به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر 18تیرماه 94، یکی از عناصر نیروی تروریستی قدس به نام حسین ظفردوست در جریان دخالتهای رژیم در سوریه به هلاکت رسیده است. جسد این مزدور در مشهد تشییع شده و جنازه وی را در قبرستان بهشت رضای مشهد دفن کردند. خبرگزاری حکومتی مهر تأیید می‌کند که این مزدور در جریان درگیری با نیروهای ارتش آزادی سوریه به هلاکت رسیده است اما از کم و کیف درگیری و موقعیت آن هیچ گزارشی منتشر نکرده است.
بیشتر بخوانید:
شایان ذکر است که روزهای اخیر در پی افزایش حملات ارتش آزادی سوریه تلفات پاسداران اعزامی رژیم افزایش داشته است. به گزارش سایت پاسدار قاسم سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس در تاریخ 14تیرماه 94 یکی از مزدوران اعزامی رژیم به سوریه به نام سید جعفر هاشم بهلاکت رسیده است. سایت پاسدار قاسم سلیمانی علت هلاکت این مزدور را که از وی به نام رزمنده حزب‌الله یاد شده گلوله‌باران ساختمانی که سنگر وی در آن واقع بود ذکر کرده است.
سایت پاسدار قاسم سلیمانی ضمن اذعان به تماس مستقیم مزدوران از صحنه نبرد در سوریه با تهران نوشته است: بعد از این درگیری تا چند ساعت خبری از رسول و دوستش نبود طوری که دوستان رسول از برگشت وی ناامید شده و خبر شهادتش را به تهران می‌دهند. بعد از چند ساعت می‌بینند رسول با یک چیزی شبیه گونی که روی دوشش انداخته است به سمت آنها می‌آید همه از او می‌پرسند این همه مدت را کجا بوده است؟ رسول در جواب می‌گوید خمپاره جایی خورد که سید جعفر بود دقیقاً به خودش خورد تا الآن داشتم تکه‌های بدنش را توی این گونی جمع می‌کردم.
شایان ذکر است که روزهای اخیر در پی افزایش حملات ارتش آزادی سوریه تلفات پاسداران اعزامی رژیم افزایش داشته است. به گزارش سایت پاسدار قاسم سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس در تاریخ 14تیرماه 94 یکی از مزدوران اعزامی رژیم به سوریه به نام سید جعفر هاشم بهلاکت رسیده است. سایت پاسدار قاسم سلیمانی علت هلاکت این مزدور را که از وی به نام رزمنده حزب‌الله یاد شده گلوله‌باران ساختمانی که سنگر وی در آن واقع بود ذکر کرده است.
سایت پاسدار قاسم سلیمانی ضمن اذعان به تماس مستقیم مزدوران از صحنه نبرد در سوریه با تهران نوشته است: بعد از این درگیری تا چند ساعت خبری از رسول و دوستش نبود طوری که دوستان رسول از برگشت وی ناامید شده و خبر شهادتش را به تهران می‌دهند. بعد از چند ساعت می‌بینند رسول با یک چیزی شبیه گونی که روی دوشش انداخته است به سمت آنها می‌آید همه از او می‌پرسند این همه مدت را کجا بوده است؟ رسول در جواب می‌گوید خمپاره جایی خورد که سید جعفر بود دقیقاً به خودش خورد تا الآن داشتم تکه‌های بدنش را توی این گونی جمع می‌کردم.
