728 x 90

-

چرا دانشگاه به‌صحنهٴ اصلی جنگ هژمونی در رأس نظام تبدیل شده است؟

-

جنگ قدرت بین رفسنجانی و خامنه ای
جنگ قدرت بین رفسنجانی و خامنه ای
بیش از یک هفته ست که در تنگنای بحرانهای ناشی از ضرب‌الاجل اتمی، دانشگاه به کانون اصلی جنگ قدرت در رأس دو باند نظام تبدیل شده است به‌نحوی که به طرز مضحکی با فاصله یک روز بعد از صحبتهای یک باند در جمعی با عنوان دانشجو یا استاتید دانشگاه، باند رقیب عده‌یی را با همان نام جمع می‌کند و شروع به شاخ و شانه کشیدن می‌کند.

روز 21تیر دقیقاً یک روز بعد از اظهارات خامنه‌ای در جمعی تحت عنوان «دانشجویان» رفسنجانی بلافاصله خودش را به جمعی به همین نام رساند و در حالی که با اظهارات نیشداری مثل حمله به «کسانی که فکر می‌کنند قدرت باعث دوام حکومت‌هاست» ولی‌فقیه را هدف قرار می‌داد، دوباره خط سوپاپ اطمینان باندش را برای مهار پتانسیل عظیم خیزشی دانشگاه پیش کشید و با استفاده از اهرم دجالیت علیه دجالی مثل خامنه‌ای، با انتخاب حساب شده کلمات، رودرروی خامنه‌ای، مدعی «فضای باز!» و «آزاد دانشجویی» شد. البته بلافاصله برای این‌که امر برای کسی و هیچ دانشجویی مشتبه نشده و شکافی باز نشود، حد و میزان این فضای باز را مشخص کرده و با تعیین مرز «مشاجرات غیرپرخاشگرانه!» حرفش را آببندی نمود.

اما سؤالی که از مشاهدهٴ این رویارویی خامنه‌ای با رفسنجانی و روحانی در یک هفته گذشته در ذهن تداعی می‌شود این است که: آیا تبدیل شدن دانشگاه به یکی از صحنه‌های مهم رویارویی دو باند نظام برای قبضهٴ هژمونی در قدرت، نشان از تسلط دو باند بر دانشگاهها دارد یا برعکس نشان از ناتوانی در کنترل دانشگاه؟ و نشان از وحشت از این‌که دانشگاه یکبار دیگر موتور محرک خیزشهای بزرگ بشود؟ مثل همین سؤال در این مورد هم هست که چرا برگزاری یک کنسرت در دانشگاه، آن‌چنان وحشتی در درون رژیم ایجاد می‌کند که خود ولی‌فقیه مجبور می‌شود به صحنه بیاید و از «خیانت به محیط دانشجویی» دم بزند؟

در همین رابطه خامنه‌ای در اظهاراتش از جمله گفت: «بنده البتّه نشانه‌های این قضیه و مشکل را خیلی سال قبل که از سوی یک تشکّل دانشجویی آن‌وقت، یک حرکتی در دانشگاه انجام گرفته بود، دیدم و هشدار هم دادم لکن متأسّفانه دنبال نشد و چوبش را هم خوردیم؛ چند سال چوبش را خوردیم؛ امروز نبایست اجازه به این کارها داده بشود؛ اینها خلاف آزادیخواهی نیست».

پس اصل داستان نگرانی از پتانسیل انفجاری و اعتراضی در جامعه و به‌ویژه در دانشگاه است که به‌صورت بالقوه در درون هر جمع کوچکی هم نهفته ست و در یک چشم به هم زدن، می‌تواند در همان جمع کوچک جرقه بزند و آتشی به‌پاکند که به قول ولی‌فقیه رژیم آخوندی، نظام تا سالیان باید چوبش را بخورد!

اما حالا چرا دانشگاه تبدیل به کانون اصلی رویارویی باندها در دوران قبل از ضرب‌الاجل و دوران «پسامذاکرات» شده است؟ جواب در خاطرات «خطرناک» ولی‌فقیه ارتجاع در مورد دانشگاه داده شده است. خامنه‌اي این‌طور تعریف می‌کند: «ماه‌های اول پیروزی انقلاب، هر هفته می‌رفتم به مسجد دانشگاه تهران، ... نه اتاق جنگی بود، نه تفنگی بود، نه شعارهای ناجوری... یک محیط آرام... نمی‌دانم دوشنبه بود یا یکشنبه بود، طبق عادت آمدم... چندنفر از بچّه‌های پاسدار همراه من بودند، گفتند آقا، نروید خطرناک است؛ من گفتم چه خطری؟ آن ‌کسی که محیط دانشگاه را ناامن می‌کرد، شلوغ می‌کرد.. گروه‌های مارکسیستی بودند، یا گروه مجاهدین خلق! همین دانشگاه تهران... از طرف.. مجاهدین خلق؛ » آری این هم کلید! کاملاً روشن است که معادله رویارویی باندهای نظام در دوران ”پسامذاکرات ”بر سر دانشگاه چند مجهوله نیست! حرف مثل همیشه یک چیزاست. رویارویی 36ساله مقاومت ایران با ارتجاع آخوندی. اما چون رژیم به‌دلیل شرایطی که در آن قرار گرفته، در سراشیب سرنگونی و در موقعیت بسیار متزلزلی هست، سنگر آزادی به موضوع نگرانی مشترک دو باند و صحنهٴ اصلی جنگ آنها بر سر روشهای مقابله با این خطر تبدیل شده است.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0f2bfae2-4588-48c8-91a4-2a39e18ae597"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات