیان را فراخواند تا خواستار آزادی بلادرنگ تمامی معلمان مظلوم و دلسوزی گردند که به واسطه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران از حضور در کلاس درس محرومند و در اسارت بهسر میبرند و برای آزادی آنان دست بهعمل بزنند.
تردیدی نیست رقم واقعی معلمان زندانی بیش از اینهاست اما کارگزاران رژیم با توجه به گسترش اعتراضات فرهنگیان کشور سعی در کوچک جلوه دادن ابعاد وحشتناک بازداشت فرهنگیان زحمتکش و شریف دارند.
معاون وزارت آموزش و پرورش رژیم به نحو مضحکی تلاش کرد علت زندانی بودن این 1000معلم را بدهکاری، ورشکستگی، مالباختگی و... جلوه دهد. که این خود بهاندازه کافی برای سران غارتگر این رژیم مایه رسوایی است. چرا که نشان میدهد فرهنگیان که خود پرورش دهندگان نسل جوان هستند و مسئولیتی جز ارتقای فرهنگ و دانش و به تبع آن کاهش جرم و بزهکاری در جامعه ندارند، در زندگی محنت بار خود در زیر خط فقر تا کجا محرومند و چگونه تلاش آنها برای تأمین ابتداییترین نیازهای زندگی خود و خانوادههایشان به شکست انجامیده و آنها را راهی زندانهای این رژیم فاسد و تبهکار کرده است.
اما واقعیت این است که، آنچه کارگزاران رژیم آخوندی را به اذعان زندانی بودن 1000معلم وادار ساخته اعتراضهای فزاینده فرهنگیان است. علت تجمع معلمان مقدم بر هر خواستهیی این است که معلمان زندانی آزاد گردند. زیرا هر گونه اعتراض معلمان به سرکوب و خفقان، همچنان که اعتراضهای آنان به وضعیت مشقتبار زندگی در زیر خط فقر، به بازداشت و اتهامهایی چون «تبلیغ علیه نظام» و «فعالیت علیه امنیت ملی» و تحمل سالها حبس و شکنجه در زندانهای این رژیم ضدبشری منجر میشود. و این آن واقعیتی است که وزارت آموزش و پرورش رژیم در همدستی با سازمان زندانها که وظیفهیی جز حبس، شکنجه و خفه کردن هر گونه صدای مخالف ندارد، سعی در پوشاندن آن دارد.
به دنبال اعتراضهای گسترده و سراسری معلمان در اردیبهشت94، اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمین ایران، از سوی وزارت اطلاعات رژیم مورد تهدید قرار گرفت که چنانچه این اعتراضات ادامه پیدا کند وی دستگیر خواهد شد. از آنجا که اعتراضات معلمان توقفی نداشت، عوامل اطلاعاتی رژیم وی را در روز 6تیر 94 هنگامی که بهمنظور شرکت در کنگره جهانی بینالملل آموزش در کانادا قصد خروج از کشور را داشت، دستگیر و به زندان افکندند و به وکیل او نیز اجازه ملاقات با موکلش را ندادند.
رسول بداقی که از سال88 دستگیر و محکوم به 6سال حبس گردید بهرغم پایان دوران محکومیتش در روز 15مرداد94 بهخاطر پرونده سازیهای مجدد وزارت اطلاعات رژیم همچنان در بند است.. علی اکبر باغانی، محمود باقری، علیرضا هاشمی، عبدالرضا قنبری و بسیاری دیگر از معلمان در بند هیچ جرمی جز تلاش برای احقاق حقوق فرهنگیان و اعتراض علیه سرکوب و بیعدالتی ندارند، فرهنگیان معترض تا کنون به مجازاتهایی از قبیل زندان، تبعید، محرومیت از حق تدریس، کاهش حقوق و... محکوم شدهاند.
در شرایطی که دزدیهای نجومی سران و مقامات رژیم موضوع مستمر جنگ و جدالهای باندهای درون رژیم است، و خط فقر معادل ۳.۷میلیون تومان است، حقوق معلمان تنها یک میلیون تومان است. آنها در گردهماییها و تجمعهای اعتراضی خود از جمله در روز چهارشنبه 31تیر در مقابل مجلس رژیم، پلاکاردهایی با خود حمل میکردند که بر آنها نوشته بود: «نه زندان، نه تهدید، نه اخراج، معلم زندانی آزاد باید گردد»، «جای معلم در زندان نیست»، «امنیت معلم تأمین باید گردد»، «منزلت، معیشت حق مسلم ماست»، «نان، مسکن، منزلت». «آینده معلم تأمین باید گردد»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «بیمه تکمیلی کارآمد حق مسلم ماست»، «ما خواهان حقوق بالاتر از خط فقر هستیم»، «آقای روحانی در عدالتت شک کن»، «گرسنگی تا کی؟»، «تحقیر اجتماعی و اقتصادی معلم تا کی»، «حقوق ما هیچ تناسبی با تورم کمرشکن ندارد»، «ما خواهان رفع تبعیض از سطوح مختلف آموزش و پرورش هستیم»، «معلم بیدار است از تبعیض بیزار است» و «معلم میمیرد تبعیض نمیپذیرد».
خانم سهیلا صادق مسئول کمیسیون آموزش و پرورش شورای ملی مقاومت ایران ارگانهای بینالمللی در دفاع از حقوق معلمان و فرهنگیان را فراخواند تا خواستار آزادی بلادرنگ تمامی معلمان مظلوم و دلسوزی گردند که به واسطه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران از حضور در کلاس درس محرومند و در اسارت بهسر میبرند و برای آزادی آنان دست بهعمل بزنند.
کمیسیون آموزش و پرورش شورای ملی مقاومت ایران
23مرداد 1394 (14 اوت 2015)
23مرداد 1394 (14 اوت 2015)