سرانجام خلیفه ارتجاع برای خلاصی از خفگی ناشی از تحریمها، در هراس از انفجار اجتماعی و زیر فشار بحران منطقهیی و شرایط سوریه و عراق و یمن و لبنان، جام زهر هستهیی را سر کشید و به زیر پا گذاشتن همهٴ خط قرمزهایی که تعیین کرده بود، تن داد. و اکنون دستگاه تبلیغاتی رژیم سراپا بسیج شده تا این ذلت و شکست را پیروزی و زهر نابودی صنعت هستهیی را، شهد و عسل جلوه دهند. این خط تبلیغاتی از چند روز قبل از اعلام توافق و از وقتی که خلیفة ارتجاع دریافت که راهی جز سر کشیدن زهر هستهیی ندارد، شروع شد و پس از آن، فضای تبلیغاتی تلویزیون رژیم و همچنین روزنامهها، بهطور چشمگیری تغییر کرد. از یک طرف به دلواپسان دهنه زدند و آنها را که تا قبل از این، یکی پس از دیگری میآمدند و از آنچه در مذاکرات دارند به رژیم تحمیل میکنند، فریاد و فغان سر میدادند، دیگر به تلویزیون راه ندادند؛ از طرف دیگر، شروع کردند شیپور پیروزی زدن و بر طبل توخالی قدرت نواختن.
تقلای آصفی سخنگوی اسبق وزارتخارجه رژیم در یک گفتگوی تلویزیونی که میخواهد با دجالگری، نتیجه مذاکرات را هر چه باشد، پیروزی رژیم جلوه بدهد قابلتوجه است:
آصفی: «ما تا همین جای کار خیلی سود کردیم، من از اول به این مذاکرات میگفتم دو سر سود. هنوز هم به این مذاکرات میگویم دو سر سود، یعنی چی؟ یعنی که اگر انشاالله به نتیجه برسیم، سود کردهایم. سود نتیجه مذاکرات هم برای کل نظام است، توفیق رهبری است، توفیق مردم است، توفیق جناحهاست، توفیق همه است، نباید تو این زمینهها آدم حسادت کند… همدلی در داخل کشور به وجود آمده است» (شبکهٴ خبر تلویزیون رژیم ـ ۲۲/۴/۹۴).
چنین که پیداست نه فقط خود زهر باید شهد جلوه داده شود، بلکه آثار و پیامدهای آن، یعنی همان چیزهایی که هر کس که چشم دارد میتواند آن را ببیند، باید معکوس جلوه داده شود. مثلاً اسم این سگدعوای بیسابقهیی را که در رأس رژیم در گرفته، همدلی و وحدت بگذارند. اما این فقط سخنگوی اسبق وزارتخارجه آخوندها نیست که از همدلی دم میزند، یکی دیگر از مهرههای وزارتخارجه و سفیر سابق رژیم در فرانسه، بغل دست همدلی و وحدت، «قدرت عظیم بینالمللی» رژیم را هم سوار کرده و میگوید:
صادق خرازی: «ما امروز وحدت ملی ایرانیها را داریم، در کنارش قدرت عظیم بینالمللی خودمان را داریم؛ این قدرت عظیم بینالمللی و منطقهیی که داریم، بیتردید ما را در سرنوشت آیندهٴ دنیا مؤثر میکند، همانطور که نیاکان ما در 2هزار سال پیش میگفتند تمدن ایرانی مؤسس تکوین تاریخ بشر و تکمیل کننده تاریخ بشر بوده، گویی دارد چنین اتفاقی دوباره میافتد و ما داریم یک نقش بزرگ تاریخی را تعریف میکنیم، اگر بتوانیم از این ظرفیتهای مهم منطقهیی و ظرفیتهای مهم بینالمللی و از این خلأها و روزنههایی که وجود دارد استفاده کنیم، معتقدم که آیندهٴ دیگری در پیش روی ما قرار دارد». (شبکهٴ خبر تلویزیون رژیم ـ ۲۳/۴/۹۴).
این دجالک که خودش خیال میکند در حرفه رنگ آمیزی قورباغه و قالب کردن آن به جای قناری، خیلی تبحر دارد و در نواختن طبل توخالی قدرت آن قدرتردست است، که نه تنها از ابرقدرتی منطقه، از مسند ابرقدرت بینالمللی و جهان هم، یک پله پایینتر نمینشیند؛ علاوه بر وجود یک «ظرفیتهای منطقهیی و بینالمللی» از «خلأها و روزنههایی» صحبت کرد که اگر از آنها استفاده شود، ابرقدرت شدن ردخور ندارد. ببینیم منظورش چیست؟ او در جای دیگری از صحبتهایش این راز را فاش میکند:
صادق خرازی: «ایران، برای ایالات متحده یک قدرت مهم و یک دولت بسیار مهم است؛ چرا؟ آمریکاییها میخواهند از خاورمیانه بیرون بروند، آنها اولویت خودشان میدانند که بروند سمت آسیای جنوب شرقی و چین… خاورمیانه را میخواهند بسپارند به اقطاب قدرت خاورمیانه و میدانند که امروز مهمترین قطب قدرت در خاورمیانه، ایران است و اگر این را ما خوب بتوانیم مدیریت کنیم… و اگر ما خوب بازی کنیم، در تاریخی که امروز داریم، سرنوشتی را رقم میزنیم که از دولت هخامنشیها تا الآن این اتفاق نیفتاده است.
