تحولات اخیر در منطقه از جمله در سوریه و یمن و عراق رژیم زهرخورده و ضعیف شده آخوندی را وحشتزده کرده است. وحشتی که این روزها در رسانههای هردو باند بهوضوح بیان میشود.
سرمقاله روزنامه جمهوری که نظرات رفسنجانی را بازتاب میدهد در 18مرداد 94 تصویر کاملی از ضعف و بنبست رژیم در سوریه را ارایه میدهد، آنجا که قطعنامه شورای امنیت را ”تشدید فشار علیه حکومت سوریه و عمیقتر ساختن بحران“ به ضرر نظام اسد تعبیر میکند، خصوصاً اینکه روسیه نیز که تا کنون از حکومت بشار اسد بهنحوی حمایت میکرده است، با صدور این قطعنامه علیه رژیم سوریه موافقت کرده است.
بهنوشته این روزنامه حکومتی ”آمریکا به همراه متحدان غربی و منطقهیی خود در پوشش این قطعنامه درصدد محقق ساختن اهداف خود در سوریه هستند“.
واضح است که سوزوگداز این روزنامه حکومتی از حمایت روسیه از تصویب قطعنامه علیه نظام بشار اسد ناشی از انزوای بیشتر رژیم سوریه و به تبع آن رژیم آخوندی است که عملاً دست رژیم را برای دخالتهای بیشتر در سوریه میبندد.
بهنوشته این روزنامه حکومتی ”آمریکا به همراه متحدان غربی و منطقهیی خود در پوشش این قطعنامه درصدد محقق ساختن اهداف خود در سوریه هستند“.
واضح است که سوزوگداز این روزنامه حکومتی از حمایت روسیه از تصویب قطعنامه علیه نظام بشار اسد ناشی از انزوای بیشتر رژیم سوریه و به تبع آن رژیم آخوندی است که عملاً دست رژیم را برای دخالتهای بیشتر در سوریه میبندد.
در زمینه بحران یمن نیز رژیم با چنین وضعیتی روبهرو است، روزنامه جوان ارگان بسیج 18مرداد94 نسبت به تحولات یمن و پاکسازی چندین استان از حوثیها و نیروهای علی عبدالله صالح این چنین سوزوگداز میکند: ”حرکت یگانهای نظامی آل سعود، امارات و پیادهنظام چندین کشور عربی از مسیرهای مختلف دریایی و زمینی و بمبارانهای پرتعداد و روزانه مناطق مختلف و محورهای درگیری در کنار نیروهای وفادار به منصور هادی، هیچگونه حساسیتی تولید نکرده است“.
این روزنامه از سیاست روسیه در تحولات اخیر در سوریه و یمن نیز هراسان است. زیرا سمتگیری جدید این کشور دقیقاً علیه نیروهای وابسته به رژیم و منافع رژیم در سوریه و یمن قرار دارد: ”تنها قطعنامه شورای امنیت در مورد یمن اگر چه با رأی موافق روسها همراه نشد ولی علناً این قطعنامه از جنایتکار و متجاوز در قبال مردم یمن حمایت کرد. اکنون هم در قبال حملات آل سعود و نظامیان اماراتی و تجهیزات گسترده آنها که در سه هفته اخیر در عدن، تعز، لحج، مأرب و شبوه در جریان است، روسها ناظران غیرفعال هستند و میدان را برای اشغال برخی نقاط و مناطق توسط القاعده و شرکای آمریکا خالی کردهاند“.
این روزنامه از سیاست روسیه در تحولات اخیر در سوریه و یمن نیز هراسان است. زیرا سمتگیری جدید این کشور دقیقاً علیه نیروهای وابسته به رژیم و منافع رژیم در سوریه و یمن قرار دارد: ”تنها قطعنامه شورای امنیت در مورد یمن اگر چه با رأی موافق روسها همراه نشد ولی علناً این قطعنامه از جنایتکار و متجاوز در قبال مردم یمن حمایت کرد. اکنون هم در قبال حملات آل سعود و نظامیان اماراتی و تجهیزات گسترده آنها که در سه هفته اخیر در عدن، تعز، لحج، مأرب و شبوه در جریان است، روسها ناظران غیرفعال هستند و میدان را برای اشغال برخی نقاط و مناطق توسط القاعده و شرکای آمریکا خالی کردهاند“.
ارگان بسیج 14مرداد نیز از تحرکات تازه در جبهه دیپلوماسی در سوریه نگران است، آنجایی که در مورد کنفرانس دوحه و نشست وزرای خارجه آمریکا و روسیه با وزیرخارجه عربستان سعودی در دوحه مینویسد: ”این روزها خبرهایی تازه در مورد سوریه به گوش میرسد که از جنس خبرهای گذشته نیست و به نظر میرسد تحرکات تازهیی نه در جبهه نظامی و داخلی سوریه بلکه در جبهه دیپلوماسی اتفاق افتاده است. میتوان گفت که حاشیه نشست دوحه و مذاکره وزرای خارجه آمریکا، روسیه و عربستان از اصل متن و دیدار کری با همتایان عربش پررنگتر است و نشان میدهد تحرکات جدید دیپلوماسی بر سر بحران سوریه در حال انجام است. دومین گام مهم روسیه برای راضی کردن عربستان در تغییر موضع ضد سوریهای خود و رفتن به سمتی است که نظام سوریه را بهعنوان همکار در یک ائتلاف منطقهیی ضدتروریسم بپذیرد“.
در جبهه عراق نیز وحشت رژیم نسبت به تظاهرات اخیر مردم این کشور و تحولات سیاسی ناشی از آن بارز است، بهنحوی که خبرگزاری حکومتی ایسنا تحولات اخیر عراق و تصمیم اخیر نخستوزیر این کشور را بهاندازهای با اهمیت میداند که آن را به ”زلزله سیاسی در عراق“ تعبیر میکند. بهخصوص که در این تظاهرات مهره دستنشاندهاش مالکی زیر ضرب مردم قرار گرفته و ضمنا شعار ”ایران بره بره“ (رژیم ایران اخراج اخراج) توسط مردم سر داده شده است.
واقعیت این است که رژیم آخوندی در این تحولات، بنبست سیاستهایی که سالیان روی آن سرمایهگذاری کرده بود را لمس میکند و رابطه بین زهرخوران اتمی و تعادل قوای جدید در منطقه را بهخوبی حس کرده و از آن وحشت دارد.
واقعیت این است که رژیم آخوندی در این تحولات، بنبست سیاستهایی که سالیان روی آن سرمایهگذاری کرده بود را لمس میکند و رابطه بین زهرخوران اتمی و تعادل قوای جدید در منطقه را بهخوبی حس کرده و از آن وحشت دارد.