آخوند صادق آملی لاریجانی سردژخیم قضاییه رژیم در سخنرانی که بهمناسبت روز قوه قضاییه رژیم که در جمعی از مزدوران رژیم ایراد کرد، به صراحت حاکمیت مردمی را لیبرال دموکراسی خواند و بر ولایت مطلقه فقیه و دجالیتی تحت عنوان شرعی بودن نظام دست گذاشت
وی در سخنرانی خود گفت: ”در آنجا گفته میشود که ارزشهایی را که یک نظام سیاسی را معین میکند خود مردم تعیین میکنند و حکومتها در مسیر زندگی انسانها تضییغی وارد نمیکنند مگر آن مقداری که از باب اضرار به هم باشد یا تعدی به حقوق یکدیگر باشد و ارزشها را خود جوامع تعیین میکنند در حالی که در جمهوری اسلامی بنیان نظامی سیاسی جمهوری اسلامی که حقیقتش مردمسالاری دینی است بر اساس اختصاص حاکمیت و تشریع خداوند است“. (تلویزیون شبکه خبر۷/۴/۹۴)
روشن است که منظور آخوند لاریجانی از تشریع این است که پس اصالت نه با مردم بلکه با ولیفقیه که نماینده شرع است میباشد و هر آنچه از جنایت و کشتار است و هر آنچه قوه جنایتکار تحت فرمان وی میکند بر این اساس درست و شرعی است.
این سخنان دنباله همان سخنان امام دجالان خمینی درباره مردم است که گفته بود ”قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد ”(صفحه 65 کتاب ولایتفقیه نوشته خمینی)
بنا بر این تمام حمایتهای لفظی مسئولان این نظام از ”حقوق مردم“ و ”حق الناس“ شکلک ها و ادا و اطوارهایی بیش نیست چرا که در قاموس نظام ولایت و بنا بر گفته آملی لاریجانی: ”اینها مال ساختار لیبرال دموکراسی است و حرف خطایی است. اینکه هماکنون در برخی از رسانههای ما در کلام برخی حتی از مدیران ما حرفهایی تکرار میشود که ما در چارچوب نظام جمهوری اسلامی که شاخصه اصلی آن انحصار حاکمیت و تشریع برای خداوند است و نقش بنیادین... این شاکله را باید پذیرفته باشیم ورود به نظام سیاسی جمهوری اسلامی با پذیرش این اقلام صورت میگیرد“. (تلویزیون شبکه خبر 7تیر94)
واقعیت این است که بهتر از این نمیشد ماهیت ضدمردمی نظام آخوندی را بیان کرد. گذشته از دجالیتهای خاص رژیم در سوءاستفاده از دین و شرع، آنچه باقی میماند، نهادینه کردن رژیمی است که در آن قدرت مطلقه ولیفقیه حرف اول و آخر را میزند و مردم وقتی مردم هستند که به این حاکمیت جبارانه تن بدهند و تازه خدا را شکر کنند چون به تعبیر شیادانه آخوند لاریجانی این حاکمیت ریشه دینی دارد.
در این دستگاه طبعاً هرکس که با این رژیم مخالفت کند لاجرم باید که جزا ببیند حتی اگر کلامی علیه مقامات نظام بر زبان آورد شایسته مجازات خواهد بود.
بدینوسیله آخوند لاریجانی تمامی جنایات رژیم و بهطور خاص قوه جنایتکار قضاییه را تئوریزه و توجیه میکند و البته به صراحت روشن میسازد که تمام این رطب و یابسهایی که به هم میبافد، تنها در راستای امنیت و موجودیت نظام است. موجودیتی که مدتهاست از جانب مردم ایران مورد تهدید قرار گرفته است و از قضا سخنان آخوند آملی بهزعم خودش برای مقابله با همین تهدید است ولی باید به آملی لاریجانی و تمام سران و مهرههای رژیم گفت: که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و گذشت زمانی که این مواضع شما دردی را از نظام ولایتفقیه حل کند.
وی در سخنرانی خود گفت: ”در آنجا گفته میشود که ارزشهایی را که یک نظام سیاسی را معین میکند خود مردم تعیین میکنند و حکومتها در مسیر زندگی انسانها تضییغی وارد نمیکنند مگر آن مقداری که از باب اضرار به هم باشد یا تعدی به حقوق یکدیگر باشد و ارزشها را خود جوامع تعیین میکنند در حالی که در جمهوری اسلامی بنیان نظامی سیاسی جمهوری اسلامی که حقیقتش مردمسالاری دینی است بر اساس اختصاص حاکمیت و تشریع خداوند است“. (تلویزیون شبکه خبر۷/۴/۹۴)
روشن است که منظور آخوند لاریجانی از تشریع این است که پس اصالت نه با مردم بلکه با ولیفقیه که نماینده شرع است میباشد و هر آنچه از جنایت و کشتار است و هر آنچه قوه جنایتکار تحت فرمان وی میکند بر این اساس درست و شرعی است.
این سخنان دنباله همان سخنان امام دجالان خمینی درباره مردم است که گفته بود ”قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد ”(صفحه 65 کتاب ولایتفقیه نوشته خمینی)
بنا بر این تمام حمایتهای لفظی مسئولان این نظام از ”حقوق مردم“ و ”حق الناس“ شکلک ها و ادا و اطوارهایی بیش نیست چرا که در قاموس نظام ولایت و بنا بر گفته آملی لاریجانی: ”اینها مال ساختار لیبرال دموکراسی است و حرف خطایی است. اینکه هماکنون در برخی از رسانههای ما در کلام برخی حتی از مدیران ما حرفهایی تکرار میشود که ما در چارچوب نظام جمهوری اسلامی که شاخصه اصلی آن انحصار حاکمیت و تشریع برای خداوند است و نقش بنیادین... این شاکله را باید پذیرفته باشیم ورود به نظام سیاسی جمهوری اسلامی با پذیرش این اقلام صورت میگیرد“. (تلویزیون شبکه خبر 7تیر94)
واقعیت این است که بهتر از این نمیشد ماهیت ضدمردمی نظام آخوندی را بیان کرد. گذشته از دجالیتهای خاص رژیم در سوءاستفاده از دین و شرع، آنچه باقی میماند، نهادینه کردن رژیمی است که در آن قدرت مطلقه ولیفقیه حرف اول و آخر را میزند و مردم وقتی مردم هستند که به این حاکمیت جبارانه تن بدهند و تازه خدا را شکر کنند چون به تعبیر شیادانه آخوند لاریجانی این حاکمیت ریشه دینی دارد.
در این دستگاه طبعاً هرکس که با این رژیم مخالفت کند لاجرم باید که جزا ببیند حتی اگر کلامی علیه مقامات نظام بر زبان آورد شایسته مجازات خواهد بود.
بدینوسیله آخوند لاریجانی تمامی جنایات رژیم و بهطور خاص قوه جنایتکار قضاییه را تئوریزه و توجیه میکند و البته به صراحت روشن میسازد که تمام این رطب و یابسهایی که به هم میبافد، تنها در راستای امنیت و موجودیت نظام است. موجودیتی که مدتهاست از جانب مردم ایران مورد تهدید قرار گرفته است و از قضا سخنان آخوند آملی بهزعم خودش برای مقابله با همین تهدید است ولی باید به آملی لاریجانی و تمام سران و مهرههای رژیم گفت: که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و گذشت زمانی که این مواضع شما دردی را از نظام ولایتفقیه حل کند.