من یک چیزی به شما بگویم، شاید الآن گفتن این حرف مورد نکوهش یا نقد قرار بگیرد، یا بعضیها بگویند زیادهگویی یا افراط است یا بگویند یک مقداری بزرگنمایی است؛ اما قدرتی که امروز ایران دارد، از عهد هخامنشی به این طرف، چنین قدرتی را هیچ موقع نداشته است…».
عجب! نمیدانستیم که زیر شعارهای گوشخراش ضداستکباری خلیفة ارتجاع، رژیم این طمع را در سر میپروراند که حالا که آمریکا دارد از منطقه خارج میشود، رژیم آخوندی را بهعنوان مباشر و نایب خودش در منطقه بگذارد.
حرفهای خرازی آن قدر مفتضح بود که نفر دیگر این گفتگو (صفار هرندی) ناچار وارد شد و با بیان اینکه البته منظور آقای خرازی این نبود که ما ژاندارمی منطقه را به نیابت از آمریکا به عهده بگیریم، چون روشن است که ما با آمریکا چقدر دشمنیم! او که به خیال خود خواست این افتضاح را مالهکشی کند، اما گند را بیشتر برجسته و منتشر کرد.
جالب اینجاست که تبلیغاتچیهای رژیم که در وارونهگویی هیچ حد و مرزی نمیشناسند، میکوشند طرد و انزوای منطقهیی رژیم و انزجار کشورهای منطقه از تروریسم افسارگسیختة آن را هم به حساب قدرت بگذارند.
در همین رابطه یکی از همین تبلیغاتچیها به نام امیر محبیان در یک برنامه تلویزیونی گفت: «این توافق و گشودن این گره، عواقب بسیار مهم استراتژیکی دارد؛ بعضی از کشورهای منطقه نگرانند… بعضی از آنها حتی به یک نحوی (به آمریکا و غرب) مطرح کردند که شما یک غولی را دارید از شیشه بیرون میآورید؛ وقتی که بیرون آمد چه طور میخواهید آن را کنترل کنید؟».
اما واقعیت این است که به قول معروف با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود و زهر هم شهد و عسل نمیگردد. با این اقتدارنماییهای خندهدار و مسخره، این رژیم زهر خورده، قدرتمند نمیشود؛ باشد تا زمانی نه چندان دور که آثار زهر در سراپای رژیم ظاهر شود، آن موقع احوال این تبلیغاتچیهای ولایت را خواهیم پرسید.
تقلای آصفی سخنگوی اسبق وزارتخارجه رژیم در یک گفتگوی تلویزیونی که میخواهد با دجالگری، نتیجه مذاکرات را هر چه باشد، پیروزی رژیم جلوه بدهد قابلتوجه است:
آصفی: «ما تا همین جای کار خیلی سود کردیم، من از اول به این مذاکرات میگفتم دو سر سود. هنوز هم به این مذاکرات میگویم دو سر سود، یعنی چی؟ یعنی که اگر انشاالله به نتیجه برسیم، سود کردهایم. سود نتیجه مذاکرات هم برای کل نظام است، توفیق رهبری است، توفیق مردم است، توفیق جناحهاست، توفیق همه است، نباید تو این زمینهها آدم حسادت کند… همدلی در داخل کشور به وجود آمده است» (شبکهٴ خبر تلویزیون رژیم ـ ۲۲/۴/۹۴).
چنین که پیداست نه فقط خود زهر باید شهد جلوه داده شود، بلکه آثار و پیامدهای آن، یعنی همان چیزهایی که هر کس که چشم دارد میتواند آن را ببیند، باید معکوس جلوه داده شود. مثلاً اسم این سگدعوای بیسابقهیی را که در رأس رژیم در گرفته، همدلی و وحدت بگذارند. اما این فقط سخنگوی اسبق وزارتخارجه آخوندها نیست که از همدلی دم میزند، یکی دیگر از مهرههای وزارتخارجه و سفیر سابق رژیم در فرانسه، بغل دست همدلی و وحدت، «قدرت عظیم بینالمللی» رژیم را هم سوار کرده و میگوید:
صادق خرازی: «ما امروز وحدت ملی ایرانیها را داریم، در کنارش قدرت عظیم بینالمللی خودمان را داریم؛ این قدرت عظیم بینالمللی و منطقهیی که داریم، بیتردید ما را در سرنوشت آیندهٴ دنیا مؤثر میکند، همانطور که نیاکان ما در 2هزار سال پیش میگفتند تمدن ایرانی مؤسس تکوین تاریخ بشر و تکمیل کننده تاریخ بشر بوده، گویی دارد چنین اتفاقی دوباره میافتد و ما داریم یک نقش بزرگ تاریخی را تعریف میکنیم، اگر بتوانیم از این ظرفیتهای مهم منطقهیی و ظرفیتهای مهم بینالمللی و از این خلأها و روزنههایی که وجود دارد استفاده کنیم، معتقدم که آیندهٴ دیگری در پیش روی ما قرار دارد». (شبکهٴ خبر تلویزیون رژیم ـ ۲۳/۴/۹۴).
این دجالک که خودش خیال میکند در حرفه رنگ آمیزی قورباغه و قالب کردن آن به جای قناری، خیلی تبحر دارد و در نواختن طبل توخالی قدرت آن قدرتردست است، که نه تنها از ابرقدرتی منطقه، از مسند ابرقدرت بینالمللی و جهان هم، یک پله پایینتر نمینشیند؛ علاوه بر وجود یک «ظرفیتهای منطقهیی و بینالمللی» از «خلأها و روزنههایی» صحبت کرد که اگر از آنها استفاده شود، ابرقدرت شدن ردخور ندارد. ببینیم منظورش چیست؟ او در جای دیگری از صحبتهایش این راز را فاش میکند:
صادق خرازی: «ایران، برای ایالات متحده یک قدرت مهم و یک دولت بسیار مهم است؛ چرا؟ آمریکاییها میخواهند از خاورمیانه بیرون بروند، آنها اولویت خودشان میدانند که بروند سمت آسیای جنوب شرقی و چین… خاورمیانه را میخواهند بسپارند به اقطاب قدرت خاورمیانه و میدانند که امروز مهمترین قطب قدرت در خاورمیانه، ایران است و اگر این را ما خوب بتوانیم مدیریت کنیم… و اگر ما خوب بازی کنیم، در تاریخی که امروز داریم، سرنوشتی را رقم میزنیم که از دولت هخامنشیها تا الآن این اتفاق نیفتاده است.
من یک چیزی به شما بگویم، شاید الآن گفتن این حرف مورد نکوهش یا نقد قرار بگیرد، یا بعضیها بگویند زیادهگویی یا افراط است یا بگویند یک مقداری بزرگنمایی است؛ اما قدرتی که امروز ایران دارد، از عهد هخامنشی به این طرف، چنین قدرتی را هیچ موقع نداشته است…».
عجب! نمیدانستیم که زیر شعارهای گوشخراش ضداستکباری خلیفة ارتجاع، رژیم این طمع را در سر میپروراند که حالا که آمریکا دارد از منطقه خارج میشود، رژیم آخوندی را بهعنوان مباشر و نایب خودش در منطقه بگذارد.
حرفهای خرازی آن قدر مفتضح بود که نفر دیگر این گفتگو (صفار هرندی) ناچار وارد شد و با بیان اینکه البته منظور آقای خرازی این نبود که ما ژاندارمی منطقه را به نیابت از آمریکا به عهده بگیریم، چون روشن است که ما با آمریکا چقدر دشمنیم! او که به خیال خود خواست این افتضاح را مالهکشی کند، اما گند را بیشتر برجسته و منتشر کرد.
جالب اینجاست که تبلیغاتچیهای رژیم که در وارونهگویی هیچ حد و مرزی نمیشناسند، میکوشند طرد و انزوای منطقهیی رژیم و انزجار کشورهای منطقه از تروریسم افسارگسیختة آن را هم به حساب قدرت بگذارند.
در همین رابطه یکی از همین تبلیغاتچیها به نام امیر محبیان در یک برنامه تلویزیونی گفت: «این توافق و گشودن این گره، عواقب بسیار مهم استراتژیکی دارد؛ بعضی از کشورهای منطقه نگرانند… بعضی از آنها حتی به یک نحوی (به آمریکا و غرب) مطرح کردند که شما یک غولی را دارید از شیشه بیرون میآورید؛ وقتی که بیرون آمد چه طور میخواهید آن را کنترل کنید؟».
اما واقعیت این است که به قول معروف با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود و زهر هم شهد و عسل نمیگردد. با این اقتدارنماییهای خندهدار و مسخره، این رژیم زهر خورده، قدرتمند نمیشود؛ باشد تا زمانی نه چندان دور که آثار زهر در سراپای رژیم ظاهر شود، آن موقع احوال این تبلیغاتچیهای ولایت را خواهیم پرسید.